به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، صابر خراسانی درباره نسبت قضاوت و پوشش افراد گفت: من بعضی مواقع از روی ظاهر قضاوت کردم و بعدها که به آن فکر کردم دیدم بعضیها هم من را از روی ظاهر قضاوت کردند چون در است دیگر، با انگشت بزنی با مشت میزنندت.
دوستی داشتم یک مثالی میزد، میگفت: شما در کوه که بگویی سلام، کوه پاسخ میدهد: سلام، سلام، سلام. این عالم هر حرفی بزنی به خودت چند برابر برمیگرداند. به نظر من صاحب دارد و این صاحب برای اینکه تو را به آن مرحله انسانی برساند برایت بعضی تنبیهها را در نظر گرفته است که خیلی درست است. من بعضی اوقات به اشتباه مردم را قضاوت کردم و به اشتباه قضاوت شدم و الان چند سالی ست که بهش فکر میکنم و سعی میکنم اینطوری نباشم.
امیرعلی دانایی در ادامه رو به صابر خراسانی گفت: صابر جان با توجه به اینکه شبهای قدر شبهای حزنانگیزی است اما نمیدانم به چه دلیل حس و حال خیلی خوبی به آدم میدهد نهایتا شما یک احساس خیلی خوبی دارید. صابر
خراسانی بیان کرد: به نظرم اشک یک سوپاپ است، یک انرژی است، همینطور که لبخند، به نظرم اینها مکمل هم هستند. همینطور که شما در طول سال روزهای زیادی را میخندی، در دهه محرم و این دو سه شب احیا و شب قدر تخلیه میشوی، از صافی رد میشوی، پاک و زلال می شوی، این اشک به نظر من آب چشم نیست این باید یک جایی یک تغییراتی ایجاد بکند تا به اشک تبدیل شود. اگر دقت کرده باشی من دیدم بعضیها نمیتوانند گریه کنند. میگویند بغض توی گلویش را گرفته یک چیزی بگویید بگذارید گریه کند. در فیلم "یک حبه قند" جایی که بازیگر خانم گریه نمیکرد یک آقایی آمد روضه خواند تا گریه کند. ما اگر گریه نکنیم دق میکنیم برای همین یک روزهایی در سال داریم که حزنآور است و این حزن چون حزن بهترین و عزیزترین مخلوقات خداست ما را صاف و پاک میکند و به سمت آسمان نزدیکتر میشویم.
این شاعر آئینی در ادامه درباره نوع شعرخوانی خود گفت: من چون کارم این است و خیلی به آن علاقهمند هستم یک تحقیق کوچکی کردم. اوایل انقلاب یکی از کسانی که شعرخوانی و دکلمه میکرده در جلسات آقای شریفینیاست، بعدش رسیدیم به شاعران بزرگی که خوب هم شعر را قرائت میکردند مثل استاد علی معلم، استاد سبزوازی،استاد سایه، مرحوم آغاسی شعرخوانی راخیلی خانگیتر کرد یعنی شعرخوانی آمد به خانههای مردم.
وی ادامه داد: بعد ما گفتیم در زمانی که سلایق تغییر کرده در نوع شعرخوانی تغییراتی ایجاد کنیم. به لطف خدا و حضرت رضا (ع) مخاطبی که 10،20 سال هم با من فاصله سنی دارد این لحن را پذیرفته و از آن لذت میبرد. امروز جوان دهه هشتاد، نودی یک چیز دوست دارد فردا سلیقه اش عوض می شود آنقدر سریع تکنولوژی سلایق را تغییر میدهد که من مجبورم 24 ساعت کار کنم که به گرد پای سلیقه اش شاید برسم.
خراسانی در پاسخ به اینکه نگاه شما به عنوان هنرمند به مقوله هنرتان چگونه است، گفت: نگاه من عینی است. باید ببینم، لمس کنم و نباید از آن دور باشم. در شعر، در اجرا من همیشه وسط را انتخاب میکنم. در اجراهای میدانی که جمعیت زیاد است میگویم برای من وسط جمعیت جا درست کنید خیلیها می گویند تو نظم ما را بهم میریزی میگویم من آنجا را دوست دارم چون باید ببینم و ارتباط چشمی بگیرم.
این شاعر آئینی درباره خط قرمزش گفت: دروغ را دوست ندارم. دروغ چیز خوبی نیست تاثیر گذار نیست، تو خالی است. دروغ بد است، کثیف و سیاه است، ولی یک چیزی من را بهم میریزد خط قرمز همه وجودم است. بعضی وقتها در کوچه خیابان میبینم مامان باباها بچههای کوچکشان را دعوا میکنند بچه گریه میکند خیلی بهم میریزم تا ساعت ها بهش فکر میکنم. هیچ کار هنری نمیتوانم انجام بدهم انگار دست و پایم شل است انگار همه چیزم بهم ریخته است. انگار یکی لگد زده توی دیوار هستیام و پاشیده زمین خیلی خرابم میکند.
امیرعلی دانایی از خراسانی پرسید اگر پنج ثانیه وقت داشته باشی و شرایطی باشد که مجبور باشی شغلت را تغییر دهی چه شغلی انتخاب میکنی و او پاسخ داد: خیلی سخت است چون فکر میکنم که یک اتفاقی افتاده که یک خیاط شاعر می شود و شعر می خواند و این اتفاق از سمت کسی است که زورش از همه عالم بیشتر است و من امیدوارم بهش هیچ وقت این اتفاق نمیافتد اما اگر قرار باشد شغلی غیر از شاعری داشته باشم باز میسپرم به خودش که این شغل را برای من انتخاب کرده ولی خودم نقاشی را خیلی دوست دارم.
صابر خراسانی در بخشی از «آئینه رخ به رخ» رو به خودش گفت: دنیای تو دنیای زیبایی است اما تو هم باید به زیبایی کمک کنی تا ساخته بشود. تو هم جزئی از این دنیا هستی از خودت شروع کن اگر تو زیبا باشی، زیبا حرف بزنی، زیبا رفتار کنی، زیبا برخورد کنی، قطعا دنیای تو دنیای زیباتری هم خواهد شد.
وی ادامه داد: شهرت برای تو یک موهبت است حواست باشد صابر، شهرت یک موهبت است یک نگاه ویژه است باید برای خدمت به مردمت خرجش کنی برای مردم جهان هر جایی که فکر میکنی باید از شهرتت هزینه کنی باید هزینه کنی اگر هزینه کردی هم مشهور هستی و هم محبوب خیلی از آدم ها هستند که مشهورند اما کسی دوستشان ندارد.
این شاعر در ادامه و در بخش کافه «رخ به رخ» گفت: فیلم مورد علاقه من "اینجا بدون من" را ده ها بار دیدم و دیالوگ هایش را حفظم. بازیگری، کارگردانی، نور، موسیقی، همه چیزش سر جایش است. صابر ابر را خیلی دوست دارم البته بازیگر خیلی خوبی است جریانی در بازیاش هست برای من، حس را درست انتقال می دهد.
وی در بخش پیشنهاد کتاب گفت: یک کتاب آیینی پیشنهاد میدهم. امام حسین (ع) و ایران نوشته کورت فیشلر که یک مسیحی است. یک مسیحی درباره یک امام شیعیان کتاب نوشته و آن مسیر را طی کرده. یعنی حضرت سید الشهدا از مدینه تشریف میآورند مکه و مسیر را طی می کنند تا به کربلا برسند. او رفته این مسیر را طی کرده و یک نگاه غیر مسلمان به امامی که الگوی مسلمانان است خیلی به نظر من کار زیبا و دوست داشتنی است. البته کتاب چمدان را هم خیلی دوست دارم. رمان خارجی است اسم ها خیلی در ذهنم نمی ماند ولی تقریبا همیشه در حال مطالعه هستم. شب ها تقریبا حدود 10 – 15 سال است نخوابیدم و فقط مطالعه کردم، شعر خواندم، فیلم نگاه کردم شاید صدها فیلم خارجی دیدم، شاید صدها فیلم و سریال ایرانی دیدم و ازشان الهام گرفتم به نظر من هر کسی کار هنری انجام می دهد باید به خواندن، دیدن و شنیدن علاقهمند باشد.
نظر شما