خبرگزاری شبستان _رشت، سمیه بشارتی؛ خدمت به بارگاه منور رضوی و زائران آن حضرت آرزوی بسیاری از عاشقان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) است و هر ساله تعداد زیادی از درخواستهای هموطنانمان برای توفیق خادمی آن حضرت به آستان قدس رضوی ارسال میشود.
در چند سال اخیر شرایطی فراهم شده تا عموم آرزومندان و علاقهمندان واجد شرایط خدمت به بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) بتوانند توفیق خدمت به آن حضرت را از مسیر خدمت به محرومان و مستمندان شهر و دیار خود و همکاری تخصصی با مجموعهها و موسسات آستان قدس رضوی پیدا کنند و هماینکه زمینه سهمیه ماهانه و سالانه کشیک حرم خادم یاران رضوی هر استانی در بارگاه ملکوتی امام رضا (ع) نیز فراهم شده است. بر این اساس گیلان نیز در این حوزه فعال بوده و بیش از ۲ هزار خادمیار رضوی دارد. تعدادی از این خادمیاران خدمت رضوی گیلان در حرم مطهر ثامن الحجج علی بن موسی الرضا(ع) توفیق کشیک در حرم را داشته اند.
در این گزارش گفتگو ویژه ای با «علیرضا بابایی» و «سیده حمیده ملکوتی » که توفیق چندین بار کشیک در بهشت رضوی را داشته اند، انجام شده است؛ این دو خادمیار گیلانی از خاطراتشان در حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) گفتند که گزیده ای از کرامات بهشت رضوی را اینگونه بیان کرده اند:
*النگوهایش را به عشق زیارت فروخت
«علی رضا بابایی» اینگونه خاطرات کشیک در حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) را آغاز کرد و گفت: افتخار خادمی ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) از۱۶ دی ماه سال ۹۶ به لطف خدا از گیلان برایم فراهم شد.
این خادمیار فعال شهرستان بندرانزلی با بیان اینکه چندین بار کشیک حرم مطهر شامل حالم شد اظهار کرد: در آن روزها با زائرین متعددی روبه رو می شدیم که به شوق زیارت آمده بودند و هر کدام از کشیک ها پر از خاطرات شیرین بود که زبان از گفتنش عاجز است.
بابایی به یک بانو اشاره کرد که شوق زیارت داشت و بهخاطر زیارت النگوهایش را فروخته بود تا به مشهد بیاید.
وی به لحظه ورود او با همسرش به صحن اشاره کرد و ادامه داد: این بانو که یک روسری سفید سرش بود، صورتش چند خالکوبی سبز هم داشت و چادری که انگار بوی گلاب میداد. نماز جماعت که تمام شد، رو کرد به من و با زبان خودش حرف زد، من اصلا حرفهایش را نمی فهمیدم، نمیدانم ترکی حرف میزد یا کُردی، اما هرچه بود، زیبا بود.
بابایی تصریح کرد: آن لحظه چون زبانش را نمی فهمیدم با تعجب نگاهش کردم و با اشاره به او فهماندم که حرفهایش را نمیفهمم با مهربانی به صورتم نگاه کرد و بعد از کمی فکر، گفت: «ضریح کجا ؟ من، زائر، زیارت».
وی ادامه داد: فهمیدم میخواهد کنار ضریح برود و مسیر را نمیداند مهربانیاش به دلم نشست. گوشه چادرش را گرفتم و باز هم با اشاره به او گفتم که خودم تا ضریح، راهنماییاش میکنم، گوشه کتم را محکم گرفت و با لبخند، دنبال من راه افتاد.
بابایی افزود: بین راه، با همان چند کلمه فارسی که بلد بود، به من فهماند که برای اینکه مشهد بیاید، النگوهای گرانقیمتش را فروخته است. این بانو النگوهایش را فروخته بود، امّا برق شادی در چشمهایش برای شوق زیارت پیدا بود.
این خادمیار فعال تصریح کرد: این زائر با هر نگاه به گنبد، لبخندی شیرین برلبانش نقش می بست. حس میکردم دارد در بهشت راه میرود، سرتاپایش شوق رسیدن به ضریح بود و سر از پا نمیشناخت. جلوتر که رفتیم، چشمش که به ضریح افتاد، اشکهایش جاری شد با همان زبان دوستداشتنیاش چند کلمه رو به ضریح گفت و بعد با دعا برای من، از من خداحافظی کرد.
وی خاطرنشان ساخت: او به طرف ضریح میرفت و من حس میکردم حالش مثل یک ماهیِ در تُنگ است که به دریا رسیده باشد؛ همانقدر بی تاب، همانقدر بیقرار، و به آرامش رسیده بود.
* شفای دختری که چشمانش پر از خون بود
این خادمیار رضوی گیلان به دیگر خاطراتش از کشیک در ۲۴ اسفند ۹۶ که به روایتی شب میلاد حضرت رقیه(ع) بود، پرداخت و اضافه کرد: یک روز غیر منتظره قسمت شد که ورودی صحن ضریح آقا جای یکی از خدام یک ساعتی مسئول خوشآمد گویی به زائران باشم. کسانی که رفتند، می دانند دیدن حس و حال آن همه زائر کنار ضریح با صفای امام رضا(ع) چه دنیایی است.
