خبرگزاری شبستان- مشهد؛ مرضیه وحدت؛ در خصوص عدالت محوری امام علی (ع) که مورد شگفتی همه نخبگان بشری است، برخي عدالت محوری و واژه عدالت را از مفاهیم کلان و نسبی گرفته اند اما عده ای به گمان باطل چنین انگاشته اند که عدالت مفهومي گنگ است که هیچ مصداقی روشن نخواهد داشت. امام علی (ع) خود عدالت را تعریف و تفسیر کرده که از این ادعاها جلوگیری می نماید. به مناسبت سالروز شهادت امام علی (ع) این خبرگزاری با حجت الاسلام «امیر علی حسنلو» استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ وسیره مرکز مطالعات وپاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه گفتگویی داشته که در ادامه می خوانید:
چه ادله و مستنداتی برای فضایل امیرالمومنین(ع) وجود دارد و نگاه اهل سنت و حتی پیروان سایر ادیان نسبت به این فضایل و مقامات چگونه است؟
هرکس زبان به ستودن علی گشوده است، برای خود کسب کرده است تا فضیلتی برای آن حضرت بشمارد ؛ ابن ابي حديد، شارح بزرگ نهج البلاغه و از متفکران برجسته جهان اسلام مي نويسد: «امتيازات علي عليه السلام از لحاظ عظمت، جلال و شهرت در آن حدّ اعلاست که شرح کردن و بحث و تفصيل دادن آنها ناروا و بيهوده است... من چه بگويم در حق مردي که دشمنانش نتوانستند عظمت و فضايل او را منکر شوند و همه آنان به برتري شخصيت او اعتراف کردند...؟ من چه بگويم درباره مردي که همه فضيلت ها به او منتهي مي شود و هر مکتب و هر گروهي خود را منتسب به او مي سازد. آري، او رئيس همه فضيلتها است» با وجود سانسور گرایی در تاریخ در تمام منابع اهل سنت بابی بنام« فضابل علی بن ابی طالب » در نظر گرفته و روایاتی در این باب جمع نموده اند. کتابهای اختصاصی و پایان نامه هایی نیز دراین موضوع نگاشته شده است.
شهيد مطهري درباره ساعات آخر عمر حضرت علي عليهالسلام ميفرمايد: شگفتانگيزترين دورههاي زندگي علي عليه السلام در حدود 45 ساعت؛ يعني فاصله ضربت خوردن تا وفات مي باشد. انسان کامل بودن علي عليه السلام اين جا ظاهر مي شود؛ يعني در لحظاتي که با مرگ مواجه شده است. شگفتي هاي علي عليه السلام و معجزه هاي انساني او در اين جا ظاهر مي شود. علي عليه السلام در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخيم تر مي شود و سموم روي بدن مقدس علي عليه السلام بيشتر اثر مي گذارد، اصحاب ناراحتند، گريه و ناله مي کنند؛ ولي لب هاي علي خندان و شکفته است و مي فرمايد: «شهادت در راه خدا، هميشه آرزوي من بوده و براي من چه چيز از اين بهتر که در حال عبادت شهيد شوم». پر حرارت ترين سخنان علي عليه السلام در همين 45 ساعت بوده است.
امیرالمومنین(ع) درفصاحت و بلاغت چه جایگاهی دارند و اوج این خصیصه در کدام کلام حضرت(ع) ملموستر است؟
جایگاه فصاحت حضرت غیر قابل توصیف با زبانهای الکن ماها است؛ گزیده ای از سخنان حضرت در کتابی بنام نهج البلاغه ثبت شده است ؛ بخشی از سخنان در مجموعه بنام غرر ودرر و قسمت هایی نیز در منابع دیگر نقل گردیده است ؛ نهچ البلاغه مهمترین منبع درباره خطبه ها وسخنان حضرت، که گردآوری شده است وهمین کتاب از جمله شگفتی های انسان در تاریخ است که نظیر ندارد . بسیاری از اندیشمندان شیفته این مجموعه بی مانند شده و به مکتب اهل بیت گراییده اند ؛ خطبه های دیگری نیز از حضرت نقل شده بنام خطبه ی بی نقطه و خطبه بدون کاف و خطبه های اعجاب انگیز و بی نظیر دیگر که همه یکی از معجزات کلامی حضرت است.
