ایجاد فرم و صورت برای هنرورزیِ مبتنی بر «حقیقت معنایی» محصول پارادایم شبکه‌ای است

حجت الاسلام واسطی ایجاد فُرم و صورت برای هنرورزیِ مبتنی بر «حقیقت معنایی» را محصول پارادایم شبکه‌ای دانست که در آن، اجزاء و روابط هر پدیده، در مقياس شبکۀ هستی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، نشست تخصصي با عنوان «عرفان و هنر: عرفان راهبردی براي هنرورزی»  ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ با ارائه حجت الاسلام و المسلمین عبدالحمید واسطی عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه برگزار شد.

در این نشست مجازی، حجت الاسلام واسطی با بیان این نکته که ظهور گسترده آثار هنریِ «دنیامعنایی» (اعم از تصویرگری و تصویربرداری، تجسمی و بافت‌سازی، صوت و آواپردازی، نورپردازی، ادبیات و بلاغت، خوشنویسی، تئاتر، سینما و…) سطح ادراکی انسان را در معرض بحران قرار داده است، به طرح این پرسش پرداخت که: چگونه می‌توان از هنر برای «حقیقت معنایی» استفاده کرد؟

وی در پاسخ با اشاره به آیه ۷ سوره روم به تبیین «حقیقت معنایی» پرداخت و در توضیح فرضیه بحث گفت: دانش عرفان، به سبب تلاش برای کشف وحدت در کثرات، مناسب‌ترین محتوا را برای هنرورزی فراهم می‌کند و راهبردهای موثری برای «فرم دهی» (صورت بندی و مدیوم سازی) ارائه می‌کند.

عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه برای اثبات فرضیه بحث، ابتدا تصویری به صورت اجمالی و کلی از معنای زیبایی و هنر ارائه کرد و کشف جمال و زیبایی مطلق را مساوی با فهم عالم وحدت مطلقه دانست و ابراز داشت: اگر هنر با زیبایی گره خورده باشد براساس مفهوم زیبایی که در دنباله بحث خواهد آمد برای هنرورزی باید مهارت کشف وحدت در کثرات را فعال کرد. در سوی دیگر، عرفان، دانش کشف وحدت در کثرات و بيان راه و روش وحدت‌یابی در کثرات است لذا برای هنرورزی باید از مفاهيم عرفان برای توليد محتوا و از تکنيک‌های عرفان برای توليد فُرم استفاده کرد.
حجت الاسلام واسطی در بخش ارتباط‌شناسی میان مفهوم هنر و عرفان تعریف پیشنهادی از هنر را که پس از بررسی تعاریف مختلف آن به دست آمده بود چنین برشمرد: «هنر، نشان دادنِ وحدتی در میان کثرات که منجر به ادراک یا احساس معنایی جدید شود. (اعم از اینکه سرور ایجاد کند یا غمِ معنابخش)»؛ و هر چه این احساس معنای جدید گسترده‌تر باشد یا برای مخاطب مهمتر باشد یا استمرار داشته باشد (زنده باشد) ارزش هنریِ آن بیشتر است.

وی در همین راستا تعریف زیبایی را که پس از بررسی تعاریف رایج به دست آمده بود چنین بیان کرد: «زیبایی، وجود تناسب و به وحدت رسانی میان اجزاء و روابط، اَعراض و نتایج یک پدیده است که سبب ایجاد احساس تمایل برای اثرپذیری مستمر از آن پدیده می‌شود.» (اشاره به ارتباط با بحث ذاتی یا اعتباری بودن حسن و قبح و ارتباط آن با مقولۀ کمال). ایشان همچنین دربارۀ چيستی رشد و کمال گفت: «کمال، وجود تمام عناصر و روابط و اَعراضی است که غرض نهایی پدیده را مستمرا حاصل می‌کنند»، و «رشد، ایجاد عناصر و روابط و اعراضی که تقرب به کمال را حاصل می‌کنند».

در سوی دیگر، «عرفان، تلاش معرفتی برای شهود وجود بی‌نهایت الهی دانست (که اگر این تلاش، فکری و عقلی باشد عرفان نظری است و اگر تلاش قلبی باشد عرفان عملی است). بر همین اساس وی «بينهایت» را مهمترین موضوع در هستی و زندگی بشر خواند.
حجت الاسلام واسطی ایجاد فُرم و صورت برای هنرورزیِ مبتنی بر «حقیقت معنایی» را محصول پارادایم شبکه‌ای دانست که در آن، اجزاء و روابط هر پدیده، در مقياس شبکۀ هستی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد و منجر به توليد فکر و نظریه و راهبرد و مدل با ملاحظه ارتباطات با کل شبکۀ هستی می‌شود.

وی در ادامه به توضیح چیستی شبکه و مخروط شبکه‌ای پرداخت و فهرستی از محورهای اصلی عرفان و مفاهیم کلان و نظریه های راهنما در عرفان ارائه کرد که به مثابه دست مایه برای هنرورزی هرمند قابل استفاده است، مفاهیمی مانند: نفس و معرفت نفس (فضای انفسی)، قلب و رؤیت القلب، الهام و کشف، تخلیه و خلوص، ذات غیب‏الغیوبی، فیض و تجلی، ظهور و بطون، ظلّ و مرآتیّت، معنای ربطی، شبکۀاسماء الله و نظام العالم، حُجُب و مراتب طولی، فناء فی الله و بقاء بالله، خلافت اللهی، نفخه ربوبی، نفحات اُنسی، مقام «اَو اَدنی»، مشیّت مطلقه، قُرب، سرّ القَدَر، حمل امانت الهی، عشق و حبّ بی نهایت، مراقبه، منازل و مقامات، جذبه، و مفهوم ویژۀ «افق دید رو به بینهایت»

عضو هیأت علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه در یک نتیجه‌گیری ابراز داشت: بي‌نهایت بينی، مهمترین شاخص برای ارزیابی آثار هنری و حرکت از جهان محدود و اميال محور به جهان نامحدود است.

 

کد خبر 1186129

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha