خبرگزاری شبستان- مشهد- مرضیه وحدت؛ نقش هریک از ائمه در تبلیغ و حفظ دین به حسب اقتضائات زمان به گونه ای است که برای ما در این دوره پس از شناخت روشها قابل اقتباس و عمل است ؛ قبل از هرچیزی باید به شناخت این روشها به صورت علمی متمرکز شد؛ اصول و معیارها را در آورد و عمل کرد، یکی از روشهای آنان همین منابر و مجالس ذکر وعظ و خطابه در ایام خاص است، اما در همین مورد خلاصه نمیشود بلکه روشهای فراوانی به کار گرفتهاند؛ امام رضا (ع) هم روشهایی را در پیش گرفت که در عصر خود منجر به روشنگری های زیادی شد و سطح آگاهیها بالا رفت. یه مناسبت سالروز میلاد با سعادت امام رضا(ع) خبرگزاری شبستان گفتگویی با حجت الاسلام امیر علی حسنلو استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه های علمیه داشته است.
در خصوص نقش مناظرات امام رضا (ع) در تبلیغ درست دین اسلام توضیح بفرمایید و این مناظرات چگونه در جامعه کنونی الان می تواند گسترش پبدا کند با توجه به هجمه های گسترده ای که نسبت به دین اسلامی می شود؟
نقش هریک از ائمه در تبلیغ و حفظ دین به حسب اقتضائات زمان به گونه ای است که برای ما در این دوره پس از شناخت روشها قابل اقتباس وعمل است ؛ قبل از هرچیزی باید به شناخت این روشها به صورت علمی متمرکز شد ؛ اصول ومعیارها را در آورد وعمل نمود یکی از روشهای آنان همین منابر ومجالس ذکر وعظ وخطابه در ایام خاص است ، اما درهمین مورد خلاصه نمی شود بلکه روشهای فراوانی بکار گرفته اند ؛ امام رضا (ع) هم روشهایی را در پیش گرفت که در عصر خود منجر به روشنگری های زیادی گردید وسطح آگاهی ها بالارفت. امام رضا (ع) در این برهه و زمان خاص فعالیت علمی وتبلیغی خود را بعنوان تکلیف الهی واز جایگاه امامت و رهبری همه بشریت وهمه انسانها انجام می داد ؛ امام برای همه مردم امام است خاص فرقه ومذهب خاص نیست لذا در معرفی ائمه باید اینگونه تبیین نمود.
امام رضا (ع) روشهای گوناگونی در تبلیغ دین به اقتضای شرایط زمان بکار گرفت؛ در مدینه که حضور داشت معاصر با حکومت هارون بود روش خاصی در پیش گرفته بود وآن تشکیل جلساتی به سبک امام باقر(ع) وامام صادق (ع) بود ومردم مراجعه می نمودند و سئوال می کردند واستفاده می نمودند. در کل این روشها را می توان اینگونه دسته بندی نمود: تشکیل جلسات علمی که عرض شد وتبیین جایگاه امامت ومعرفی خود بعنوان امام زمان به مردم و فرقه های مختلف، پاسخگویی به شبهات علمی، عقیدتی و حراست از عقاید مردم، خصوصاً صیانت از شیعه، شرکت در جلسات علمی و مناظرات کلامی که با حضور رهبران فرقههای اسلامی و ملل دیگر تشکیل میشد، تبیین جایگاه امامت در مقابل همه مسلمانان و فرقههایی چون واقفیه که بر امامت امام کاظم (ع) باقی بوده و امامت امام رضا (ع) را قبول نمیکردند، تربیت شاگردان متخصص در علوم مختلف، بیان احکام اسلام، بیان صدها روایت در موضوعات مختلف کلامی، فقهی، بهداشتی، اجتماعی، اخلاقی و هشتمین مورد ایستادن در مقابل انحرافات است. امام در مقابل همه انحرافات موضع اصولی اتخاذ می کرد وهرکز دراین راه مسامحه ننمود.این خیلی مهم است که در مقابل انحرافات باید موضع سخت گرفت وگرنه تحریفات اساس دین را از بین می برد.مثلا بی حجابی را باید گفت وبه تبعات آن آگاهی داد و پیامدها وآسیبهایش را بیان کرد , امر به معروف تند وخشن نمودن تنها کافی نیست باید روشنگری نمود.
