می خواهم زنده بمانم/ بایدها و نبایدهای فرزند آوری در زندگی حقیقی

در زندگی شعارهای زیبا، وعده های قشنگ، فرصت های فراهم شده و... ولی وقتی والدین نمی توانند برای دو روزشان برنامه داشته باشند چگونه یک نسل را اضافه می کنند..

به گزارش خبرگزاری شبستان _ گیلان، نوشین کریمی، مدتی است که در شهر و رسانه‌های مختلف حرف از زندگی شاد با فرزندان بیشتر است. تابلوهای تبلیغاتی بزرگی که در میدان‌های شهر عکس خانواده پر جمعیت و شاد را نشان می دهند.


یاد خانواده خودم و اطرافیانم می‌افتم که همگی 5 تا 6 فرزند داشتند. حتی یکی از بستگانم 11 پسر دارد که به خاطر علاقه زیاد به دختر بالاخره دوازدهمی را دختر زایمان کرد تا خیالش راحت شد. اصلا اینکه چطور آنها باید سیر شوند و چه رخت و لباسی بپوشند و چگونه و در چه شرایطی تحصیل کنند، هم مهم نبود، چون کسی سخت نمی گرفت و همه مثل هم، سطح زندگیشان تقریبا یکی بود.


اما یک‌دفعه موجی بلند شد و در رادیو، تلویزیون و روزنامه ها مدام تبلغ می‌شد، «بچه که عمر نفسه، یکی خوبه دو تا بسه» و کم کم شاید بعد از آن دوران بود که دیگر هر کسی ازدواج می‌کرد یا سال‌ها بچه نمی‌آورد یا اینکه به یکی دو تا ختم می‌شد، این موج، کاهش جمعیت را به‌جایی رساند که اکنون برای اصلاح طرحی که در گذشته بنا گذاشته شد، مردم را با برداشتن طرح غربالگری، اختصاص وام و دادن خودرو هم شده تشویق به فرزندآوری می‌کنند.

 


با یکی از اساتید دانشگاهم تماس می‌گیرم تا درباره ضرورت افزایش جمعیت و نیاز آینده وقت مصاحبه بگیرم، قرار شد به من اطلاع دهد....

تلفن همراهم زنگ خورد، صدای دوستم از پشت تلفن گرفته و لرزان بود، از من خواست هر چه سریع‌تر به منزل‌شان بروم. خونریزی شدید داشت ولی می‌ترسید به بیمارستان برود. وقتی به منزل‌شان رسیدم فرزند بزرگش با ترس به مادرش نگاه می‌کرد و دختر کوچکترش یه گوشه کز کرده بود و داشت گریه می‌کرد. چیزی به ذهنم نمی‌رسید. نبات داغ درست کردم و با گوشی در اینترنت دنبال راهکاری برای تسکین درد و خونریزی‌اش گشتم.
می‌دانستم چند سالی است که وضعیت زندگیشان خوب نیست. همسرش در تصادف شدید ماشینی که با آن کار می‌کرد دچار نقص عضو شد و بدحالی روحی و پناه بردن به اعتیاد بعد از مدتی جای همه نداشته‌هایش نشست و دوستم زندگی را به حدی سخت دید که برای گرفتن طلاق پیش قدم شد. اما دو دختر زیبا داشت که مانع از اجرایی کردن تصمیمش می‌شدند.


یکسالی بود که با کلی این در و آن در زدن کارگر خدمات یک شرکت شده و مدتی است همسرش هم به عنوان پیک با موتور قرضی دوستش گاهی کار می‌کند و گاهی دنبال کار می گردد. حالا بدون برنامه‌ریزی و ناخواسته باردار شده بود و می‌دانستم که همیشه در آرزوی داشتن فرزند پسر است و یک خانواده شلوغ و پر جمعیت که از سر و کول هم بالا بروند را چقدر دوست داشت!

 

چشم می چرخانم به خانه کوچک مستاجری و بدون اتاق خواب و سرویس حمام و دستشویی داخل حیاط و خانه‌ای که لخت از اساس زندگی معمولی است، می‌نگرم. نه جاروبرقی و ماشین لباسشویی و گاز خوراک پزی و یخچال.... شاید برای خیلی‌ها باورش سخت باشد اما حقیقتی است که چشمانت می‌بیند.


با تمام دردی که داشت به من گفت: « شرایط ما رو که میدونی، حالا با عذاب وجدان این قتل چطور زندگی کنم!؟» دلم برایش می سوخت، شاید پزشکی هم که غیر قانونی پذیرفت سقط را انجام دهد همین شرح حال را شنیده بود...

 


 

در کنار کسانی که میلیون‌ها خرج می کنند تا صاحب حتی یک فرزند باشند و بی‌نتیجه در حسرت فرزند می‌مانند و حتی کسانی که حاضرند از بهزیستی و یا از طریق خانواده خود، فرزندخوانده بپذیرند هیچ حرفی برای گفتن نیست. حتی حالا که رحم اجاره‌ای برای مشکل گشایی بسیاری از این خانواده‌ها به حکم شرع و قانون مجاز شده است ولی از یک طرف کوچک شدن سفره مردم، بیکاری، نداشتن مسکن و... و از طرفی بالا رفتن توقعات فرزندان این دوره و زمانه را هم باید قبول کنیم که توهم و خیال نیست.

با خودم زمزمه میکنم؛ ومَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا ...
هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست مگر آن‌که رزقش فقط بر عهدۀ خداست...


در واقع معنی و مفهوم این ضرب المثل که می گویند «هرآنکس که دندان دهد نان دهد» یعنی خداوندی که انسان را آفریده، روزی او را هم خواهد داد و او را در این دنیا به حال خود رها نمی کند. اما باید توجه داشت که وقتی گفته می شود خدا نان را می دهد، به این منظور نیست که هر کسی بیکار در گوشه‌ای بنشیند و خداوند روزی‌اش را از آسمان برساند. بلکه منظور از دندان دادن این است که خداوند عقل، شعور و توانایی به انسان داده و او را کمک می‌کند که خود بتواند کسب روزی کند و این یک حقیقت است که مانع از هر گونه تصمیم جدی برای تولد یک فرزند می‌شود.

 

 

پدر و مادری که توان مدیریت اولیه‌های زندگی خود را ندارند چگونه می‌وانند شرایط را برای ورود یک انسان دیگر فراهم کنند. حتی مسئله گاهی دیر شدن سن ازدواج برای دخترها و پسرها است که مانع از تولید نسل می‌شود.

 

به قول دوستی «وقتی شما نمی توانید برای دو روزتان برنامه داشته باشید فرزند اضافه کنید تا چه مشکلی را حل نمایید؟؟؟»



حالا گیج گیجم، با این شعارها نه موافقم و نه مخالف. پیگیر مصاحبه با استاد هم نشدم تا بایدها و نبایدهای فرزند آوری را با هم به گفت و گو بنشینیم زیرا این بایدها و نبایدها در زندگی حقیقی تک تک ما وجود دارد. این گزارش را باز می گذارم تا هر کس خودش با موقعیت ها و شرایط زندگی اش آنرا ببندد....



 

کد خبر 1175654

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha