به گزارش خبرگزاری شبستان، مصطفی سلیمی فر، استاد دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی با عنوان "آرمان شهرها در الگوی اسلامیایرانی پیشرفت" نوشت: معنای کلی و مطلق آرمانشهرها سرزمینی است که تاکنون در تاریخ محقق نشده و تنها بهصورت خیالی در اذهان وجود دارد. اندیشهورزان بسیاری به تدوین آرمانشهر و بیان عصر طلایی و مطلوب خویش پرداختهاند. در بسیاری از این آرمانشهرها مفاهیم مشترکی مانند عدالتمحوری، قانونمداری و انسجام همگانی وجود دارد و فقط در خصوصیات و جزییات است که آنها با هم تفاوت مییابند.
در عصر مدرن نیز آرمانشهرهایی وجود دارد که بیشتر آینده مثبت و زیبایی را برای بشریت ترسیم میکنند و در آن همه آرمانهای بشری مانند عدالت، آزادی، صلح و امنیت به وقوع میپیوندد.
در آموزههای دینی مسیحیت و یهودیت و اسلام نیز آرمانشهرها به وضوح دیده میشود. بر اساس آموزههای این ادیان با مداخله خداوند در تاریخ، منجی مصلحی ظهور خواهد کرد که جامعه آرمانی را خواهد ساخت. در عصر ظهور هدف اصلی شرایط برای رشد و تکامل آزادانه و آگاهانه انسانها و احیای واقعی است که با عدالت محقق میشود. رشد عقلی، تکامل علوم، تأمین نیازمندیهای زندگی سعادتمندانه، رفاه، عدالت اجتماعی، مساوات، امنیت اجتماعی و فردی ایجاد میشود.
عدالت در این جامعه دارای پنج رکن است که عبارتند از:
قانون عدل، رهبر عدالت پیشه، کادر عدالت گستر، نهادهای عدالت گستر و مردم عدالت خواه.
ابعاد پیشرفت دراین جامعه نیز شامل ابعاد اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، علمی- فرهنگی، قضایی، امنیتی و مانند آن است.
در ادبیات فارسی نیز چه در قالب طرح مباحث اجتماعی، چه در شکل جامعهای آرمانی و نیز در قالبهای اسطورهای ترسیمی از جامعه آرمانی مطرح شده است.
جامعهای آرمانی با ارکان تعاون مادی تساوی حقوق اقتصادی و اجتماعی و نبود حکومت جبری مطرح شده که ویژگیهای آن امنیت، خوشبینی، زندهدلی بیپایان، خرسندی، تندرستی و آزادی و ابزار آن پارسایی، تدین و حسن اخلاق است.
ارتباط جامعه آرمانی با مفهوم و تعریف توسعه، هدف اصلی این نوشته است.
مهمترین دلیل گسترش و اختلاف در تعریف و ابعاد توسعه را میتوان درک عمیقتر از مفهوم خوشبختی و اختلاف در مفهوم آن دانست. تفاوت مفهومی بین پیشرفت از دیدگاه اسلام و توسعه به معنای متعارف وجود دارد. این تفاوت بیشتر ناشی از تفاوت مفهوم خوشبختی در دیدگاه اسلام و در ادبیات توسعه است.
توسعه به معنای متعارف بر این جهان به تنهایی و نیز بر بعد مادی انسان تمرکز دارد به عبارت دیگر بهشتی را بر روی زمین برای انسان میخواهد و تلاش میکند بدون توجه به هدف اصلی خلقت بشر و بعد روحی و مجرد او تکیه کند. در حالی که پیشرفت از نگاه اسلام نه تنها بر دو بعد روحی و مادی انسان تکیه دارد، بلکه بر سرای دیگر زندگی انسان نیز تاکید دارد.
بسیاری از اندیشمندان به مسأله کمیابی به عنوان مهمترین مشکل اشاره میکنند و رستگاری را در ضمن نظریاتشان به عصر وفور تعبیر میکنند.