نتایج این تلاشهای علمی برای اهل اسلام حتی پیروان ادیان دیگر بسیار مغتنم بود و برای جهان اسلام افتخاراتی بزرگ داشت و در تعالی فرهنگی تأثیر مهم از آن جهت که هیچ یک از رهبران فرقه های اسلامی قادر به پاسخگویی شبهات عقلی حاصل از ورود افکار فلسفی یونان نبودند. اما در این دوره امام رضا (ع) در فرصتهای مختلف تمام شبهات را پاسخ داد. هیچ یک از رهبران فرق اسلامی قادر به مناظره با رهبران ادیان دیگر نبودند، ولی امام رضا (ع) با تمام آنها مناظره و بر آنان چیره میشد. این دستاوردهای بزرگ خود سبب ثبات، گسترش اسلام و مایه اقتدار مسلمانان بود.
دراین زمان برای عمل به روشهای امام رضا(ع) به چند مولفه باید توجه داشت 1- تربیت نیروی متخصص در 1- منبر 2- رسانه 3- فضای مجازی 4-کشورهای دیگر؛ اهل فرهنگ وعلما مکلف هستند این پیامها را با این ابزار به گوش دور افتاده ترین نقاط عالم برسانند 5- تربیت نیروهایی که زبانهای مختلف را فرا بگیرند 6- تربیت نیروهایی که مدیریت فضای مجازی و فرهنگی را فرا بگیرند 7- تربیت نیروی مخصوص مناظره این طرح مفصل را بنده به حضور ریاست حوزه های علمیه تقدیم نموده ام که برنامه ریزی شده و انشالله در جریان اجرائی شدن هست .از همین جا از مسئولین فرهنگی بویژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خواست می نمایم به هزینه های هدفمند دقیق که دارای خروجی های روشن باشد فکر وتامل شود.
با توجه به اینکه امام رضا تنها امام مدفون در ایران هستند و به امام مهربانی ها مشهور هستند چگونه می توان این فرهنگ رضوی را ترویج کنیم و برای ترویج فرهنگ رضوی چه شاخصه هایی مد نطر است؟
افزون بر حرم کبریایی ومامن الهی امام رضا (ع) درایران امام زاده های معتبری همچون حضرت معصومه و عبدالعظیم حسنی و...وجود دارد ؛ این ها ظرفیتهای معنوی وتمدنی بزرگی هستند که می توان در راه تبلیغ دین وتامین آموزه های فرهنگی وبعنوان کانون های بزرگ و پایگاه های دینی استفاده نمود وبرنامه های زنده از طریق فضای مجازی پخش نمود چنانکه این ظرفیت وجود دارد و عمل می شود ؛ برای بهبود و ترقی کار وخدمات بیشتر ووسیع تر ، بهتر است تقسیم کار بین این مراکز ومراکز خارج از کشور مثل عتبات مقدس انجام داد ؛ مثلا برنامه های عربی را مراکز زیارتی عراق تامین کند وبرنامه های مختلف به زبانهای مختلف را با تقسیم کار تبلیغی به اجرا گذاشت ؛ به همان شیوه هایی که در پاسخ بالا عرض کردم .
گام اول ارائه شناخت درست از امامت است، شناساندن درست امامت وجایگاه امام برای مردم دنیا به مردم ایران مقدماتی دارد و امکاناتی می طلبد که باید فراهم شود ؛ اولین و یکی از روشها ی مهم واساسی فراهم نمودن ارتباط زیارتی وتسهیل نمودن مردم براتی حضور در حرم رضوی ودیگر ائمه و امام زادگان است ؛ دراین زمینه باید برنامه ریزی شود ؛ گام بعدی هم که دربالا اشاره نمودم به کار گیری آن روشهاست.
بفرمایید ویژگی های بارزی که از فضیلت های امام رضاست، و ایشان بیشتر، به این القاب شناخته می شوند، چیست؟
امام رضا عليهالسلام به فضایل اخلاق عالي و ممتاز، آراسته بودند، که برخی از روشهای حضرت درزمان خود آشکار وضبط شده وبه دست مارسیده است؛ اخلاق ومهربانی های زیبا در زمان خود چه در مرو و چه در مدینه ، سبب دوستي وجذب عام و خاص به حضرت را در پی داشت؛ که درذیل به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود: نرم خویی ومهربانی؛ رئوف بودن و مهربانی حضرت برای همه ملموس است چنانکه علامه طباطبئی فرموده اند مهربانی حضرت برای همه ملموس است ؛ تمام زوار حضرت به این تجربه رسیده واز مهربانی حضرت لذاتی چشیده اند و با وجود خود حس کرده اند ؛درزمان حیات وزندگی خود نیز این اوصاف برای دیگران قابل لمس و حس بود؛ از ابراهيم بن عباس صولي نقل شده، كه گفته است: من ابوالحسن الرضا عليه السلام را هرگز نديدم در سخن گفتن، با كسي درشتي كنند.
آداب اجتماعی؛ هم از او نقل شده است : من ابوالحسن الرضا عليه السلام را هرگز نديدم سخن كسي را پيش از فراغ از آن، قطع كند. هرگز درخواست كسي را ،كه قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمودند. هرگز پاهاي خود را، جلو همنشين، دراز نميكردند. هرگز در برابر همنشين تكيه نميكردند. هرگز او را نديدم،كه غلامان و بردگان خود را بد گويند. هرگز او را نديدم، كه آب دهان بيندازند. هرگز او را نديدم، كه قهقهه بزند، بلكه خندهاش تبسم بود. تا آنجاكه ميگويد: هر كه بگويد در فضليت، كسي را مانند او ديده، از او باور نكنيد. نقل شده زماني كه امام رضا عليه السلام مجبور به پذيرفتن ولايت عهدي شدند، چون روز عيد فرا رسيد مامون براي خواندن نماز از امام عليه السلام دعوت به عمل آورده ايشان با سادهترين پوشش و با لباسي كه مخصوص نماز عيد بود حاضر شدند، اين لباس عبارت بود از دو قطيفه روي لباس و عمامه سفيدي از كتان كه به سربسته بود كه يك طرف آن را به سينه و طرف ديگرش را ميان دو شانه انداخته بودند عصايي به دست داشتند، در حالي كه كفش برپا نداشتند چون همراهان ايشان اين وضعيت را ديدند آنان هم چون امام راه افتادند.
زهد حضرت؛ ویژگی های امام رضا عليه السلام بازتاب گوشه ای از صفات جدش، رسول الله صلي الله عليه و آله بود. ايشان درباره زهد به نقل از پدرانشان ميفرمودند زاهد آن است كه حلال دنيا را به جهت سبک بودن حساب و كتاب و حرام دنيا را به جهت عقاب وعذاب ترك ميكند. زندگی همسان با مردم؛ با مردم به حمام عمومي شهر ميرفتند و از نزديك با مردم معاشرت داشتند؛گاهی بدون اینکه تامام را بشناسند برخی از امام تقاضا می نمودند که برایشان کیسه بکشد مواردی گزارش شده است ؛ با مردم همسفره می شدند وبرایشان سفره اطعام باز می گشودند.
شمه ای از عبادت؛ عبادت، فروتني در مقابل خداوند است. انسان كامل به هر اندازه به خدا نزديكتر باشد به همان اندازه خشوع و بندگياش در مقابل خدا بيشتر ميگردد، چنين كساني هدفشان در عبادت فقط سپاس نعمتهاي خداوند و نظرشان به قرب پيشگاه ابديت ميباشد اين بزرگترين امتيازات مردان الهي در ارتباط با خداست، محور اصلي زندگي آنها خداي تعالي و عشق به خداست، شدت توجه به خدا موجب شده بود كه آنها لحظهاي از حق غافل نشوند، به طوري كه اگر گاهي حالت غفلت در خواب يا بيداري به آنها دست ميداد آن را براي خود گناه به حساب ميآوردند. ، دائماً در حال عبادت بودند و به عبادت عشق ميورزيدند و براي عبادت خداوند انواع رنجها را تحمل ميكردند.
