خبرگزاری شبستان-خراسان جنوبی؛ زینب روحانی مقدم: یکی از مشهورترین کتاب های جهان اسلام «نهج البلاغه» است کتابی که با گذشت بیش از هزار سال از عمر پربرکت آن همچنان در حوزه ها، محافل و مراکز اسلامی مورد مطالعه، تحقیق و تدریس قرار می گیرد.
متاسفانه این کتاب باارزش که به برادر قرآن مشهور است در بطن جامعه جایگاهی ندارد و شاید از بین 100 نفر حدود 10 نفر «نهج البلاغه» امیر مومنان علی (ع) را که مملو از نکات اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و غیره است را مطالعه کرده باشند.
نهج البلاغه، شفای دردها و چراغ فروزان راه پارسایان و آیینه بی زنگار کردار علوی است. مطالعه نهج البلاغه، باب بهشت و لذّت انس با یاد محبوب را به جانب دل ها می گشاید و آنانی که با این کتاب شریف مأنوس اند، نیکانِ سرای فانی و سرافرازان عرصه حشر و موسم حساب آخرت اند و عاملان به تعالیم بلند آن از سلک سالکان و ابرار و مقرّبان درگاه ملکوت به شمار می آیند.
*نهج البلاغه؛اثری جاودانه با قدمتی هزار ساله
آفریننده این اثر جاودانه، امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن بزرگ مرد تاریخ است که هیچگاه غبار زمان پرده کهنگی و فراموشی بر سیمای پرفروغ او نیفکنده، و از جلوه و شکوه او نکاسته، و تقوا و عدالت و جهاد و دیگر صفات برجسته او را از یاد نبرده، و در برابر عظمت دانش و حکمت او سر تعظیم فرود آورده، و از مرز تعصب و فرقه گرایی در گذشته، تا بدانجا که دوست و دشمن زبان به ستایش او گشوده و به تالیف کتب و سرایش اشعار پرداخته و با زبان اندیشه و سوز و دل نمی ازیم فضیلت او را بیان کرده اند.
این اثر ماندگار که از متون اولیه فرهنگ اسلامی است توسط ادیب علامه مرحوم سید شریف رضی در سال 400 هجری از میان صدها کتاب و منبع گردآوری و تنظیم گردیده است تا شاید چراغ هدایت برای آیندگان باشد و چه خوب است که نهادهای فرهنگی جامعه به سمت ترویج نکات ناب این کتاب ارزشمند بین نسل های آینده بیاند.
نهج البلاغه در طول هزار سال عمر خود در دسترس دانشمندان، طلاب و اهل علم بوده است و به مطالعه و حفظ آن می پرداختند و در خطبه ها و خطابه ها بدان استناد و تبرک می جستند و اندیشمندان و محققان بر آن شرح و تفسیر می نوشتند و به ترجمه آن اقدام می کردند.
جاودانگی و عظمت نهج البلاغه برخاسته از عظمت و جاودانگی آفریننده آن است که از نفحه و الهام قدسی الهی برخوردار بوده، او از خورشید نبوی استضائه می کرده است تا آبشار دانش و آگاهی از بلندای وجودش سرازیر شده و در پهندشت دنیا در طول تاریخ جاری گشته و همچنان چشمه های فکر و علم از آن جوشیده و آنرا به قلزمی تبدیل نموده است تا آنجا که حضرتش بدون نیاز به مطالعه و مشورت و مسیری که نویسندگان و گویندگان بشری دارند می گفته و می نوشته است.
نهج البلاغه مجموعه ارزشمندی است که زیبایی تمدن و روانی و استواری صحرانشینی را به هم آمیخته است؛ آری نهج البلاغه تنها بستری است که راستی و حقیقت برای خود منزلی یافته که در آن فرود آید و بدان مطمئن گردد و بیارامد، پس از آن که جایگاه ها در هر لغت و زبانی آن را نادیده انگاشته و از آن روی گردانده اند.
جالب این که تمام نسخه های نهج البلاغه که در طول قرن ها نوشته شده یکسان است و جز در موارد جزیی - که برای هر نسخه نویسی طبیعی است - اختلافی مشاهده نشده است و نیز کسانیکه بر نهج البلاغه اجازه نوشته اند همه متفق القولند که یک نهج البلاغه مورد اجازه آنها بوده است و از نظر متن و محتوی تلقی به قبول شده است با اینکه هر کدامشان از یک شهر و یک سرزمین دور دست بوده و ارتباطات امروزی هم وجود نداشته است.
نهج البلاغه، راهکاری است که لحظه های زندگی دنیایی مان را به نور سعادت قرین می سازد و معیار و میزانی است که قدرت تمیز و تشخیص تکلیف الهی را به ما می بخشد، راه روشن زیستنِ با عزّت و توأم با شرافت و آزادانه را می نمایاند، از زنجیر بندگی امیال نفسانی و بند سلطه گران بیرونی می رهاند و آزاده، دانشور و صالح بار می آورد.
*نهج البلاغه در نگاه بزرگان
امام راحل فرمودند: «ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است از امام معصوم ماست ».
مقام معظم رهبری، در فرمایشاتی ضمن اشاره به شرایط کنونی جامعه اسلامی و اینکه نهج البلاغه می تواند علاج بسیاری از دردها و راهگشای خیلی از مشکلات جامعه باشد، می فرماید: «امروز آشکارترین و روشن ترین حقایق اسلامی، به وسیله بخشی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته می شود. امروز همان روزی است که شعارها یکسان است، اما جهت گیری ها به شدت مغایر یکدیگر است. امروز شرایطی مشابه شرایط حکومت دوران امیرالمؤمنین علیه السلام است. پس روزگار، روز نهج البلاغه است. امروز می شود از دیدگاه دقیق و نافذ امیرالمؤمنین علیه السلام به واقعیت های جهان و جامعه نگاه کرد و بسیاری از حقایق را دید و شناخت وعلاج دردها را پیدا کرد. همین است که به نظر ما، امروز بیش از همیشه به نهج البلاغه محتاج تریم».
علاّمه بزرگوار، مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی که از کتاب شناسان بزرگ معاصر و صاحب اثر گران سنگ الذریعه است، در جملاتی چند درباره نهج البلاغه چنین می نویسد: «بعد از انقطاع وحی الهی، کتابی از نظر اعتماد مانند نهج البلاغه تدوین نشده است. کتابی که راه صحیح علم و عمل را به انسان نشان می دهد و پرتویی از علم الهی بر آن تابیده و بوی عطر سخنان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از آن می تراود. نهج البلاغه صدف مرواریدهای حکمت و گنجینه یاقوت های سخن است.»
استاد و متفکّر شهید مرتضی مطهری رحمه الله درباره نهج البلاغه می گوید: «سخنان نهج البلاغه کلّیت دارد و محدود به زمان و مکان و افراد معیّن نیست. مخاطب او انسان است و به همین جهت، نه مرز می شناسد و نه زمان. نهج البلاغه از همه جهات متأثر از قرآن و در حقیقت فرزند قرآن است».
استاد محمدتقی جعفری رحمه الله که خود از شرح نویسان کتاب شریف نهج البلاغه است، درباره این کتاب می گوید: «آن روز که نهج البلاغه علی بن ابی طالب علیه السلام بی طرفانه و با دقت رسیدگی شود، از تمامی مکتب های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و فلسفی بی نیاز خواهیم شد».
جُرج جُرداق، نویسنده و ادیب معروف مسیحی و صاحب کتاب ارزشمند امام علی علیه السلام و صدای عدالت انسانی در مورد نهج البلاغه چنین می نویسد: «آیا درتاریخ مشرق زمین، هیچ به سراغ نهج البلاغه رفته اید؟... نهج البلاغه ای که از فکر و خیال و عاطفه، آیاتی به دست می دهد که تا انسان هست و تا خیال و عاطفه و اندیشه انسانی وجود دارد، با ذوق بدیع ادبی هنر او پیوند ناگسستنی خواهد داشت.»
*«نهج البلاغه»؛حاوی بلیغ ترین کلمات و خطبه های علی(ع)
آشنایی با کتاب ارزشمند«نهج البلاغه» وظیفه هر مسلمانی است که می خواهد جهت زنده نگه داشتن اسلام و عدالت علوی تلاش کند و در این راستا به سراغ حجت الاسلام «هابیل خسروی» مدیر حوزه علمیه خراسان جنوبی رفتیم. وی در گفتگو با خبرنگار شبستان گفت: سید رضی از علمای برجسته شیعه که انسانی ادیب و شاعر بوده و در قرن چهارم هجری میزیسته شیفته بلاغت و فصاحت در کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، کلامی که فوق کلام مخلوق و دون کلام خالق است.
وی ادامه داد: سیدرضی لذا تصمیم میگیرد از میان خطبهها، نامهها و کلمات امیرالمؤمنین علیهالسلام بلیغترین و شیواترین آن ها را انتخاب کند و در یک مجموعه گردآوری نماید تا راهی برای شناخت بلاغت در زبان عربی باشد و از این رو نام آن را نهجالبلاغه گذاشت یعنی اگر کسی میخواهد در مسیر بلاغت سخن براند باید پای درس امیرالمؤمنین علیهالسلام بنشیند و از خرمن کلام ایشان خوشه برچیند.
حجت الاسلام خسروی با بیان اینکه کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام همچنان که از جهت لفظ پس از قرآن زیباترین و بلیغترین کلام و تجلی بلاغت است، افزود: از جهت محتوا هم پس از قرآن دقیقترین و عمیقترین پیامهای نشأت گرفته از وحی را به کام مخاطبین خویش میریزد و جان آن ها را از معارف ناب سیراب میگرداند.
۱-مهمترین پیامهای اخلاقی نهج البلاغه چیست؟ ویژگیهای اخلاقی یک انسان مسلمان را میتوان در جایجای نهجالبلاغه مشاهده کرد. از نگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام اگر قرار باشد ما در زندگی به چیزی تعصب بورزیم و ایستادگی کنیم و از آن عبور نکنیم، آن اخلاق است.
امام علی (ع) در خطبه 192 میفرمایند: «به خصلت هاى با ارزش تعصب بورزید كه عبارت است از حفظ حقوق همسايه ها، وفاى به عهد، پيروى از نيكىها، روى گرداندن از كبر، توسل به احسان و بخشش، خوددارى از تجاوز، مهم شمردن قتل نفس، انصاف دادن به خلق خدا، فرو خوردن خشم، و اجتناب از فساد در روى زمين».
افقی که نهجالبلاغه در اخلاق پیش چشم ما میگستراند بسیار فراتر از این است و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) هیچ همنشینی را چون اخلاق نیکو نمیداند و در حکمت ۱۱۳ میفرماید: «لَا قَرِینَ کَحُسنِ الخُلقِ» و نیز ما را از شكستن و دگرگون كردن اخلاق پسنديده برحذر میدارند و در خطبه 176 میفرمایند: «ایاکم و تَهزیعِ الأخلاق و تَصریفَها» به نظر اینطور میآید از نگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام اگر اخلاق زیر پا گذاشته شود هیچ چیز سالم نمیماند، نه اعتقادات، نه زندگی، نه سیاست، نه اجتماع و نه هیچ ارزش دیگر.
۲- دیدگاه نهجالبلاغه نسبت به اخلاق اجتماعی چیست؟ در همان جملهای که از خطبه ۱۹۲ نقل کردم اکثر آنها از مؤلفههای اخلاق اجتماعی است مانند حفظ حقوق همسایه، وفای به عهد، احسان و بخشش، خودداری از تجاوز به حقوق دیگران، مهم شمردن قتل نفس و انصاف دادن به خلق خدا همه اینها مؤلفههایی است که در بستر اخلاق اجتماعی ایجاد میشود و امیرالمؤمنین علیهالسلام به آن توصیه میکنند ولی در اینجا برخی مؤلفههای دیگر را هم اشاره میکنم.
یکی از بسترهای مهم اخلاق اجتماعی، روابط سیاسی طبقه حاکم با مردم است و مسئولان هم میتوانند در نهادینه کردن فضائل اخلاقی در جامعه تاثیرگذار باشند و هم میتوانند زمینه پدیدآمدن رذائل اخلاقی را در جامعه فراهم کنند که در جایجای نهجالبلاغه ما میتوانیم دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره این روابط سیاسی را پیدا کنیم که اوج آن در نامه ۵۳ نهجالبلاغه است که حضرت به مالک اشتر نوشتهاند که در واقع حکم مسئولیت او به عنوان والی مصر است.
گسترش معنویت، آگاهی بخشی و بصیرتافزایی به جامعه، عدالتخواهی و عدالتطلبی، امربه معروف و نهی از منکر، همبستگی اجتماعی و پرهیز از قومیتگرایی و نژادپرستی و خیلی از مؤلفههای دیگر را میتوان در بحث اخلاق اجتماعی، از نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام استفاده کرد.
۳-نشانههای عقلگرایی در نهج البلاغه را بیان فرمایید؟ امیرالمؤمنین علیهالسلام عقل را سودمندترین سرمایه یک انسان میدانند و در حکمت ۱۱۳ میفرمایند «لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ» یعنی هیچ ثروتی سودمندتر از عقل نیست و کسی که از این سرمایه محروم باشد را انسانی بدبخت معرفی میکنند و میفرمایند: «فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِيَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَة» (نامه ۷۸) بدبخت كسى است كه از سود عقل و تجربهاى كه به او عنايت شده محروم ماند و در توصیه به فرزندشان امام حسن علیهالسلام هم میفرمایند: «إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ» (حکمت ۳۸) ارزشمندترین بینیازی عقل است. ایشان در حکمت ۲۸۱ هم میفرمایند: «لَيْسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالْمُعَايَنَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ فَقَدْ تَكْذِبُ الْعُيُونُ أَهْلَهَا وَ لَا يَغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ» انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهى چشمها دروغ مىنماياند، امّا آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نمىكند. همه این جملات بهنوعی افراد را به خردورزی و تعقل دعوت نموده و توجه ویژه به عقلگرایی را نشان میدهد.
عقلانیت و خردورزی در نهجالبلاغه تنها یک فضیلت در کنار دیگر فضائل نیست؛ بلکه این فضیلت از یک ویژگی خاص برخوردار است و آن نقش محوری و مبنایی خردورزی و تعقل در زندگی فردی و اجتماعی است بهگونهای که پیامبران رسالت خویش را با تکیه بر عقل بشر به انجام میرسانند.
۴- عوامل پیشرفت جامعه در نهج البلاغه چه بیان شده است؟ قبل از اینکه به عوامل پیشرفت در جامعه از نگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام بپردازیم باید پیشرفت را از نظر ایشان تعریف کنیم اگر با نگاه و رویکرد مادّی به این مسأله نگاه شود پيشرفت را در مسائل سياسی و اقتصادی و رفاهی دنیوی خواهیم دید اما مبتنی بر نگاه دینی فلاح و رستگاری يك جامعه در مقیاس ابدیت تعریف میشود لذا خدای متعال میفرماید «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكّى» (اعلی/۱۴) کسانی که اهل تزکیه نفس باشند رستگار میشوند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در جاهای مختلف نهجالبلاغه عوامل مختلفی را برای پیشرفت جامعه برشمردهاند اما به نظر میرسد اصلیترین عاملی که برای پیروزی یک جامعه بر روی آن انگشت میگذارند انسجام و اتحاد و یکپارچگی ملت است. در خطبه ۱۹۲ میفرمایند: «فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانُوا حَيْثُ كَانَتِ الْأَمْلَاءُ مُجْتَمِعَةً وَ الْأَهْوَاءُ مُؤْتَلِفَةً وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَةً وَ الْأَيْدِي مُتَرَادِفَةً وَ السُّيُوفُ مُتَنَاصِرَةً وَ الْبَصَائِرُ نَافِذَةً وَ الْعَزَائِمُ وَاحِدَةً، أَلَمْ يَكُونُوا أَرْبَاباً فِي أَقْطَارِ الْأَرَضِينَ وَ مُلُوكاً عَلَى رِقَابِ الْعَالَمِينَ» در سرگذشت اقوام پیشین اندیشه کنید؛ در آن هنگام كه جمعيتهايشان متّحد، خواستههایشان هماهنگ، انديشههایشان معتدل، دستهایشان پشتيبان هم، شمشيرهایشان يارىكننده يكديگر، ديدههایشان نافذ و تصميمهایشان يكى بود، چگونه بودند؟ آيا در آن روز آنها زمامدار اقطار زمين نبودند و بر مردم جهان حكومت نمى كردند؟
در این عبارات امام (عليه السلام) اتّحاد صفوف در جميع مظاهر حيات را عامل سربلندى و حاكميّت و قدرت میدانند و دليل اين سخن هم كاملا روشن است چون افراد هر كدام به تنهايى قدرت زيادى ندارند اما همچون قطرههایى هستند كه وقتی به هم پيوستند اقیانوس عظیمی میشوند و میتوانند منبع هر گونه خير و بركت باشند.
