به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، ژانرهای مستندگونه که از برنامههای پربیننده در سراسر جهان به شمار میروند اگر بیشتر از تولیدات و فیلمهای رؤیاپردازانهی سینمای هالیوود نباشند، از آنها کمتر نیستند. گونهای برجسته از این برنامهها به ژانر مسابقات همراه با سرگرمی برمیگردد که افراد شرکتکننده در آن باید با گذراندن چالشهایی خاص و مراحل مسابقه، خود را به مرحلهی پایانی برسانند.
در این برنامهها شرایطی که شرکتکنندگان با آن درگیر هستند و وظایفی که باید انجام دهند، از قبل توسط تیم تولید برنامه طراحی شدهاند، اما آنچه شرکتکنندگان انجام میدهند مبتنی بر متن از پیش نوشته شده نیست، بلکه کنش و واکنش طبیعی شرکتکننده در آن شرایط خاص است و به همین دلیل است که این ژانر Reality show نامیده میشود.
از نمونه این برنامهها میتوان به شارک تنک (Shark Tank)، بریتانیای کبیر بیک آف (The Great British Bake Off)، دنیای واقعی (The Real World)، به لباس بله بگو (Say Yes To The Dress)، سرآشپز برتر (Top Chef)، فهرست میلیون دلاری لس آنجلس (Million Dollar Listing Los Angeles)، بازمانده (Survivor) و پروژه مد (Project Runway) در خارج از کشور و سریال رالی ایرانی، مافیا، شام ایرانی، دستپخت، خانه ما، ۷۷ ساعت و برنامه میدان در داخل ایران اشاره کرد.
این روزها کپی کردن برنامههای برجستهی بینالمللی مرسوم شده است. «جوکر» هم یک برنامه مشابه نمونههای موفق خارجی است که با معیارها و فرهنگ ایرانی مطابقت داده شده و از پلتفرم فیلیمو پخش و به قسمت پایانی خود رسید.
مسابقه «جوکر» برنامهای برگرفته از یک بازی معروف جهانی است. در این بازی باید دیگران را خنداند و در عین حال نخندید. نخستین بار یکی از مشهورترین چهرههای کمدی ژاپن این بازی را ابداع کرد و با نام Documental آن را ساخت. پس از موفقیت برنامه، شرکت آمازون پرایم ویدئو امتیاز آن را خرید و با نام LOL مخفف Last One Laughing اقدام به ساختن نسخههای اختصاصی آن در کشورهای گوناگون کرد.
برنامه «جوکر» بر اساس مسابقه معروفی به نام Big Brother ساخته شده که در هر فصل 8 شرکت کننده حضور دارند که از میان بازیگران و کمدینهای مشهور کشورمان انتخاب شدهاند. آنها در مدت 6 ساعت در یک مکان مجهز دور یکدیگر جمع میشوند و باید سعی کنند تا نخندند. هر کس بخندد از مسابقه حذف خواهد شد.
اساسا ساخت آثار در قالب رئالیتیشو به ویژه طنز بسیار دشوار است، به خصوص اگر قرار باشد جمعی از طنازهای را در یک مجموعه گردهم آورده و در مقابل یکدیگر قرار داد.
مجموعه جوکر علیرغم اینکه در ایران برای ساخت یکسری برنامهها محدودیتهایی وجود دارد به این حوزه ورود کرد، از این رو شجاعت عوامل سازنده این مجموعه قابل تحسین است، به هرحال محدودیت در ساخت و طراحی دکور، نوع پوشش شرکتکنندگان، دیالوگ طرفین، عدمحضور بانوان و خیلی از موارد دیگر دست سازندگان این کار را بسته بود.
اما باوجود تلاش بیوقفه این مجموعه برای ساختن لحظاتی شاد برای مردم چند نکته کلیدی در این مسابقه وجود دارد که شاید با رعایت آن مخاطب لذت بیشتری از این رئالیتیشو میبرد.
در گام اول انتخاب تنها بازیگران آن هم صرفا کسانی که بیشتر کار طنز کردهاند برای یک مجموعه کافی نبود، زیرا بسیاری از بازیگران هستند که شاید کار طنز انجام نمیدهند اما خارج از فضای کار بسیار شوخطبع هستند.
در گام دوم اگر قرار بود فقط شخصیت هایی که کار طنز کردن در این مجموعه حضور پیدا کنند چرا شاهد حضور بسیاری از شخصیتهای قوی طنز ایران همچون رضا عطاران، جواد عزتی، محسن تنابنده، احمد مهرانفر، محسن کیایی، مهران احمدی، جواد رضویان، پژمان جمشیدی، علی صادقی، سعیدآقاخانی، نادر سلیمانی و .... نیستیم.
گام سوم و خیلی مهمتر این است که در بسیاری از نمونههای خارجی این کار جدای از هنرمندان شاهد حضور شخصیتهای برجسته در تمام حوزههای فرهنگی، هنری، ورزشی و... هستیم و مهمتر اینکه در برخی موارد عموم مردم در بسیاری از قسمتها بازی داده شدند که این اتفاق به خاطر عدم شناخت طرفین از یکدیگر کار را سختتر و در عین حال جذابتر میکند، نمونه موفق این کار در ایران رقابت استندآپ کمدین بود که برای اولینبار در برنامه خندوانه برگزار شد و اتفاقا دورهای که شرکتکنندگان از بین چهرههای مردمی بودند مسابقه موفقتر و در عینحال طنزهای بهتری نسبت به شخصیتهای هنری کشور داشتند. از طرفی دیگر اما ما در جوکر شاهد حضور افرادی هستیم که در بسیاری از کارهای نمایشی در کنار هم بازی کرده یا حداقل کار همدیگر را دیدند و این یعنی که به شوخیها و حرکات طرف خود کاملا آشنا بودند.
در گام چهارم آنچه خیلی ذوق مخاطب را کور میکند شوخیهای ضعیف در مراحل بالاتر است، جدای از اینکه در مرحله اول برخیها واقعا طنازی نداشتند، آن دستهای هم که کار شوخی را خوب بلد بودند بعد از گذشت چند ساعت کاملا تهی از طنز شدند، این اتفاق دو هشدار جدی را برای کلیت جامعه طنز دارد، ابتدا اینکه بازیگران طنز ما بدون متن واقعا چیزی برای عرضه ندارند، دوم اینکه شوخیها آنی و لحظهای در میان طنازهای کشور بسیار کم است، جالب است که این اتفاق در بین کسانی که دستی بر نوشتن طنز دارن و قدرت خلاقیت آنها بیشتر از دیگران هم باید باشد کمتر بود، برای نمونه امیرمهدی ژوله و علی مسعودی چیزی برای عرضه نداشتند.
اتفاق بدتر زمانی است که در مراحل بالاتر شرکتکنندگان علیرغم نداشتن شوخی جذاب از خودشان چیزهایی را برای خنداندن عرضه میکنند که بسیار سطح پایین و سخیف است، همین امر باعث شده که در مراحل پایانی به شکلی مهندسی شده برای افراد متن نوشته شود یا افرادی بدون برنامهریزی قبلی به رقابت اضافه شوند که اصلا موفق نبودند که شاهد مثال آن حضور علی مسعودی و رضا شفیعیجم است که قرار بود با حضورشان قدری مسیر مسابقه را هدایت کنند. این اتفاق باعث شد تا چهره بسیاری از کسانی که در عرصه طنز این کشور نام و نشانی داشتند از چشم مخاطبین خود بیافتند و به طبع کسانی برنده این اتفاق بودند که در این رئالیتیشو حضور پیدا نکردند.
در گام چهارم نکتهای که خیلی به چشم میخورد کشیدن ترمز برخی از افرادی است که در شوخی لحظهای و طنز، قوی عمل میکنند، در شاهد مثال میتوان حامد آهنگی یا یوسف تیموری را مثال زد که بارها بیجهت از داور مسابقه کارت زرد گرفتن و ذوق کار طنزشان از بین رفت. البته ناگفته نماند که برخی هم به جای تلاش برای خنداندن دیگران سعی میکردن خودشان از چرخه بازی دور نگه دارند و کاملا خنثی بودند.
در گام پنجم عدم استفاده تیم برنامهساز در تدوین مراحلی سخت برای شرکتکنندگان است، استفاده از «جوکر تایم» باید به مراحل اول محدود میشد چون افرادی که به مراحل بالاتر آمدند نسبت به این بخش آشنا و خودشان را برای کنترل خنده آماده میکردند، در حالی که اگر در هر مرحله بدون پیشبینی شرکتکنندگان اتفاق جدیدی را به مسابقه وارد میکردند و اساسا یک شوک هیجانی به روند کار میدادند میتوانستند شرایط بهتری را ایجاد کنند. البته در فصل ششم این اتفاق خیلی کمرنگ رخ داد و فردی به عنوان «جوکر» به مسابقه اضافه شد که آزادانه میتوانست در طول بازی بخندند و هرکاری برای خنداندن دیگران انجام دهد که رضا شفیعیجم برای این بخش انتخاب شد که واقعا هیچی برای عرضه کردن نداشت و نتوانست هیچکسی را حذف کند.
در گام ششم برای مخاطبین این سوال پیش آمد که چرا شخصی همچون بیژن بنفشهخواه که در فصل اول خیلی زود حذف شد، در فصل دوم هم حضور پیدا کرد و علیرغم اینکه در آنجا هم سریعا حذف شد، مجددا در فینال هم حضور داشت.
در گام هفتم شاهد نقش خنثی داور مسابقه یعنی سیامک انصاری هستیم، سیامک انصاری علیرغم اینکه یک داور است خودش چهرهای طناز و خوشخنده است که میتوانست در بخشهایی از مسابقه ورود کرده و با اتفاقاتی که رقم میزند موجب حذف شرکتکنندگان شود.
در مجموع میتوان گفت مسابقه «جوکر» در حد یک رئالیتیشو نبود و یک شبه رئالیتیشو را از این تیم برنامهساز شاهد بودیم. زیرا رئالیتیشو اساسا بدون برنامهریزی قبلی به پیش میرود اما ما در جوکر شاهد این اتفاق نیستیم. مسابقهای که خیلی زود پس از عبور از مراحل اول به تکرار رسید و آمار بازدیدکنندگان در مراحل میانی و پایانی نسبت به مرحله اول بیانگر این واقعیت است.
به هر حال هدف ما از این نقد کمک به تولیداتی از این دست برای کسانی بود که در آینده میخواهند در این حوزهها ورود کنند یا حتی اگر مجموعه خود «جوکر» قرار بر ساخت فصل دیگر داشت بتواند روند بهتری را در پیش بگیرد.
اما یک نکته تلخی که جدای از فضای این مسابقه میتوان به آن اشاره کرد این است که مخاطبین متوجه شدند که در طول این سالها عدالت در مورد بسیاری از هنرمندان همچون غلامرضا نیکخواه، یوسف تیموری، حامد آهنگی و... رعایت نشده است و باوجود استعدادی که این افراد در کار طنز دارند هیچگاه به چهرههای شاخص تبدیل نشدند و این نشان میدهد که پشت پرده کارهای نمایشی دستها و رانتهایی وجود دارد که نمیگذارد خیلیها مطرح شوند.
نظر شما