ذکر صلوات؛ از ديگر ويژگيهاي آن حضرت اين بود كه هر دعايي را كه شروع ميكردند صلوات بر محمد و آل او ميفرستادند در نماز يا غير نماز بسيار صلوات ميفرستادند، شبها موقعي كه ميخواستند بخوابند قرآن تلاوت ميكردند، موقعي كه به آيهاي ميرسيدند كه در آن از بهشت و دوزخ سخن ميگفتند گريه ميكردند و ميفرمودند: «پناه ميبرم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز يك بار تمام قرآن را تلاوت ميكردند.
سخاوت وبخشش؛ همه اهل بیت اهل بخشش وسخاوتمندی هستند امام رضا(ع) نیز در این صفت در زمان خود نفر اول بود درباره سخاوت فرمودند: «انسان سخاوتمند از غذاي ديگران ميخورد تا از غذاي او بخورند، ولي انسان بخيل از غذاي ديگران نميخورد تا از غذاي او نخورند.» در بررسي سيره امام رضا عليه السلام ويژگي بذل و بخشش بسيار به چشم ميخورد. آن حضرت بسيار صدقه پنهاني ميدادند و اموال خويش را بين نيازمندان تقسيم مينمودند. روايت شده كه ايشان يك سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بين نيازمندان تقسيم كردند. فردي به ايشان گفت: اين گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: اين گونه بخشش ضرر و زيان نيست بلكه غنيمت است،
چرا لقب"عالم آل محمد" به امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) که شهره به مجالس درس و بحث بودند، داده نشده است؟
اين لقب را پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به امام رضا ـ عليه السلام ـ داده اند. و امام موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ به فرزندانش توصيه فرمود: برادرتان و فرزندم علي عالم آل محمد(ص) است. در باره عقايد و دين تان از او سؤال کنيد از پدرم جعفر بن محمد بارها شنيدم به من فرمود عالم آل محمد از فرزندان توست، اي کاش او را مي ديدم او همنام اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ است.
اين لقب اختصاص به امام رضا ـ عليه السلام ـ دارد اگر چه برخي از مردم در دوره بعضي از ائمه(ع) از ميان سادات و خاندان پيامبر (آل محمد) برخي از امامان را به خاطر برجستگي علمي آنها عالم ترين آل محمد يا عالم آل محمد در آن دوره معرفي کرده يا به برجستگي علمي آنان اعتراف داشته اند. براي نمونه وقتي ابو بجير از زيديه به حضور امام صادق ـ عليه السلام ـ رسيد پس از گفتگو و پرسش به مقام و رتبه و حقانيت امام پي برد و گفت من پيش از اين گمراه بودم اکنون فهميدم که امام بر حق امام صادق ـ عليه السلام ـ و حقاً او عالم آل محمد است.
مأمون که از دشمنان امام رضا ـ عليه السلام ـ است و ایشان را به شهادت رسانده، اعتراف کرده است که امام رضا ـ عليه السلام عالمترين است. بنابراين لقب آل محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ براي امام رضا(ع) از سوی پدر بزرگوارش داده شده است؛ اباصلت نقل کرده از اسحاق فرزند امام هفتم که از پدرش نقل کرده که امام ـ عليه السلام ـ به فرزندانش فرمود اين برادر شما علي بن موسي، عالم آل محمد(ص) است سؤالات ديني خود را از آن بپرسيد و آنچه را که برای شما می گويد، حفظ کنید.
همچنین در حيات امام رضا ـ عليه السلام ـ حکمت ملقب شدن امام رضا ـ عليه السلام ـ به اين لقب روشن شد و در مناظراتي که مأمون با حضور رهبران مذاهب و اديان مختلف برگزار کرد علميت امام بر تمام دنيا اثبات گرديد. بسياري از حاضرين و دانشمندان به برتري شخصيت امام پي بردند، مأمون به هدف و انگيزه اي که در برگزاری اين همايش بزرگ داشت نرسيد، علميت و دانايی امام بر همه روشن شد و اين امر سبب حسادت مأمون به شخصيت حضرت رضا(ع) شد و برای برداشتن حضرت از ولايتعهدی نقشه ای طراحي کرد و امام رضا(ع) را به شهادت رساند.