از دهه چهل میلادی به این سو، «توسعه» رواج یافته است. در آغاز، توسعه را مترادف «رشد تولید ناخالص داخلی» میدانستند، امّا با گذشت چند دهه، تجربه کشورهایی که برای تحقّق توسعه، راه افزایش تولید ناخالص داخلی را پیموده بودند، نشان داد که توسعه تنها پدیدهای اقتصادی نیست، بلکه حالتی است که ابعاد دیگر نیز دارد؛ به گونهای که امروزه شامل توسعه محیط و توسعه انسانی نیز میشود.
آرمان خوشبختی و توسعه:
اقتصاد توسعه مسیرهای متفاوتی را طی کرده است. با توجه به رویکردهای متفاوتی که در زمینه توسعه ایجاد شده، آنچه سبب گسترده شدن ابعاد مداوم توسعه و تجدید نظر پیاپی در شاخصهای آن گردیده است ، توجه بیشتر به مفهوم خوشبختی و سعادت است و چون این مفهوم در دیدگاههای مختلف متفاوت است ، همواره مفهوم توسعه را دچار چالش کرده است. در گذشته خوشبختی با نگاه تک بعدی عینی نگریسته میشد یک فرایند مادی که با درآمد یا در آمد ناخالص ملی دیده میشد، گرچه الان پذیرفته شده است که خوشبختی را نمیتوان تنها با درآمد بدست آورد. خوشبختی امری چند بعدی است که تمامی ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. در ادبیات توسعه واژه خوشبختی با واژههای دیگری به صورت جایگزین بکار میرود ، بدون اینکه وجوه تمایز آنها مورد بحث قرار گیرد این واژهها عبارت است از: کیفیت زندگی، رفاه، زندگی خوش، استانداردهای زندگی، مطلوبیت، خشنودی از زندگی، کامیابی، ارضاء نیازها، توسعه، توانمند سازی، گسترش ظرفیتها، توسعه انسانی، فقر، فقر انسانی، و اخیرا، خوشی.
جامعه مطلوب در اسلام:
اگر معنای انسان در یک تمدن مبتنی بر مبانی الهی و معنوی با معنای انسان در یک تمدن مادی فرق میکند، بیگمان سعادت در این دو تمدن متفاوت خواهد بود.
در اسلام واژههای متناسب با توسعه بسیار است، ولی آنچه آن را با مفهوم توسعه امروزی متفاوت میکند، گسترهایست که شامل سرای ابدی نیز میشود.
در جهانبینی اسلامی انسان موجودی است که از جسم و روح ترکیب یافته و افزون بر نیازهای مادّی، خواستهای معنوی نیز دارد؛ بنابراین زندگی وی در میان دیوارهای این دنیا محدود نمیشود، بلکه او موجودی است ابدی که مراحل حیاتش متفاوت هستند.
اسلام، ذاتاً روشی برای توسعه و تکامل؛
برنامهای برای تأمین نیازهای مادّی و معنوی انسان؛ و دستورالعملی برای برآوردن خواستههای دنیایی و آخرتی او است، به گونهای که از رهگذر آن، انسانیت بتواند به جایگاه نمونه و سعادتمندانه حیات بشری ارتقا یابد.
در نگاه اسلام، جهانبینی مادّی نمیتواند به نیازهای واقعی انسان پاسخ گوید، هر چند که صدها شاخص دیگر را به شاخصهای توسعه بیفزاید؛ بشریت برای دستیابی به توسعه همه جانبه، راهی ندارد جز آن که شیوه خدایی دین را پیگیرد که بر پایه شناخت واقعی انسان و درک نیازهای فطری او استوار است. در پرتو این نگرش، ویژگی نخست توسعه اسلامی، فراگیری و شمول آن در دایره همه ابعاد حیات انسان است.
اسلام بر چهار عنصر اظهار ایمان، پرستش، اخلاق و عمل صالح که ارتباط درونی با هم دارند استوار است.
