خبرگزاری شبستان- مشهد مرضیه وحدت؛ علیبن موسیبن جعفربن محمدبن علیبن الحسینبن علیبن ابیطالب (ع) در سال ۱۴۸ هجری قمری روز یازدهم ذیالقعده در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. کنیه او ابوالحسن و مشهورترین لقبش رضا است. پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر(ع) و مادر آن حضرت نیز بانوی بزرگواری بهنام نجمه میباشند. مدت امامت حضرت امام رضا(ع) بیست سال بوده که ده سال آن معاصر با خلافت هارونالرشید، پنج سال معاصر با خلافت محمدامین و پنج سال آخر نیز هم عصر با خلافت عبداللّه مأمون بود. به مناسبت میلاد امام رضا (ع) این خبرگزاری با حجت الاسلام سید مهدی واعظ موسوی کارشناس امور دینی و مشاور خانواده گفتگویی داشته است:
ویژگی های بارزی که از فضیلت های امام رضاست، و ایشان بیشتر، به این القاب شناخته می شوند، چیست؟
یکی از معروفت ترین آن کلمه رضا است، «رضا» یک مقام بالا و رفیعی در عرفان عملی اسلامی است ، «رضا» به کسی گفته می شود که هم او از خدای متعال راضی است و هم خدواند از او راضی است. گاهی فرد از خدا راضی است اما خداوند از او راضی نیست و گاهی نیز فرد از خداوند راضی نیست و مرتبا از خداوند گله و شکایت می کند و او را متهم می کند امام رضا (ع) در همه حال از خدواند راضی بودند و خداوند نیز از ایشان. لذا مهمترین و با فضیلت ترین لقبی که برای امام رضا (ع) می توان برشمرد ، کلمه رضا است و این یک درس بزرگی برای همه پیروان اهل بیت (ع) است که تمرین رضامندی داشته باشند.
علامت رضایت این است که هیچ شکوه ای در پیشگاه خداوند نداشته باشند، در روایات وجود دارد کسی که می خواهد کریم ترین مردم باشد از خدواند پیش خلقش شکوه نکند و این یک عادت بسیار بدی است که در بین برخی از مردم دیده می شود که از خداوند شکوه می کنند. وقتی شما راضی به رضای او نباشید بدین معنا است که در خدایی خداوند انقلت و مناقشه دارید و این یعنی فرد در توحید مشکل دارد. برخی از افراد متوجه نیستند که این به کجا می انجامد. به عنوان مثال: وقتی من به تقسیم روزی خداوند راضی نیستم و یا از ترس عدم جبران خداوند انفاق نمی کنم یعنی یک نقیصه ای در توحید من وجود دارد و در واقع من خدا را به عنوان حکیم، عادل و خالق حکمت باور نکردم لذا برخی از گناهان به توحید ما برمی گردد.
علت اینکه لقب عالم آل محمد به امام رضا (ع) داده شد چه بود؟
القابی که ما در مورد امامان داریم به معنای این نیست که این لقب مختص همان امام است. مانند رضا که در مورد امام هشتم به کار می رود بدین معنا نیست که این لقب را دیگر ائمه ندارند و اختصاصا امام رضا (ع) به این مقام رسیدند. در واقع هر زمانی یک ظرفیتی برای شما ایجاد می کند که در آن ظرفیت شما دیده می شوید مثلا اگر امام حسین نماد مظلومیت هستند چون آن ظرفیت و موقعیت برای حضرت پیدا شد که نماد و مظهر مظلومیت شوند والا حضرت علی (ع) نیز مظلوم هستند.
بنابراین اثبات شیئ نفی ماادا نمی کند ، یعنی یک چیزی که اثبات می شود لزوما نفی دیگران نیست و چون لقب رضا را برای حضرت اثبات می کنیم به معنای این نیست که این لقب از دیگر ائمه نفی می کند و در مورد لقب «عالم آل محمد» نیز همین گونه ااست، امام رضا (ع) زمانی که به مرو آمدند جلسات مناظرات بسیار معروف و دیدنی با افرادی از دیگر ادیان و تفکرات، اهل سنت، مسیحیان و سایر فرق نهله های علمی و مذهبی داشتند و چون مامون دانش دوست بود جلساتی تشکیل می داد که ساعت ها به طول می انجامید و گاهی امام در بین جلسات نماز می خوانند و صرف غذا داشتند.
شاید این شرایط موجب شد حضرت ملقب به عالم آل محمد شوند چون در واقع عالم محمد و اهل بیت تنها نماینده آنها در این جلسات و مناظرات امام رضا (ع) بودند و فرد دیگری از اهل بیت در آن شرایط نبودند که بخواهند این علمیت، فضل و کمال خود را به منثه ظهور بگذارند.
در خصوص حدیث معروف سلسله الذهب توضیح بفرمایید و مضمون این حدیث چیست؟
در معنای «سلسله الذهب» ذهب به معنای «طلا» و سلسله به معنای «زنجیر» است، زنجیری که از حلقه های زیادی تشکیل شده است و علت اینکه «سلسله الذهب» گفتند، چون تمام راویان آن طلایی هستند. این حدیث را امام رضا (ع) از قول پدرشان امام کاظم (ع) و سپس امام صادق (ع) بیان کردند و سلسله را زنجیر وار ادامه دادند تا به امام علی (ع)، سپس پیامبر ، جرئیل و خداوند رسیدند.
نیشابور زمانی رونق زیادی داشت و محل علم و فرهنگ بوده است و از راههای دور و نزدیک برای کسب علم به این شهر می آمدند و دانشمندان و دانش پژوهان زیادی در آنجا حضور داشتند لذا وقتی امام رضا (ع) از آنجا عبور می کنند در هنگام بدرقه ایشان، چند قدمی که می روند، می ایستند و سرخود را از کجاوه بیرون می آورند و رو به جمعیت بدرقه کننده می فرمایند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي» لا اله الا الله یک جمله ای است که نماد توحید است، ایشان می فرمایند:« این لااله اله الله باور به خدای متعال که در راس همه باورهای ما است یک دژ مستحکمی است که از عذاب خداوند ایمن است» یعنی کسی که به توحید پناهده شود و باور کند درون یک دژ قرار می گیرد.
امام رضا (ع) به راه خود ادامه می دهند و بعد از چند قدم می ایستند و می فرمایند: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» اما این یک شرط دارد و شراط آن من هستم. معنای این شرط آن من هستم یعنی و لایت، یعنی کسی ولایت واقعی دارد که امامت و ولایت را پذیرفته باشد و اگر کسی امامت و ولایت را نپذیرفته باشد توحید او دچار نقص است.
در خصوص سیره امام رضا (ع) و چگونگی ترویج آن در جامعه توضیح بفرمایید؟
وقتی می گوییم سیره ، سیره غیر از سخن و منطق عملی است و یک بار اتفاق نیفتاده است و منش و روش آنها است اما سخن و حدیث منطق نظری است. زمانی به یک عملی سیره گفته می شود که مکررا تکرار می شود، به عنوان مثال: سیره عملی امام رضا (ع) این است که هیچ وقت حرف کسی را قطع نمی کردند و این قطع نکردن سخن کسی هیچ وقت و حتی برای یک مرتبه صورت نگرفته است و این چیزی است که مرتب رخ داده است لذا اهل بیت از این جهت قابل پیروی هستند که یک کاری را پیوسته انجام می دادند .
ما هر چه داریم فله است و بسته بندی نداریم، چرا زعفران ایران در جهان جای خود را پیدا نکرده چون ما این جنس مرغوب را درست و مطابق میل مردم بسته بندی نمی کنیم لذا نمی توانیم جنس خود را آنگونه که باید به فروش برسانیم ، کلام و سیره اهل بیت به همین صورت است ما گروه سنی را در دادن این خوراک تفکیک نمی کنیم و تا وقتی این نقیصه را برطرف نکنیم نمی توانیم مروج خوبی باشیم. زمانی می توانیم مروح خوبی باشیم که گروه هدف و مخاطب را بر اساس نوع نیاز او شناسایی و براساس نوع مخاطب به او خوراک بدهیم. وقتی تفیک صورت گیرد و بسته هر فرد را متناسب با نیاز او به او بدهیم آن زمان موفق می شویم ولی به این صورت که اکنون عمل می کنیم موفقیت ما آن گونه که باید نیست.
این اتفاق باید توسط فضلای جوان و مراکز فرهنگی به شکل حساب شده و دقیق رخ دهد، با کارهای هیجانی نمی توانیم سیره اهل بیت و روضوی را ترویج کنیم و نیاز به کار علمی دارد.
نظر شما