آیا می توان ایشان را پایه گذار گفت و گوی ادیان دانست؟
اساسا اسلام دین گفتگوی ادیان وزندگی مسالمت آمیز با دیگر ملل هست ؛ رسول الله (ص) با آنان گفتگو نمود و با یهود ومسیح پیمان منعقد نمود در مدینه اول ورود با یهودیان پیمان مسالمت آمیز بست وتا آخر به پیمانش وفادار بود ویهود مدینه بارها پیمان شکستند ؛ درجریان مباهله با مسیحیان پیمان بست وقبل از آن در مکه به دیدار پیامبر آمدند وشمار زیادی از یهود و مسیح وزرتشتیان همان زمان مسلمان شدند واموال خود را وقف پیامبر(ص) نمودند ؛ لذا اسلام دین گفتگوی احسن وزیست مسالمت آمیز با ادیان دیگر است ؛ شاهد عینی آن این است که هم اکنون در ممالک اسلامی پیروان ادیان الهی به آرامش وامنیت درسایه اسلام زندگی کرده ومی کنند ؛ مادامی که توطئه گری ودشمنی ونا امنی ایجاد نکنند در آرامش واز زیست امن وامان ورفاه آسایش برخوردار خواهند بود ؛ چنانکه در جنگ عراق و شام دیدیم که مسلمانان به فرماندهی ومدیریت شهید حاج قاسم چگونه از ایزدی ها و مسیحیان عراق وسوریه دفاع نمودند و از ناموس آنان در مقابل توحش داعش دفاع نمودند و دراین راه جان دادند درزمان امیر مومنان (ع) اهل کتاب به امام مکرر مراجعه نموده وسئوال پرسیده وتحقیق نموده ومسلمان می شدند ؛ این جریان در عصر حیات ائمه دیگر نیز بوده است ؛ اما در زمان امامت امام رضا (ع) به شکل مناظره مفصل و گفتگوی علمی مجالسی متعدد ورسمی تشکیل شد ؛ لذا می توان از همه اینها الگو گرفت ؛ علمای اسلام نیز به این شیوه عمل کرده اند که در تاریخ گزارش شده ونتایج مثبت فراوان داشته است.
در خصوص حدیث سلسله الذهب توضیح بفرمایید؟
حديث سلسله الذهب كه حضرت امام رضا عليه السلام در مسيرش از حجاز به طوس در نيشابور كه آن روز مركز علوم اسلامى و حوزهاى بزرگ بود و تاريخ مىگويد 18000 نفر قلم و كاغذ بدست گرفتند و از حضرتش خواستند چيزى بفرمايد. آن حضرت فرمودند: پدر (موسى كاظم) از پدرش (جعفر صادق) از پدر (محمد باقر) از پدرش (على بن الحسين زين عابدين) از پدرش (سيد الشهداء) از پدرش على بن ابيطالب و آن حضرت از رسول خدا و آن حضرت از جبرئيل صلوات اللّه عليهم اجمعين امين وحى خداوند از خداوند جل جلاله نقل كردند كه «اللّه» تعالى فرمودند: كلمه لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى امن من عذاب ...» كه شتر حامل كجاوه حضرت را حركت دادند آن بزرگوار سر مبارك از كجاوه بيرون آورده فرمودند: بشرطها و شروطها و انا من شروطها».
به این جهت به این حدیث سلسله الذهب ( سندهای طلائی)گفته اند که سند های آن همه اهل بیت(ع) اند واز پیامبر(ص) واز خداوند نقل فرموده اند ؛ این حدیث با اینکه جمله ای کوتاه است؛ اما دریایی از معرفت ومعارف وچکیده و جامع تمام دین و اصول دین را در خود دارد؛ جمله ای کوتاه ، اما در بردارنده : توحید ونبوت وامامت ومعاد وخلاصه دین اسلام بعنوان دین خاتم است ؛ برای این حدیث شریف شروحی زیاد نوشته اند و علمای اهل سنت نیز در منابع خود آن را نقل نموده و تشریح کرده اند.
مناظرات امام رضا برگرفته از قرآن کریم بود؟
مناظرات امام با رهبران ادیان و مذاهب مختلف از نظر روش شناسی اقتباس از قرآن است ؛ «وجادلهم بااللتی هی احسن » مجادله احسن وزیبا که هدف از آن روشنگری است به حسب تکلیف الهی امامت ؛امام ضوابط وقواعد مجدادله احسن را به اجرا می گذارد با رهبران ادیان به شیوه ای مناظره می کند که برای آنان روشنگری باشد به کتابهای آنان استناد می نماید وقتی با هیربد اعظم بزرگ زرتشت مناظره دار به ضوابط و قواعد و حجتهای مورد قبول او استناد می نماید ؛ وقتی با بزرگ یهود و کشیش اعظم رهبر مسیحیان و یهود نشست علمی دارد به کتاب آنان استناد می نماید ؛هدف امام روشنگری است نه غلیه وچیرگی و تفاخر ، امام از این جایگاه الهی حاضر به مناظره می شود تا مردم از وجود امام وهدایتگری های عالمانه بهره مند شوند ؛ درسیره امام رضا علیه السلام استناد به قرآن وسنت وسیره نبوی بسیار زیاد است ، این خود قاعده وضابطه بسیار زیباست که جلوه زیبای فرمایش رسول الله را که فرمود «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی» است که عترت وقرآن در کنار هم هادی وراه نجات وسعادت امت است.
دستاورد سفر ناخواسته «امام رضا (ع)» به طوس چه بود؟
بی گمان دست آورد حضور امام رضا(ع) در ايران موجب رشد گسترش فرهنگ وتعالی فرهنگ اهل بیت(ع) گرديد. از جمله رويدادها و جريانات مهمي كه در تاريخ ايران از نظر تاثیر گذاری فرهنگی مهم بوده است سفر امام رضا(ع) به ايران وپذیرش ولایت عهدی در خلافت عباسی بود . هر چند اين سفر اجباری بود ؛ اما در عمل داراي آثار و پيامدهاي درخشان فرهنگی است در اين هجرت اهداف عالي ديگري نيز مورد توجه امام رضا(ع) قرار گرفت ؛ از جمله تلاش براي برقراري پيوند با ايرانيان بود که پیوند قبلی وذهنیت امثبتی که در میان ایرانیان از آغاز اسلام به اهل بیت شکل گرفته بود در زمان حضور امام رضا (ع) عمیق تر گردید وایرانیان گرایش گسترده به تشيع پیدا کردند و خراسان بزرگ به عنوان یکی از كانون های تشيع گردید و تلاش امام (ع) براي تحكيم مباني عقيدتي و كلامي شيعه با استفاده از فرصت پذیرش ولايتعهدي در اوج روند خود بوده است ؛ آثار وتاثیرات فراوان حضور امام رضا(ع) درایران در ابعاد مختلف بود ، از جمله تاسیس کانون های علمی و رشد و گسترش تشيع، ايجاد فضاهاي زيارتي و عبادي، ايجاد موقوفات، شفاخانه يا دارالشفاء، مهاجرت سادات به ايران وآغاز گرایش به علمگرایی در فضای عمومی ایران با محوریت خراسان که به تدریج در شهراهای دیگر از جمله قم وری شتاب گرفت وهمین روند بنیه ای شکل داد درایران که مدارس علمی نظامیه از خراسان طلوع کرد و در همه دنیا الگو شد ؛ اینها همه به برکت حضور امام رضا (ع) درایران بود .
برکات حضور امام درایران بسیار وبی شمار است ؛ از جمله آثار وبرکات حضور امام رضا(ع) رشد علوم اهل بیت(ع) وشکل گیری مراکز علمی درایران، تشكيل محافل علمي، كلامي و حديثي، دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بيت در مناظرات و پاسخ گویی به سئوالات شبهات و ايرادات فِرَق مختلف، بالا بردن درک و تعقل وتفکر دینی مردم در مناظرات امام (ع)، منسجم شدن شیعه ورشد وایجاد امیدواری ودلگرمی در شیعه پس از حضور امام (ع) و شناخته شدن امامت وبرتری آن به مدعیان خلافت می باشد.