اهداف شریعت در حقیقت توسعه تمام ابعاد زندگی انسان را از ایمان، زندگی، فکر، ثروت و خانواده در بر میگیرد.
در نظام اسلامی تمام مبادلات میتواند برای توسعه مفید باشد و به مصلحت مردم منجر شود. زیرا در این نظام دانش وکار مثل عبادت است. برخی از مفاهیم مرتبط با جامعه مطلوب در اسلام که مرتبط با مفهوم خوشبختی در ادبیات توسعه است عبارتند از: سعادت، فلاح، فوز، و حیات طیبه.
مفهوم تفسیری حیات طیبه :
خداوند تبارک تعالی میفرماید هرکسی کار شایستهای انجام دهد, خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیات پاک زنده میداریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد. در این آیه معیار ایمان، و اعمال صالح زاینده آن است و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست. نتیجه این عمل صالح و مولود ایمان در این جهان، حیات طیبه است یعنی تحقق جامعهای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی که از نابسامانی ها و درد و رنج هائی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هوا پرستی و انحصارطلبی به وجود میآید در امان است.
این حیات طیبه را خداوند سبحان به مؤمنی اعطا میکند که عمل صالح انجام میدهد و این یک زندگی جدید است که بقیه مردم در آن با او شریک نیستند. یک زندگی کاملا متفاوت که در آن انسان مؤمن قدرت تشخیص حق از باطل پیدا میکند و برپایی حق را دنبال میکند و باطل را وا مینهد. در این شرایط وی به دنبال آنچه باقی است میشتابد و آنچه فانی است از زخارف دنیا را به کناری میگذارد در این شرایط او به عزت الهی عزیز میشود.
جامعه طیبه (جامعه مطلوب توسعه در اسلام)
با توجه به مفهوم حیات طیبه در جامعهای که بیشتر افراد آن و فضای عمومی آن عمل صالح انجام میشود رفتارهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، فضای ارزشی، هنجاری و نهادی جامعه انجام عمل صالح است. هم در سطح فردی و هم در سطح خانواده و هم در سطح اجتماعی و در سطح تصمیمگیری، فضای تفکر عاری از فساد، ریا، قدرت طلبی، منفعت طلبی، رقابت ناسالم و بسیاری از بیبندباریهای فکری و عملی است و به طور خلاصه جو کلی جامعه بر خواستهای نفسانی استوار نیست، انسانهای پاک فراوانند. خانواده طیبه فضای زندگی انسانهاست.
خوراک طیبه، پوشاک طیبه، مسکن طیبه، درآمد پاک به راحتی در دسترس و امکان روابط انسانی، بازرگانی و تجارت سالم و پویا به راحتی فراهم و بلکه جذاب است، در چنین شرایطی افراد مشمول حیات طیبه میشوند. اینچنین جامعهای را میتوان جامعه طیبه نامید. این جامعه دارای ویژگیهایی است که به شرح ذیل ارائه میگردد.
تأمین زندگی فردی:
تامین زندگی فردی میتواند تامین حداقلها و رفاه را شامل شود، تأمین این نیازها دستاوردِ برنامههای اسلام در اجرای احکام الهی و جامه عمل پوشاندن به تعالیم آسمانی است. اسلام، نه تنها بر اصل معیشت تأکید می کند بلکه رفاه جامعه را از نعمتهای خداوند برای انسان قلمداد میکند و مردم را برمیانگیزد که این نعمت را پاس دارند. در این دیدگاه، رفاه و ثروت بهترین یاور در کنار و تقوا و خودسازی است و جوانمردی را آشکار میسازد؛ کاستیها و عیبها را میپوشاند؛ آرامش و ثبات درون را در پی میآورد؛ پاداش کسی را که از آن به نیکی و درستی بهره برد، افزون میکند.