امیرالمومنین(ع) در تبیین توحید ناب در جامعه و نیز رسیدگی به امور مسلمین به عنوان حاکم و خلیفه، چه رسم مانایی از خود به یادگار گذاشتهاند؟
خطبه توحیدی حضرت که در نهج البلاغه جمع آوری شده بهترین شیوه وبهترین متن توحیدی است که حضرت در خطبه نمازهای خود به اقتضای زمان ومکان تبیین فرموده است ؛ حق محوری، عدالت محوری، شایسته سالاری، مماشات و مدارا، قاطعیت در اجرای فرامین الهی، عدم تايید کارگزاران نامشروع و ساده زیستی مواردی است که سیاستمداران، کارگزاران و حاکمان باید از سیره امیر مومنان بعنوان اصول ماندگار ومانا درس بگیرند .
محوریت حق در اصول سیاسی امام علی (ع) از مسلمات تاریخی است چنان که آن حضرت بر این اصل پای بندی سخت و بر آن پافشاری قوی داشت و به هیچ روی از این بنیان دست بردار نبود چنان که در ماجرای شوری، به تصریح گفت: که من نمی توانم به شما تعهد دهم که با معیارهای شما حکومت خواهم کرد، معیار حکومت من مستند به سیره نبوی و حکم خداوند است، بر این اساس بود که پیامبر اکرم در معرفی علی به بعضی از حقایق وجودی آن امام همام اشاره و آن را از فضایل بزرگ آن حضرت بر می شمارد و می فرماید «علی مع الحق و الحق مع علی...».
در خصوص عدالت محوری حضرت که مورد شگفتی همه نخبگان بشری است ؛ برخي عدالت محوری و واژه عدالت را از مفاهیم کلان و نسبی گرفته اند اما عده ای به گمان باطل چنین انگاشته اند که عدالت مفهومي گنگ است که هیچ مصداقی روشن نخواهد داشت. امام علی (ع) خود عدالت را تعریف و تفسیر کرده که از این ادعاها جلوگیری می نماید. توسعه عدالت از سفارش های بسیار مهم امیر مؤمنان در حکومت خود بوده. آن حضرت، پس از آغاز حکومتش، در تقسیم بیت المال تبعیض را برچید و همه را سهم مساوی و حقوق مناسب می داد.
ایرانیان و سایر اقوام را که اعراب، عجم می گفتند از حقوق کافی یا بی بهره بودند یا اصلاً حقوق نداشتند، خلفای پیشین این تبعیض را روا داشته اند که امیرمؤمنان نظام قبلی را برچیده و نظام تساوی را جایگزین کرد، محرومیت از حقوق اجتماعی نیز یکی از نابرابري ها بر علیه عجم بود، که حضرت آن را برچید و حقوق انسانی آنان را مسترد نمود.
عدالت اجتماعی نیز یکی از اصول حکومت علوی بود که در این زمینه می فرماید: «من چنان سیاستی در پیش گرفته ام که تمام قلمرو حکومتم به اقل امکانات و معاش دسترسی دارد و خودش نیز هم چنان از طبقات فرودست زندگی و معاش داشت، خود را با غلامش یکی می دید، دو جامه می خرید بهترین آن را به غلامش می بخشید و خود جامه ساده تر را انتخاب می کرد.»
شایسته سالاری در حکومت علی (ع) نمود داشت اگر چه امام وقتی حکومت را به دست گرفت، انحرافات عمیق که در جامعه ایجاد گردید و پس از پیامبر جامعه به سوی مادیات سوق داده شد و غنایم فراوان از فتوحات حاصل جهان اسلام شد و عده ای بدون حساب و کتاب در آن تصرف می کردند و به ثروت اندوزی و رفاه تن داده بودند و طبقه اشراف بوجود آمد و همین طبقه برای اجرای عدالت علوی مانع بزرگ محسوب می شدند، اما امام به هر نحو بود کارگزاران خود را تا حد ممکن از پرهیزگاران و نه از خویشاوندان انتخاب کرد در حالی که پیش از این تعصبات قبیلگی در این امر بیشتر دخیل بود تا ابراز شایستگی، این رویکرد در سیره امام الگوی خوبی برای آیندگان بود، اما چندان مورد توجه نبوده است.
مماشات و مدارا یکی دیگر از ویژگی های حکومت علی (ع) بود، امام با بسیاری از دشمنان شخصی و کسانی که با آن حضرت بیعت نکردند و از بیعت با او امتناع کردند (مثل عبدالله بن عمر) و سعد وقاص و... مدارا نمود و هرگز آنان را به زور برای بیعت احضار نکرد، بلکه آنان را آزاد گذاشت و حقوق آنان را از بیت المال قطع نکرد، اما با تمام ساکنان مدینه و کوفه که از گرایشات مختلف بودند زمانی که کوفه را برای حکومت برگزید و یا در مدینه بود تا زمانی که مرتکب جرم نشده بودند با آنها مدارا می کرد.
باز خواست کارگزاران در صورتی انجام می گرفت که جرمشان برای امام از راه های محسوس نه از راه های غیر محسوس مثل (علم امام) ثابت شود و گرنه امام بر سرائر همه منافقان و افرادی مثل ابو موسی اشعری آگاه بود ولی هرگز با این راه ها، آنها را مواخذه نکرد.
امام در راه اجرای فرامین الهی قاطعيت بی نظیر داشت، اجرای حدود را جدّی و ترک حدود الهی را مایه گسترش فحشا و منکرات و آسیب های اجتماعی فراوان می دانست از این رو با مرتکبین جرائم با قاطعیت تمام برخورد می کرد. معروف است وقتی عقیل از آن حضرت خواست سهم بیشتری از بیت المال به او بدهد امام آهن گداخته را به سوی او نزدیک کرد و عقیل از شدت حرارت آن فریاد بر آورد که این چه کاری است حضرت در پاسخ فرمود تو مرا به آتشي می خوانی که سوزاننده تر از آن است.
امام پس از رسیدن به حکومت، از کارگزاران عثمان، افرادی که شایستگی داشتند و دارای سوابق سو در اسلام بودند و افرادی که فرصت طلب بوده و برای رسیدن به مطامع دنیوی موقتاً در کنار امام قرار گرفته و بیعت ظاهری کردند با آگاهی از نیات آنان آن ها را از قدرت منع کرد و عده ای که بر سر قدرت و حکومت بودند به هیچ عنوان حکومت آنان را تایید نکرد با این که بسیاری از نزدیکانش مثل ابن عباس به امام عرض کردند برای مصالحی، معاویه را ابقا کن تا فتنه انگیزی نکند امام فرمود هرگز برای لحظه ای حکومت او را تایید نمی کنم چون امام می دانست که اگر حکومت وی مورد تایید قرار بگیرد از حق نشانی و فروغی در آینده باقی نخواهد ماند و تایید امام مساوی با حقانیت او در طول تاریخ اسلام و حقانيت تمام حاکمان غاصب اموی و عباسی. از این روی هرگز مورد تأييد واقع نشد.
مهمترین رسمی که برای زمامداران از آن حضرت برجای مانده است ؛ ساده زیستی و زهد است که حاکمان ما باید از علی (ع) درس بگیرند بویژه کسانی که در راس امور قرار دارند ؛ از مال اندوزی و انباشت ثروت و پر کردن جیب خویشاوندان از بیت المال پرهیز نمایند که آسیب بزرگ سیاستمداران و مسئولین جامعه امروزی این آسیب ها است.
حضرت مي فرمايد: «اگر مي خواستم مي توانستم از عسل مصفا و مغز گندم و بافته هاي ابريشم براي خود پوشاك و خوراك تهيه كنم. اما هيهات كه هوا و هوس بر من غلبه كند و حرص و طمع مرا وادار كند تا طعام هاي لذيذ را برگزينم در حالي كه ممكن است در سرزمين حجاز و يمامه كسي باشد كه حتي اميد بدست آوردن يك قرص نان را نداشته باشد و هرگز شكمي سير نخورده باشد. آيا من با شكمي سير بخوابم در حالي كه در اطرافم شكم هاي گرسنه و كبدهاي سوزان باشند، آيا به همين قناعت كنم كه گفته شود اين اميرالمومنين است، اما هرگز با آنان در سختيهاي روزگار شريك نباشم و در ناگواري هاي زندگي پيشوا و مقتدای ايشان نباشم...»در کلام دیگر درباره حکمت این ساده زیستی را امنیت جامعه می داند که اگر حاکم ساده زیست باشد تمام کارگزارانش ساده زیست خواهند بود ومردم نیز از آنان پیروی وسرمشق می گیرند واین خود مایه امنیت جامعه و پیشگیری از اختلاس ودزدی و اشرافیگری است ؛« الناس علی دین ملوکهم» الناس اشبه بامراهم من..»اگر در جوامع اسلامی این اوصاف وبی انصافی رواج داشته باشد از کژی فرمانروایان است.
امام المتقین(ع) با چنین اوصافی، از شیعیان خود چه انتظارات و درخواستهایی دارند؟
امام در آخرین ساعات عمر وصایایی دارد که اگر امت اسلام وپیروان مکتب به آنها عمل نمایند از همه بلاها مصون خواهند بود در اول این وصایا به جهت اهمیت کلمه جلاله را یاد می فرمود؛ توجه به قرآن وعمل به آن، توجه به یتیمان و دفاع از حقوق آنان، رعایت حقوق همسایگان از این وصایای مهم است ؛ صله رحم و پیوند با خویشاوندان نیز از جمله سفارشات اکید حضرت است.
انتهای پیام
نظر شما