خبرگزاری شبستان: خط و نشان کشیدن های ایالات متحده برای جمهوری اسلامی، قدمتی به اندازه حیات ایران اسلامی دارد. تهدیدهایی که پس از استعفا و در نتیجه پایان کار نه ماهه دولت موقت تشدید شد و تا به امروز هم ادامه دارد. تلاش برای حمله نظامی به ایران یکی از مهمترین اقدامات ضد ایرانی ایالات متحده محسوب می شود که مهمترین مصداق آن حمله نظامی طبس بود که به شکست سخت و تاریخی دولت وقت آمریکا که جیمی کارتر رهبری آن را در دست داشت، انجامید.
آمریکا از طریق به راه انداختن کودتا هم تلاش داشت که نظام تازه به ثمر رسیده جمهوری اسلامی را متوقف کرده و به براندازی آن اقدام کند. کودتای نوژه هم در همین راستا برنامه ریزی شد. کودتایی که به سختی شکست خورد و ضربه بزرگ دیگری بر پیکره کاخ سفید وارد آورد.
اما از تلاش برای حمله نظامی و کودتای نظامی و کمک های همه جانبه به صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق که بگذریم، تحریم همواره بخش لاینفک سیاست ایالات متحده در قبال ایران محسوب می شده است و تمامی روسای جمهور آمریکا تلاش کرده اند از این حربه علیه جمهوری اسلامی استفاده کنند. از وضع قانون داماتو توسط بیل کلینتون گرفته تا همین تحریم نفتی اوباما، تنها گوشه ای از سیاست های خصومت طلبانه کاخ سفید در قبال ایران با محوریت تحریم محسوب می شود.
لیکن این تحریم ها هیچ وقت نتوانست آنطور که مقامات آمریکایی انتظار داشتند کارگر بیافتد و خللی بر عزم ایران در مقابله با استکبار جهانی وارد آورد. چه در دوران جنگ و چه پس از آن مقامات ایران با درایت هر چه تمام تر این تحریم ها را دور زدند و آنچه آمریکایی ها می خواستند به عنوان عاملی بازدارنده از آن استفاده کنند، برای ایران اسلامی به عاملی مولد بدل شد و بسیاری از مصنوعاتی که در شمول تحریم قرار گرفته بودند، توسط متخصصین داخلی به نحوی کاملا بهینه ساخته و تولید شدند.
اما آخرین حربه ای که ایالات متحده به رهبری باراک اوبامای دموکرات از آن علیه جمهوری اسلامی استفاده کرد، موضوع تحریم نفتی بود. آمریکا از کشورهای هم پیمان خود درخواست کرد که از خرید نفت ایران امتناع کنند تا از طریق این تحریم نفتی بتواند جمهوری اسلامی را به کرنش و مسامحه بر سر برنامه صلح آمیز هسته ای وادار کند.
اما جمهوری اسلامی که عزم خود را برای توسعه برنامه صلح آمیز هسته ای جزم کرده بود در قبال این سنخ تحریم هم قد خم نکرد. تحریمی که از همان ابتدا غربی ها هم به آن امیدی نداشتند و در بدو تولد شکست خورده به نظر می رسید. عدم همراهی سه کشور چین، هند و ژاپن با این تحریم نشان داد که امکان به نتیجه منتج شدن تحریم نفتی ایران به صفر میل می کند که این سه کشور، بزرگترین خریداران نفت ایران محسوب می شدند و حاضر نبودند از نفت مرغوب ایران به هیچ قیمتی صرفه نظر کنند.
تنها کشورهایی معلوم الحال حاضر به حمایت از تحریم نفتی ایران شدند و در تبانی علیه ایران به ایالات متحده دست یاری دادند. کشورهایی که عمدتا اروپایی محسوب می شدند و خود با بحران های داخلی گسترده ای دست به گریبان بودند. با این حال این هم پیمانی شوم هم نتوانست مشکلی جدی در جریان صادرات نفتی ایران ایجاد کند که این کشورها تنها 18 درصد از نفت تولیدی ایران را خریدار بودند و نه بیشتر.
آخر سر هم که مقامات آمریکایی دریافتند این تحریم هیچ گرهی در مسیر توسعه ایران اسلامی ایجاد نکرده است، رسما از آن عقب نشینی کردند تا برگی دیگر به پرونده قطور شکست های خود از ایران اضافه کنند.
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا رسما اعلام کرد که کشورش تصمیم گرفته 11 کشور از جمله ژاپن، آلمان، ایتالیا و اسپانیا را از تحریم واردات نفت خام از ایران، معاف کند. اظهاراتی که به واقع اعتراف به شکستی تلخ بود.
اما سوال اینجاست که علل این شکست سنگین غرب و اتحادیه اروپا در برابر ایران چیست و به راستی چه چیز کاخ سفید را واداشته است که در مدتی اندک چرخشی 180 درجه در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کند؟
به واقع به نظر می رسد که عوامل بسیاری سبب شکست سیاست ایالات متحده در تحریم نفتی ایران شده اند. مهمترین موضوع رهبری رهبر معظم انقلاب است. استراتژی تهدید در برابر تهدید که به دستور معظم له در دستور کار دستگاه دیپلماسی کشور قرار گرفت، دشمن را به شدت هراسناک کرد. تهدید جمهوری اسلامی به بستن تنگه هرمز و تأکید بر آنکه در صورت تحریم نفتی ایران حتی یک قطره نفت از تنگه هرمز رد نخواهد شد، پیکره دشمنان آمریکایی و اروپایی را به لرزه در آورد.
در همان ایام حضرت آقا تأکید فرمودند که ما نه در شرایط شعب ابی طالب که در شرایط بدر و خیبر هستیم و اکنون به درستی آشکار شده که چنین بوده است و این عقب نشینی آشکار و خفت بار ایالات متحده حاصل پیروزی ایران اسلامی در نبرد بدر و خیبر است یکی از مهمترین فتوحات بدر و خیبری محسوب می شود که مقام معظم رهبری به آن اشاره فرمودند.
در این میان از سیاست تهاجمی و پیش دستانه دولت هم نباید چشم پوشی کرد. پس از آنکه قرار شد کشورهای اروپایی از خرید نفت ایران امتناع کنند، دولت در اقدامی عزت مدارانه صادرات نفت را به صورت یکجانبه به کشورهایی نظیر انگلیس، فرانسه قطع کرد. این حرکت استراتژیک سبب افزایش بی سابقه قیمت نفت و خصوصا نفت ایران، در بازارهای جهانی شد. افزایشی که قامت اقتصاد بحران زده غرب را بیش از هر زمان دیگری خم کرد و فشارها را بر دول غربی صد چندان کرد. اکنون ایالات متحده و حامیانش امیدوارند که بتوانند با مستثنی کردن این 11 کشور به نوعی ثبات را به بازار نفت بازگردانند و روند صعودی قیمت نفت را کاهش دهند.
به واقع این پیروزی جمهوری اسلامی، شکست بزرگی نیز برای سعودی ها محسوب می شود. سعودی هایی که به غربی ها قول داده بودند کسری نفت ایران را به سرعت جبران کنند، عملا در این راه ناکام ماندند و اکنون باید دست از پا درازتر، چونان گذشته اقتدار جمهوری اسلامی را در منطقه و جهان نظاره گر باشند.
پایان پیام/
نظر شما