قرآن کریم مردم را برمیانگیزد که با کار و تلاشِ پیوسته، زمین را آباد کنند و از ایشان میخواهد که موهبتها و برکتهای زمین را آنسان که برای زندگانی ابدیشان سودمند افتد، به کار گیرند. گرچه هدف اصلی در نظام اسلامی پرستش خالق هستی است ولی در مفهوم گسترده آن تکلیف به توسعه زندگی زمینی است. این تلاش باید به تأمین حداقل استاندارد زندگی برای تمامی افراد منجر شود. و این همان جمع بین دنیا و آخرت است.
سکینه و آرامش:
در جامعه طیِّبه فرد در کنار آسایش زندگی فردی آنقدر از نظر روحی روانی به اوج میرسد که به آرامشی خاص دست مییابد. این آرامش گاه بر اساس نداشتن دغدغههای مادی و گاه اتکا به منبع لایزال الهی ایجاد میشود که در بسیاری از آیات قرآن و روایات معصومین بر آن تصریح شده است. در این زمینه به دو جنبه اشاره میشود یکی اینکه نبود امکانات مادی موجب برهم ریختن آرامش روحی وروانی و وجود آن موجب آرامش است و دیگر اینکه اعتقاد و ایمان به حضور خداوند در زندگی و توجه به سرای آخرت نیز در جامعه طیِّبه به انسان سکینت و آرامشی بی مانند میدهد.
نبود امکانات مادی و فقر شرایطی را فراهم میآورد که ایمان و باورها به دلیل نبود آرامش فکری در معرض تهدید قرار میگیرد. برخی روایات تأکید دارد که هر کس نیازمندیهای زندگی مادّیاش برطرف نشود و از پسِ تأمین دنیای خویش برنیاید، زندگانی معنویاش را نیز از دست میدهد. از بین بردن فقر که جزء اهداف اصلی در جامعه طیبه است ، بسیاری از این نگرانیها را برطرف میکند، زیرا انسان در جامعه طیبة به اندازه کفایت از امکانات زندگی برخوردار است.
از سوی دیگر در جامعه طیّبه که بسترهای مادی و معنوی برای رسیدن به مقام رضا در آن برقرار است، انسان فرصت کافی برای پرداختن به امور اخروی و کسب درجات معنوی را به دست میآورد. از این¬رو دائماً در حال ذکر است هم کار او عملاً ذکر است و هم زبان او به ذکر مشغول است. در روایات بسیاری بر طلب عافیت به عنوان آسایش جسمانی تأکید شده است و در جامعه طیبه، وجود این نعمت بسیار با اهمیت تلقی میشود.
امنیت:
از جمله اهداف در جامعه طیبه ایجاد امنیت در جامعه است. روایت مشهور می فرماید دو نعمت است که ناشناخته است: امنیت و تندرستی. بعدی از امنیت که در روایات بر آن تأکید شده است، امنیت در مقابل تجاوز و تعدی و ظلم است. نوعی امنیت عمومی برای جامعه از طرف حاکمان وجود دارد. افراد جامعه طیبه از رفتارهای تجاوزکارانه و ستمگرانه و حتی تصور عمومی هراس از حاکمان در امان هستند.
در این جامعه امنیت اقتصادی نیز مورد توجه است. توجه به تولید در جامعه طیبه اقتضا دارد که سیاست گذاریها به هیچ بهانهای موجب کاستن از تولید نگردد.
عزت اجتماعی:
عزت اجتماعی را میشود به دو دسته تقسیم کرد:
بخشی از آن به معنویات بر میگردد و پذیرش ولایت حق، گونهی دیگری از عزت اجتماعی یا منزلت اجتماعی است که به دلیل وجود فقر در جامعه می تواند دچار خلل شود بنابراین به وسیله تأمین حد کفاف برطرف و از این طریق منزلت و شأن اجتماعی فرد در جامعه آرمانی تـأمین میشود. از طرفی ممکن است معیارهای عزت و منزلت اجتماعی گاه به دلیل حاکم بودن ارزشها و ارزشگذاریهای دنیوی و مادی دچار انحراف شود و نوعی عزت کاذب در جامعه تعریف شود.