۵- چرا نهج البلاغه مهجور مانده است؟ اینکه نهجالبلاغه در میان ما مسلمانان مهجور است متأسفانه واقعیت تلخی است که چارهای نداریم به آن اذعان کنیم، قرآن هم در میان ما مهجور است تا جایی که شکایت رسول را در پی دارد که میفرماید: «يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» ﴿الفرقان/٣٠﴾ صحیفه سجادیه هم مهجور است، تمام سخنان معصومین علیهمالسلام و معارف ناب اسلامی همینگونه است. متأسفانه ما بهسان بیماری هستیم که نسخه کاملی از یک طبیب حاذق در جیب ماست اما از آن استفاده نمیکنیم و همچنان درد میکشیم و بدتر از آن اینکه متأسفانه علیرغم این نسخه کامل به سراغ نسخههای بدلی میرویم.
در پاسخ به این سؤال به جملهای از مقام معظم رهبری اشاره میکنم. ایشان در سال ۱۳۷۰ در دیدار با کارگزاران نظام میفرمایند: «آنچه پیامبر و اسلام به مردم دادند، یک نسخه شفابخش برای همه ادوار است؛ نسخهای است در مقابل جهل انسانها؛ در مقابل استقرار ظلم؛ در مقابل تبعیض؛ در مقابل پایمال شدن ضعفا به دست اقویا؛ در مقابل همه دردهایی که از آغاز خلقت، بشر از آن دردها نالیده است. مثل همه نسخههای دیگر، اگر عمل شد، نتیجه خواهد داد؛ اگر متروک شد، یا بد فهمیده شد، یا جرأت و گستاخىِ اقدام به آن وجود نداشت، کأنلمیکن خواهد بود. بهترینِ اطبا اگر صحیح ترین نسخهها را به شما بدهند، اما شما نتوانید آن را بخوانید، یا بد بخوانید، یا عمل نکنید و در نتیجه متروک بماند، چه تأثیری به حال بیماری خواهد داشت، و چه عیبی بر آن طبیب حاذق است؟»
ایشان در این جمله علت اصلی مهجور ماندن معارف دینی را چند چیز میدانند:1- متروک شدن یعنی توجه نکردن به این معارف الهی، اگرچه در سالهای اخیر پس از انقلاب اسلامی برای معرفی قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و سایر کلامهای معصومین علیهمالسلام که همه نور است، تلاشهای فراوانی انجام شده است بنیادهایی شکل گرفته، کارهای پژوهشی و ترویجی گوناگونی صورت گرفته اما هنوز جای کار بسیار دارد و در مقایسه با آنچه حق قرآن و نهجالبلاغه هست انگار هیچ کاری صورت نگرفته است.
۲- فهم ناقص یا فهم بد از معارف الهی، فهم ناقص و بد از قرآن و معارف الهی امروز درد بیدرمان مسلمانان شده است، کجفهمیهایی که حاصل آن اختلاف و تفرقه و خونریزی و مسلمانکشی و هتک حرمت نوامیس مسلمان به دست مسلمان است. کسانی که با فهم ناقص از دین، اختلافانگیزی میکنند و عواطف و احساسات میلیونها مسلمان را به بازی میگیرند و آنها را علیه یکدیگر تحریک میکنند. گروه اندکی از این افراد ناآگاهانه این کار را انجام میدهند اما متأسفانه بسیاری از اینها جیرهخوار دشمنان اسلام و استکبار جهانی هستند و آگاهانه این فهم ناقص از دین را ارائه میکنند تا بهره این اختلافافکنی نصیب دشمنان اسلام گردد و غده سرطانی استکبار در منطقه یعنی اسرائیل چند روز بیشتر دوام بیاورد.