امام رضا (ع)» در مسیر ملاقاتشان احادیث فراوانی را مطرح کردند به چند مورد اشاره فرمایید؟
از امام سخنان وسیره های زیبایی گزارش شده است که به مواردی اشاره می شود از جمله ،آنچه در خانه حميد بن قحطبه روی داد؛ امام رضا عليه السّلام با همراهان، در مسير خود به خانه حميد بن قحطبه وارد گرديد و در آنجا كنار بارگاهى كه قبر هارون در آن بود، رفت، و در يك طرف قبر، با دست خود، خطّى كشيد و فرمود: «اين است تربت من، و در همين جا به خاك سپرده مىشوم، و بزودى خداوند اين مكان را محلّ رفت و آمد شيعيان و دوستان من قرار مىدهد، سوگند به خدا هيچ يك از آنان، مرا زيارت نكند، و بر من سلام ننمايد، مگر اينكه مشمول آمرزش و رحمت خدا به وسيله شفاعت ما خاندان رسالت خواهد شد، سپس آن حضرت، رو به قبله ايستاد و چند ركعت نماز خواند، و دعاهائى كرد، وقتى كه از دعا فارغ شد، به سجده رفت، سجدهاش طولانى شد، من شمردم كه پانصد بار تسبيح خدا (سبحان اللّه) گفت، سپس از آنجا بازگشت.
در كتاب «منهج الدّعوات» از ياسر خادم نقل شده: هنگامى كه امام رضا عليه السّلام به خانه حميد بن قحطبه، وارد شد، لباس خود را در آورد و به حميد داد، حميد آن را گرفت و به كنيزش داد تا بشويد، بعد از چند لحظه كنيز در حالى كه كاغذى در دست داشت آمد، و آن كاغذ را به حميد داد و گفت: «در جيب امام رضا عليه السّلام يافتم». حميد به امام عرض كرد: «فدايت گردم، كنيز در جيب پيراهن شما، كاغذى يافته، و آن اين است.امام رضا عليه السّلام فرمود: «اى حميد اين كاغذ، تعويذ (پناه بردن به خدا) است كه من آن را از خود دور نمىكنم».حميد گفت: «مرا به داشتن آن، كرامت بخش!». امام رضا عليه السّلام فرمود: «اين، تعويذى است، هر كس كه آن را همراه خود در جيبش نگهدارد، بلا از او دفع مىگردد، و موجب نگهدارى از شرّ شيطان مىشود»، سپس آن حضرت كلمات آن تعويذ را براى حميد املاء كرد، و آن كلمات چنين بود، سپس آن حضرت كلمات آن تعويذ را براى حميد املاء كرد، و آن كلمات چنين بود:
«بنام خداوند بخشنده و مهربان- بنام خدا، من پناه مىبرم به خداى مهربان [از گزند تو اى دشمن] خواه پرهيزكار يا ناپرهيزكار باشى، با توجّه به خداى شنوا و بينا بر گوش و چشم تو گرفتم (چشم و گوش تو را بستم) تو بر من و بر شنوائى و بينائى من، و بر مو، پوست، گوشت، خون، مغز، اعصاب، استخوان و مال من، و بر آنچه كه خداوند به من روزى بخشيده، سلطهاى ندارى، من در پرتو پرده نبوّت، بين خود و تو پرده افكندم، آن پرده نبوّتى كه خداوند پيامبرانش را در پرتو آن، از گزند و نيرنگ جبّاران و فرعونها، مستور و حفظ كرد، جبرئيل در جانب راستم، و ميكائيل در جانب چپم، و اسرافيل در پشت سرم، و محمّد صلّى اللّه عليه و آله در پيش رويم مىباشند، و خداوند بر من اشراف و آگاهى دارد و مرا از گزند تو و گزند شيطان حفظ مىنمايد، خدايا! جهل او (دشمن) بر نهايت تحمّل تو چيره نشود، به طورى كه مرا پريشان و كوچك و تحقير كند، خدايا! به تو پناه آوردم، خدايا! به تو پناه آوردم، خدايا! به تو پناه آوردم».
نظر شما