در جامعه طیبه تلاش بر تغییر این معیارها و پوچ انگاشتن اینگونه عزتهای کاذب است. در جامعه اسلامی معیار عزت و منزلت اجتماعی تقوی و علم و ... معرفی شده است.
علم و آگاهی:
در جامعه طیبه بر اساس دستورات و نیز اهداف آن بر فراگیری معلومات و افزایش اطلاعات مسلمین تأکید زیادی شده است. در روایات آمده که برای اندوختن دانش محدودیت زمانی نباید شناخت و دوری راه و رنج سفر برای کسب دانش باید ناچیز شمرده شود، این سختیها را باید بر خویش هموار کرد و هیچ مشکلی نباید مانع افزایش دانش مسلمانان شود. علم و آگاهی تنها برای نیکی ذات علم نیست بلکه بدست آوردن دانش با هدف پیشرفت و نیز تکامل انسان است.
کار و تلاش:
در جامعه طیبه بر کار و تلاش تأکید فراوان شده به طوری که مهمترین عامل بدست آوردن ثروت شمرده میشود. در قرآن نیز بر این امر تأکید شده است و این یک سنت الهی است که تلاش بیشتر دستاورد بیشتری را در پی دارد. سخنان و سیره معصومین (ع) در زمینه تلاش و کار بسیار زیاد است. امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید از اینکه از کار دنیا به طور کامل بی نیاز گردم مسرور نمیشوم؛ زیرا که من از بیکارگی بیزارم.
حاکمیت عدل:
در جامعه طیبه که بر اساس عقل، آیات و روایت هدفگذاری شده است عدالت جایگاه برجستهای دارد. انسان که متأثر از شریعت، دولت و ثروت است باید اصلاح شود و خود او باید موجب تغییر شود؛ همه عوامل برانسان مؤثر است اما توسعه و عدالت اهمیت بیشتری دارد. آنها میتوانند بر عزم و توان انسان در توسعه همه جانبه و دائم خود و جامعه اثر بگذارند.
عدالت در معانی و ابعاد مختلف در مراحل گوناگون توسعه به کار گرفته میشود.
عدالت به مثابه غایت:
این مفهوم در بسیاری از متون روایی و دینی آمده است. نهایت آنچه از پیشرفت انتظار میرود عدالت است و در این معنی در جامعه طیبه اکثریت مردم بر اساس عدالت رفتار میکنند.
عدالت به مثابه ابزار: در این معنی عدالت ابزاری است که در آن هر چیز در موضع خودش برای انجام مأموریتها و نقش آفرینیهاست.
بنابر این مدیریت شایستهها و شایستهسالاری ابزار بسیار مناسبی برای توسعه به حساب میآید که کارآمدی در عوامل توسعه را ایجاد میکند.
عدالت به مثابه بستر: این معنا از عدالت را میتوان در فرایند توسعه به عنوان بستری مناسب در نظر گرفت که در آن بسیاری از آحاد جامعه برای توسعه آماده میشوند. در این شرایط در جامعه طیبه همه افراد به دلیل این بستر مشارکت گسترده دارند.
در این شرایط انگیزههای افراد افزایش چشمگیری مییابد. بستری که با فطرت انسانی سازگار است به یاری پیشرفت میآید و بالندگی را افزون میکند.
عدالت به مثابه معیار: در جامعه طیبه عدالت همیشه در دغدغهها، اندیشهها، تصمیمسازیها، تصمیمگیریها، عملکردها و دستیابیها، نظارتها یک معیار تلقی میشود. تنها این معیار است که میتواند جامعه را در مسیر پیشرفت قرار دهد و جامعه را به مجموعهای پویا بدل سازد.
با توجه به اهمیت عدالت و اینکه گذاردن هر چیز در مکان خود عدالت تلقی میشود در جامعه طیبه اهداف، ابزارها، بسترها و معیارها عادلانه تدوین، انتخاب و تهیه میشوند.
در فرایند توسعه همانطور که عدالت هدف مهمی است، سایر اهداف نیز باید با عدالت تراز شوند. ابزارها در جامعه طیبه به عدل انتخاب و به عدل به کار گرفته میشوند. بسترهای توسعه اعم از مادی و غیر مادی عادلانه فراهم میشوند.
خانواده محوری «خانواده طیبه»:
در جامعه طیبه خانواده، هسته مرکزی جامعه تلقی میشود. با توجه به منابع دینی از تعریفهای مختلف خانواده دو تعریف را میتوان برگزید.
نخست آنکه: خانواده، نهادی فطری، الهی و کمالی در نظر گرفته شده که با تعهدی الهی شکل میگیرد. در سایه چنین خانوادهای، رسیدن به اهداف عالی انسانی و الهی آسان تر خواهد بود.
دوم اینکه به نهاد خانواده، به عنوان عمومی¬ترین و حیاتی¬ترین سازمان و نهاد اجتماعی تأکید شدهاست. این نهاد اجتماعی بر اساس ازدواج شکل میگیرد. خانواده از یک سو نهادی طبیعی- قراردادی (غریزی- قراردادی) با منشأ فطرت انسانی یا طبیعیترین و مشروعترین واحد تولید مثل دانسته شده و از سوی دیگر، خانواده نشان یا نماد اجتماعی تلقی شده که برآیند یا انعکاسی از کل جامعه است.
در جامعه طیبه موارد زیادی را به عنوان کارکرد نقش خانواده طیبه میتوان برشمرد: تکامل شخصیتی زن و مرد و برطرف کردن نقصهای یکدیگر، تنظیم نیاز جنسی و حفظ کردن یکدیگر از گناه، تولیدمثل و تربیت فرزند، اجتماعی شدن، کارکرد حمایتی و مراقبتی، کارکردهای اقتصادی، تأمین پایگاههای اجتماعی، بسترسازی جهت تقرب و کمال تک تک اعضای خانواده.
انسان محوری:
در جامعه طیبه بر اساس آموزههای اسلام، انسان منزلت ویژهای دارد. این آموزهها نشان میدهد هم جامعه طیبه برای انسان است و هم توسط خود او ایجاد میشود. اوست که محور پیشرفت است.
آیات فراوانی از قرآن بر اهمیت و منزلت انسان اشاره کرده و بر محوریت او تأکید میورزد. انسان اشرف تمام مخلوقات عالم است زیرا او مسجود ملائکه است. انسان جانشین خدا در زمین است. از سوی دیگر کرامت انسانی مورد تاکید آموزههای قرآنی است. قرآن کریم، تاکید دارد که تمام نعمتهای الهی برای انسان آفریده شدهاست.
اخوت:
در جامعه طیبه، اخوت یک هدف متعالی است و بسیار مورد توجه آیات و روایات است. در این رابطه باید تأکید شود که نزدیکترین پیوند در میان افراد بشر پیوند برادری است. زیرا مظهر همبستگی، علاقه و الفت شدید بین دو انسان است. این ارتباط با تمام روابط اجتماعی دیگر متفاوت است و موجب انسجام انسانی در جامعه میشود که اگر محقق شود میتواند نهادهای ذیل خود را (اهتمام به امور یکدیگر، رفق و و مدارا، از خود گذشتگی وایثار، افزایش اعتماد، رقابت توأم با رفاقت، و ....) در جامعه گسترش دهد و در پیشرفت و تکامل جامعه بسیار مؤثر و کارآمد باشد. در ذیل ایجاد و گسترش برادری، جامعهای یکپارچه شکل میگیرد که میتواند ظرفیتها و استعدادهای افراد آن جامعه را هم در امور مادی و هم در امور معنوی بالا برده و نیز ظرفیتهای کل جامعه را در ابعاد مادی و معنوی به کمال خود برساند.
در این رابطه در ادبیات اقتصادی و جامعه شناسی بیشتر بر سرمایه اجتماعی و یا اعتماد اجتماعی تأکید میشود.
سرمایه اجتماعی را میتوان تأثیر اقتصادی مؤلفههای فرهنگی یک سیستم اجتماعی دانست که در آن مولفه هایی نظیر اعتماد، مشارکت داوطلبانه، هنجارهای حرفهای، پاسخگویی و موارد مشابه باعث میشود تا هزینههای مدیریتی نظیر نظارت و کنترل رسمی، رایزنیهای مدیریتی، کندی ناشی از سیستم بوروکراتیک و موارد دیگر پایین آمده و امکان استفاده از زمان و سرمایه در جهت انجام فعالیتها با بهرهوری بیشتر فراهم گردد. اعتماد اجتماعی نیز از موضوعاتی است که در کنار سرمایه اجتماعی مطرح شده است. اعتماد اجتماعی حسن ظن فرد نسبت به افراد جامعه است. عناصر و جنبههای یک رابطه مبتنی بر اعتماد عبارتند از صداقت، صراحت، سهیم کردن دیگران در اطلاعات و عقاید و افکار و احساسات، احترام و ارزش قائل شدن برای طرف مقابل، حمایت از تواناییها و شایستگیهای طرف مقابل، تمایلات همیارانه و یاریگرایانه و رفتارهای اعتمادآمیز.
تعاون:
از دیگر اهداف مهم در جامعه طیبه افزایش روح تعاون و همکاری است در آیات و روایات نیز تعاون، همکاری و همیاری در امور پسندیده و نیک مورد تأکید است.
مشارکت سیاسی و اجتماعی:
افراد در جامعه طیبه به دلایل زیادی انگیزه مشارکت گستردهای در امور سیاسی و اجتماعی دارند. آنها بر اساس این سنت الهی که خود باید سرنوشت خودشان را رقم بزنند به مشارکت میپردازند. نقش هر مسلمان در تعیین سرنوشت جامعه و بازتابی که اعمال رفتار دیگران در سرنوشت او دارد و نیز تعهدی که باید در پذیرش مسئولیتهای اجتماعی داشته باشد، ایجاب میکند که وی ناظر و مراقب همۀ اموری باشد که در اطراف او در جامعهاش اتفاق میافتد. در حقیقت این اصلی قرآنی است که در قالب «امر به معروف و نهی از منکر» تحقق مییابد و یکی از واجبات پر اهمیت است. این نهاد از اساسیترین احکام اسلام است که نقش کلیدی در مشارکت عمومی دارد. چون انسان موجودی اجتماعی است و زندگی او ناشی از فطرتش جمعی، باید بر اساس نظم و قوانین و مقررات این زندگی را سامان دهد. ضمانت اجرای این قوانین را دو نهاد تقوی و امر به معروف و نهی از منکر بر عهده دارند.
نهاد امر به معروف و نهی از منکر در جامعه طیبه به چهار گونه محقق میشود که عبارتند از:
مردم به مردم، مردم به دولت، دولت به مردم و دولت به دولت.
از این چهار گونه دو مورد به مشارکت بیشتر میانجامد که از اهمیت بیشتر نیز برخوردار است. علاوه بر این حضور در مساجد و شرکت در نمازها و عبادات جمعی، مشارکت در جهاد و دفاع از کیان اسلامی و مسئولیت اجتماعی کمک به نیازمندان از دیگر عوامل انگیزشی برای مشارکت اجتماعی است.