وی ادامه داد: در حال خودم بودم و خوشحال از این همه حال و حس خوب، در این حال متوجه دختر بچه ای که از کنارم در حال گذر بود، شدم، بنا به عادت یک شکلات از جیبم در آوردم و بهش دادم و صورت معصومش را نوازش کردم و گفتم ای جانم چه چشمای قشنگی داری ... پدرش همراهش بود و با دیدن ضریح و فضای مطهر بارگاه ملکوتی علی بن موسی الرضا(ع) بغض کرد و بعد از چند ثانیه بغضش با صدای بلند پیچید، اشک هایش جاری شد و شروع کرد به گریه کردن، به او گفتم:حاجی چیزی شده ؟ اتفاقی افتاده؟ گفت: نه برادر این چشمانی که گفتی چقدر قشنگه چند ماهی بود پر از کاسه خون بود، همین دیشب وقتی آوردمش حرم رفتیم کنار ضریح آقا و دست دخترم را کشیدم روی ضریح و گذاشتم روی همین چشم ها، صبح که از خواب پاشد یه قطره خون هم در چشمانش نبود، الان آمدیم پابوس آقا که تشکر کنیم.
*نداهای غیبی در بهشت رضوی را می شنوم
«سید حمیده ملکوتی» با اشاره به اینکه افتخار ۱۶ کشیک در بارگاه ملکوتی ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) را داشتم، گفت: در این مدت خاطرات و معجزه های بسیاری را با چشم دیده و شنیده ایم.
وی با بیان اینکه حرم مطهر امام رضا (ع) قطعه ای از بهشت در مشهد مقدس است، افزود: هر زائری با دردها و رنج های فراوانی به این بارگاه متوسل می شود.
ملکوتی به خاطرات شیرینش در کشیک ها پرداخت و اذعان داشت: مرد سن بالایی که روی ویلچر نشسته بود انسان اهل دلی بود و اینگونه بیان می کرد هر دعا و خواسته ای داشته باشم در صحن مقدس بیان کنم نداها غیبی را می شنوم و به من پاسخ می دهند.
وی ادامه داد: این زائر از همه می خواست هر چه می خواهید از این بارگاه ملکوتی بخواهید و امام رضا(ع) را واسطه قرار دهید چرا که اگر صلاح باشد هیچگاه بیجواب نخواهد ماند.
این خادم فعال رضوی شهرستان رشت به دیگر خاطرات و معجزات حرم مطهر پرداخت و تصریح کرد: در یکی از کشیکهایم به یک زوج برخوردم که پسر ۶ ساله داشت. میگفتند چندین سال بود که بچهدار نمی شدند و بعد از ۹ سال که همسرش حامله شد با دیدن سونوگرافی، پزشکان گفتند که مخچه نوزاد آسیب دیده است و هنگامی که متولد شود با مشکلات فراوانی روبه رو می شود و زنده نخواهد ماند.
وی ادامه داد: بعد از شنیدن جواب آزمایش، این زوج جوان به بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) آمدند و به دعا و نیایش متوسل شدند. بعد از زیارت به دکتر اهل دلی مراجعه کردند این دکتر بعد از دیدن جواب سونوگرافی اعلام کرد نوزاد با سلامتی تمام به دنیا خواهد آمد و هیچ مشکلی ندارد.
وی ادامه داد: اکنون فرزندشان ۶ ساله است و ضریب هوشی بسیار بالایی دارد و پدرش اینگونه بیان کرد هر وقت به گره ای در زندگی برخوردم به همراه پسرم به زیارت علی بن موسی الرضا (ع) می روم و به واسطه پسرم خواسته هایم را بیان کرده و مشکلم به لطف خدا و عنایت آقا حل می شود.
ملکوتی خاطرنشان ساخت: به گونه ای که پدرش بیان کرده این پسر ۶ ساله به نوعی در زیارت، آقا امام رضا (ع) را با چشم معنوی مشاهده می کند و ارتباط برقرار می کند، والدین این کودک می گویند ماجرا را برای کسی بیان نمی کنیم چرا که باور نمی کنند.
وی اذعان داشت: یک روزی پدرش با مشکلی بر خورد و به زیارت علی بن موسی الرضا(ع) همراه پسرش مشرف شد و پسرش را براساس مشکلی که داشت، واسطه کرد، پسرش رو به گنبد کرد و خواسته پدرش را درخواست کرد اما پسرش گفت: پدرم آقا گفته شما اشتباه کردید و بایستی جبران کنید و خواسته ات برآورده نمی شود.
ملکوتی افزود: پدرش هنگام برگشت از حرم بار دیگر از پسرش خواست که به آقا بگوید که توبه کرده و جبران خواهد کرد در جواب پسر گفت: آقا علی بن موسی رضا(ع) قبول کرده و گفت برو تمام مشکلاتت حل خواهد شد.
این خادم فعال رضوی اظهارداشت: این زائر بعد از برگشت از سفر مشکلاتش یکی پس از دیگری حل شد.
خادمی امام مهربانی ها فقط محدود به شهر مشهد الرضا نیست، چندین سال است که زمینه خدمت در جای جای کشور پهناور ایران مهیا شده و در حوزه های مختلف محرومیت زدایی خادمیاران رضوی فعال هستند. مسیر خادمی امام رضا(ع) هیچگاه بسته و محدود به خدمت در حرم نیست، خدمت به امام رضا(ع) فقط در لباس خادمی محدود نمی شود بلکه میتوانیم هر جایی که حضور داریم به نیت امام رضا(ع) دل نیازمندی چه از لحاظ مادی و چه از نظر معنوی و اجتماعی شاد کنیم.
نظر شما