۳- نداشتن جرأت بر اقدام؛ خیلی از افراد اسلام را درست میفهمند و پیام آن را هم بهدرستی درک میکنند، اما جرأت و شجاعت اقدام ندارند؛ یا اقدام هم میکنند و محصولی هم به دست میآورند، اما برای دفاع و نگهداری از آن محصول، فداکاری نمیکنند. خیلی از افراد تا جایی پای اسلام و معارف اسلامی هستند که برای آنها خطر مالی و جانی نداشته باشد اما به محض اینکه پای هزینه بهمیان آمد با بهانههای واهی از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند یک نمونهاش را قرآن کریم بیان میفرماید: «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَاراً» (الاحزاب/١٣) میگویند خانههای ما حصار ندارد و باید مراقب آنها باشیم در حالی که خانههای آنها بدون حصار نبود بلکه قصدشان فرار از جنگ است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «وَ لَعَمْرِی لَوْ کُنَّا نَأْتِی مَا أَتَیْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ وَ لاَ اخْضَرَّ لِلْإِیمَانِ عُودٌ» (نهجالبلاغه/ خطبه ۵۶) یعنی اگر در صدر اسلام، در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله، ما هم مثل شما - آن کسانی که مخاطبان آن بزرگوار بودند - عمل میکردیم، نه عمودی از دین برپا میشد و نه شاخهای از ایمان سبز میشد.
۶- چه کنیم که این مهجوریت قرآن و نهجالبلاغه به پایان برسد؟ برای از بین بردن مهجوریت قرآن و نهجالبلاغه سه کار اساسی باید انجام شود: اولاً باید از عمق جان باور کنیم نسخهای که در اختیار ماست کاملترین نسخه برای درمان دردهای بشر است لذا دست از نسخههای بدلی بشوییم و به این نسخه وحیانی ارائه شده توسط خالق هستی روی بیاوریم.
ثانیاً باید تمام توان خود را برای فهم درست این نسخه حکیم حاذق هستی به کار گیریم و تلاشهایی که تاکنون در این باره انجام شده را چندین برابر کنیم. فعالیتهای پژوهشی و ترویجی در معرفی معارف قرآن و نهجالبلاغه را گسترش دهیم و جانهای تشنه این معارف را سیراب کنیم. اگر بخواهیم نمونههایی را بگوییم که چقدر تشنه این معارف هستند مثنوی هفتاد من کاغذ شود ولی ما از این موضوع غافل هستیم؛ نمیدانم داستان شیعه شدن پروفسور محمد لگنهاوزن را شنیدهاید؟ ایشان میگوید من بعد از خواندن نهجالبلاغه به حقانیت مکتب اسلام و تشیع پی بردم و مسلمان شدم و قصه آشنایی خودش با نهجالبلاغه را هم به خاطر دوستی با یک دانشجوی ایرانی به نام شهید اکبر نوجهدهی بیان میکند که ترجمهای از نهجالبلاغه را به او هدیه داده است.
ثالثاً باید بپذیریم که دفاع از اسلام و معارف اسلامی و مقاومت در برابر دشمنان لجوج و عنود هزینه دارد، لذا باید خود را برای هزینه دادن در این مسیر هم آماده کنیم البته اگر درست محاسبه کنیم متوجه خواهیم شد که هزینه سازش با دشمنان و دوری از این نسخه شفابخش هم نهتنها کمتر از هزینههای مقاومت و دفاع از این ارزشها نیست بلکه بارها و بارها بیشتر از آن است.
۷- در صورت ترویج نهجالبلاغه چه تاثیری در جامعه میگذارد؟ مقام معظم رهبری مدظله العالی در سخنی که از ایشان نقل کردم اشاره کردند که اسلام یک نسخه شفابخش برای همه ادوار است؛ نسخهای است در مقابل جهل انسانها؛ در مقابل استقرار ظلم؛ در مقابل تبعیض؛ در مقابل پایمال شدن ضعفا به دست اقویا؛ در مقابل همه دردهایی که از آغاز خلقت، بشر از آن دردها نالیده است.
بدیهی است که با ترویج فرهنگ قرآن و نهجالبلاغه جهالت و نادانی انسانها از بین خواهد رفت، آلام و دردهای بشری پایان خواهد یافت، بنیان ظلم و ستم برخواهد افتاد و تبعیض و ناعدالتی جای خود را به عدالت و مواسات خواهد داد، مستضعفین عالم به حقوق خود خواهند رسید و جهانی پر از نشاط و شادابی ایجاد خواهد شد. این همان عاقبتی است که دین مبین اسلام وعده داده است و ان شاء الله با ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف محقق خواهد شد.
آنچه ما امروز وظیفه داریم این است که با ترویج فرهنگ اسلامی که منبع اصلی آن قرآن و نهجالبلاغه و کلام معصومین علیهمالسلام است زمینه را برای تحقق این آرزوی دیرینه انبیاء و اولیای الهی فراهم کنیم.
نظر شما