آزادی عمومی:
در جامعه طیبه آزادی عمومی جزئی جدانشدنی است. اصل آزادی عمومی مورد توافق اندیشمندان است. آنچه از متون دینی استفاده میشود این است که انسان آزاد خلق شده و آزادی او در زندگی یک اصل است. آزادی به عنوان یک حق مسلم، طبیعی ترین حق آدمی است. بنابراین، یکی از مهمترین اهداف و وظایف حکومت، ایجاد آزادیهای لازم، اما مطلوب و دارای حد و مرز در جامعه می باشد. حضرت امیر مؤمنان علی(ع) در زمان حکومت خود انواع آزادیها را برای مردم به ارمغان آوردند.
استقلال :
جامعه طیبه دارای استقلال کامل است و در آن هیچ وابستگی به غیر وجود ندارد. از برخی آیات قرآن به طور صریح و برخی به صورت ضمنی بایستگی استقلال اقتصادی فهمیده میشود. بیشتر فقها، برای نفی هر گونه سلطه کافران بر مسلمانان به قرآن استناد کرده و مفاد آن را الزامی می دانند. مسلمانان باید کاری کنند که کفّار بر آنان مسلط نشوند و هر عملی که منتهی به سلطه کفار شود نامشروع تلقی میشود.
یکی از راههای سلطه کفار بر مؤمنین سلطه اقتصادی است. گرچه در حال حاضر سلطه اقتصادی کفار بر مسلمانان بسیار زیاد است اما در جامعه طیّبه این عدم سلطه به عنوان یک هدف برجسته باید دنبال شود.
نتیجهگیری:
هدف پیشرفت در اسلام متفاوت از توسعه در غرب است. در جامعه آرمانی اسلام انسان به بسیاری از خواستها و نیازهای خود دست مییابد و در کنار آن نیازهای روحی او نیز تأمین میگردد.
انسان در این دنیا به حیات طیبه دست مییابد و همه انسانها در جامعه طیبه زندگی میکنند. در این جامعه بیشتر افراد ضمن رسیدن به آرزوهای دنیوی از معنویتی برخوردار می شوند که در آن آرامش کاملی وجود دارد که در هیچ الگوی توسعه دیگر به آن دست نمییابد. این ناشی از این است که خوشبختی در اسلام مفهومی متفاوت دارد. جامعهای که در آن بیشتر کارها تبدیل به عمل صالح میشود، رفتارهای فردی، خانوادگی و اجتماعی، فضای ارزشی، هنجاری و نهادی جامعه انجام عمل صالح است، همه افراد مشمول حیات طیبه میشوند. ما این جامعه را «جامعه طیّبه» مینامیم. در جامعه طیبه که جامعه آرمانی توسعه و مطلوب از منظر اسلام به حساب میآید ابعاد فراگیرتری از خوشبختی انسان مورد توجه قرار میگیرد.
این گسترهی ابعاد در منابع دینی بر گرفته از ریشهها و مبانی جهان بینی اسلامی، دیدگاه هستی شناختی، معرفت شناختی و انسانشناختی اسلام است. چون این نوع شناخت از منبع خلقت و از طریق وحی به انسان رسیده است، شناخت کاملتری از ابعاد خوشبختی مخلوق یعنی انسان را ارائه میدهد.
با توجه به گستردگی تحول در مفاهیم، مبانی و ابعاد توسعه باید دانست که برای رسیدن به مفهوم مطلوب توسعه در قالب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت راه زیادی وجود دارد به این معنی که رسیدن به آن یک نقطه نیست، بلکه یک فرایند است که پیوسته تکامل مییابد. در این مسیر نخست لازم است جامعه آرمانی تعریف شود که در آن سعادت و خوشبختی به خوبی تبیین شده است. سپس بر اساس آن شاخصهایی ارائه میشود. در گام بعدی باید به مرحله الگو سازی وارد شد. تمامی این مراحل همواره باید زنده و پویا با پژوهشهایی به تکامل برسد و هیچگاه در این مراحل توقفی وجود ندارد و همواره جامعه مطلوب شاخصها و نیز الگوها می توانند بر اساس مطالعات عمیقتر و نوین تغییر یابند.
نظر شما