خبرگزاری شبستان _ رشت، مهری شیرمحمدی؛ ساقههای رنج برنج، پس از ۲ماه به خوشه نشسته است. هر ساله بیش از یک میلیون و ۱۰۰ هزار تن شلتوک از اراضی شالیزاری گیلان برداشت میشود. از این میزان شلتوک، ۷۵۰ هزار تن برنج سفید بهدست میآید. اما برنج بهعنوان مهمترین محصول استراتژیک کشورزی گیلان، تنها یک خوراک نیست و بقول یک مردم شناس، شالیزار فقط مرکز تولید برنج و منبع درآمد دهقانان گیلان نیست.
«هوشنگ عباسی» میگوید: شالیزار منبع بزرگ فرهنگ شفاهی دیرینهای است که ریشه در شالیکاری دارد. فرهنگ شفاهی ارزشمندی که از نسلی به نسل دیگر سینه به سینه نقل شده تا به دوران ما رسیده است.
وی میافزاید: در همین شالیزار، همیاری در نشای برنج، وجین و برداشت معنا پیدا میکرد. در همین شالیزار، بسیاری از ترانههای فولکوریک، قصهها، مثلها، افسانهها و اشعاری که بن مایه کار و تلاش دارند، بازتولید میشد. یکی از این فرهنگها، مراسم سبزجول بود که در حدود چند دهه قبل در بیشتر روستاهای جلگه گیلان اجرا میشد. اگرچه در سالهای اخیر، سبزجول بصورت نمادین در جشنوارهها اجرا میشود، ولی انگار به همان اندازه که شالیزارها توسط سازههای بتنی بلعیده میشود، تهیه جوکول نیز توسط شالیکاران از رونق می افتد.
وقتی نخستین خوشه های نارس برنج در شالیزار رخ مینمود، ازآن «جوکول» گرفته میشد. جوکول به عنوان یکی از تنقلات سنتی و خوشمزه گیلان طرفداران زیادی داشت. یکی از اهالی آستانه اشرفیه درباره تهیه جوکول در شهرستانی که جلگه سپیدرود را در بردارد، میگوید: در جلگه برنج خیز آستانه اشرفیه، جوکول از دانههای نارس برنج شیردار تهیه میشد. تهیه جوکول کار پرزحمتی بود که معدودی از خانوادههای روستایی سالانه برای تهیه آن اقدام میکردند و پس از تهیه به اقوام و بستگان خود هم میدادند.
«جلال علیدوست» میافزاید: برای تهیه جوکول، به شالیزار میرفتند ابتدا در مزرعه خوشههای نارس برنج را انتخاب میکردند و با فشار انگشت به دانه میکشیدند که شیره خام خارج شود. به اصطلاح به مقدار لازم خوشهکش میکردند. خوشهها را به خانه میآوردند و به کمک شانههای چوبی- که از صنایع دستی گیلان بود- و یا با داره (داس دروی برنج) دانهها را از خوشه جدا میکردند. سپس دانهها را در تابههای گلی یا گمج بر روی آتش مانند تخمه بو داده و تفت میدادند تا پوست دانه به آسانی جدا شود.
وی ادامه میدهد: پس از آن به کمک هاون یا هپنگ چوبی پوست دانهها را جدا میکردند. این هپنگها عموما از از تنه درخت توت تراشیده میشد و کوبهای چوبی داشت که با آن پوست جوکول را جدا میکردند. برخی هم بهوسیله سنگ و سینی گلی موسوم به نمکیار، پوست دانهها را جدا میکردند.
علیدوست اضافه میکند: در نهایت برنج نرم، سبز رنگ و شیرین مزه را که «جوکول» نام داشت به مقدار کم در حد تخمه و آجیل به همسایگان و نزدیکان خود میدادند و با لذت میخوردند و مزه خوب و بوی خوب تر آن تا تابستان دیگر به یاد آنان میماند.
مجله گیله وا در شماره ۱۰۵ خود، یادداشتی دارد از تهیه جوکول در برخی از روستاهای آستانه اشرفیه که با آهنگ و ریتم خاصی تهیه می شد.« در منطقه آستانه اشرفیه در روستاهای دهکا، امیر دهنده، گیلده و ششکل تهیه جوکول متداول تر بود و برای جدا کردن پوست از دانه از هپنگ چوبی استفاده میکردند و برای آن کار با کوبه چوبی دو سر برجسته در دورن هپنگ ( نو) میکوبیدند برای اعلام به دیگران و سرگرمی خود کوبندگان هپنگ کوبه را با آهنگ و ریتم خاصی به دیواره نو میکوبیدند که صدای آشنای آن برای اهالی روستای لسکوکلایه و روستاهای اطراف در شبهای تابستان که فصل بیرون خوسی خوابیدن روی ایوان خانه بود، قابل تشخیص بود. در روستاهای فوق از هپنگ برای جداکردن دانههای رسیده برنج از کاه هم استفاده میشد ولی در لسکوکلایه و بعضی از روستاهای اطراف این کار از جاکّو جوکوب استفاده میکردند.»
به گفته سید علی موسوی، معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی استان «گیلان بزرگترین تولیدکننده ارقام بومی و با کیفیت برنج در کشور به شمار میآید که با ۲۳۸ هزار هکتار اراضی شالیزاری، رتبه اول کشور را از لحاظ سطح زیرکشت و رتبه دوم تولید برنج را به خود اختصاص دادهاست.» (ایرنا) اما چه مانده از میراث شالیزار! نه شالیزاری مانده و نه برای حفظ باقیاش طرحهای کلان و مدیریت آب اجرا میشود. با آب رفتن هر شالیزار، بخشی از فرهنگ شفاهی مردمی که در شالیزار به سختی کار میکردند، در حال آب رفتن است. سختی که با نخستین خوشههای سبز برنج، جوکولی میشد که شیرینی اش رنج برنج را از یاد میبرد.
نظر شما