خبرگزاری شبستان-مشهد-مرضیه وحدت؛ پنجمين ستارة پرفروغ ولايت و امامت ، حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ در سال 57 هجري در شهر مدينه چشم به جهان گشود. حضرت هنگام شهادت پدر بزرگوار خود امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه در سال 94 هـ رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، كنيهاش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب او ميباشد، مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ ايشان نخستين كسي بود كه هم از نظر پدر و هم مادر فاطمي و علوي بودند. امام باقر در سال 114 هجري در مدينه به شهادت رسیدند. به مناسبت شهادت امام محمد باقر عليه السّلام این خبرگزاری با حجت الاسلام امیرعلی حسنلومدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه ها ی علمیه گفتگویی داشته که در ادامه می خوانید:
دوران زندگی امام باقر عليه السّلا وحاکمان معاصر را تبیین بفرمایید.
پنجمين ستارة پرفروغ ولايت و امامت ، حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ در سال 57 هجري در شهر مدينه چشم به جهان گشود. او هنگام شهادت پدر بزرگوار خود امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه در سال 94 هـ رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، كنيهاش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب او ميباشد.
مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ ايشان نخستين كسي بود كه هم از نظر پدر و هم مادر فاطمي و علوي بودند. امام باقر در سال 114 هجري در مدينه به شهادت رسیدند و در قبرستان بقيع، كنار قبر پدر و جدش، به خاك سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود.
براي شناخت و تحليل جامعة عصر اموي و برخورد امامان با دستگاه خلافت نياز به مطالعه و عملكرد خلفاي هر عصر خود ميباشد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ با پنج خليفة اموي در عصر خود معاصربود ؛ مروان فردی بود که تمام عمر خود را در راه رسیدن به قدرت درکمین نشست وبرسر عثمان بلاهایی آورد که درتاریخ منعکس شده در هر فتنه ای دست داشت تا درتحریک یزید وعوامل او برای شهادت امام حسین(ع) دست داشت ؛ تا اینکه حکومت یزید وامویان شاخه سفیانی را منقرض وتیره خود را براریکه قدرت مسلط نمود ؛ اینان نسل همان مروان بودند که برای رسیدن به قدرت به خویشاوندان خود نیز ترحم نکردند ؛ آنها عبارتند از وليد بن عبدالملك ، سليمان بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك و هشام بن عبدالملك می باشد.
در خصوص سیره و اوصاف امام(ع) توضیح بفرمایید.
ابن شهر آشوب در مناقب مينويسد: امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميانه بالا و چهارشانه بود. چهرهاي نوراني و مويي مجعد و سيمايي گندم گون داشت، خال سياهي بر روي گونه و خال سرخي بربدنش ديده ميشد، ميان باريك و صدايش خوش آهنگ بود.
بازگویی رفتارها وسنن پسنديدة امام باقر ـ عليه السّلام ـ وائمه دیگر (عليهم السّلام ) براي درس گرفتن و سرمشق هایی دست یافته است تا زندگی خود را از آسیبهای بزرگ برساحل امن برسانیم ؛ چراکه زندگي آنان تجلی واقعي از آیات قرآن كريم است و شعاعي فروزان براي هدايت انسانهااست.
در خصوص کمالات اخلاقی در سیره امام باقر، ابن شهر آشوب در كتاب مناقب در مورد امام باقر ـ عليه السّلام ـ مينويسد: "او راستگوترين و گشاده روترين و بخشنده ترين مردمان بود در ميان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ كمترين ثروت و در عين حال بيشترين هزينه را داشت، هر جمعه يك دينار صدقه ميداد و ميفرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضيلت اين روز بر ديگر روزها، دوچندان ميشود. هر گاه پيشامدي غم انگيز به او روي مينمود، زنان و كودكان را جمع ميكرد خود دعا ميكرد و آنان آمين ميگفتند. بسيار ذكر خدا ميگفت. راه ميرفت در حالي كه ذكر خدا ميكرد، غذا ميخورد با مردم سخن ميگفت باز از ذكر خداوند غافل نميشد. فرزندانش را جمع ميكرد و به آنان ميفرمود تا طلوع آفتاب ذكر بگويند".
از افلج، آزاد كرده امام باقر ـ عليه السّلام نقل شده است : با محمد بن علي به قصد حج بيرون شدم، چون به مسجد درآمد به خانة خدا نگريست با بانك بلند گريست، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت مردم به شما مينگرند اي كاش اندكي صداي خود را پايين ميآورديد. امام به من پاسخ داد: واي بر تو اي افلج! چرا نگريم؟! شايد خداي تعالي در اثر اين گريه بر من به مهرباني بنگرد و فردا در پيشگاهش سرفراز و رستگار شوم. افلج گويد: آنگاه امام طواف كرد و سپس آمد تا نزد مقام نمازگزارد سپس سر از سجودش برداشت و ديدم كه پيشاني آن حضرت از بسياري اشك، خيس و تر شده است.
افلج ميافزايد: آن حضرت هرگاه ميخنديد، ميفرمود: اللهم لا تمقتني يعني خداوندا بر من خشم مگیر.
در خصوص چگونگی درس گرفتن از رفتار و سیره امام با قر (ع) برای خوانندگان بفرمایید.
برجستگی های اخلاقی امام برهمه مردم از مخالفین تا مریدان تجلی مقتدرانه داشت ،که به برخی از آنها اشاره می گردد:
نهی از زشتی ها و ارتکاب معاصی اگرچه به ظاهر برای کسی که نهی می شود تلخ است ؛ اما احیا کننده او از مرگ وتباهی اخلاقی است که اگر نهی نشود به هلاکت وضلالت او خواهد انجامید ؛ لذا هرکس دوستانش را به واقع دوست داشته باشد از بدی ها نهی خواهد کرد ؛جامعه ما اکنون یک معضل بزرگ اخلاقی دارد که این روزهای تلخ را ببار آورده است از مفاسد اخلاقی تا مفاسد اقتصادی و دست برد به اموال عمومی که اگر نهی می شد و بازدارندگی قاونی و زبانی و رفتاری اعمال می شد از فیشهای حقوقی سر در نمی آورد و از اختلاسهای بانکی بزرگ ومفاسد کلان شاخ نما نمی شد ؛ ائمه نهی از منکر می کردند به حسب وظیفه امامت ؛ نهی از منکر فرد و جامعه را اصلاح می کند ؛ نگذارید این اصل به تعطیلی کشیده شود ؛ از ابي بصيرگوید : در كوفه زني را قرآن ميآموختم با وي مزاحي كردم، پس چون به نزديك ابوجعفر باقر ـ عليه السّلام ـ شدم، با من عتاب كرد و گفت: «من ارتكب الذنب في الخلاء لم يعبأ الله به» هر كه در خلوت مرتكب گناه شود، خداي بدو باك ندارد كه چگونه وي را عذاب كند، چه گفتي آن زن را؟ پس من از شرم روي خود بپوشيدم و توبه كردم، پس ابوجعفر باقر گفت كه ديگر تکرار نشود.
بارز ترین صفات حضرت از منظر شما چیست؟
حلم امام از بارزترين صفات ايشان ميباشد كه مورخين اجماع دارند هرگز بدي نكرد به كسي كه به او اهانت و ظلم كرده بود و حتي در مقابل به آن شخص نيكي و احسان مينمود، موارد زيادي روايت شده از جمله شخصي از اهل كتاب به امام ـ عليه السّلام ـ گفت، أنت بقر!، امام با مهرباني و ملاطفت فرمودند: لا أنا باقر، يعني نه، من باقر هستم.
ائمه (ع) مظهر تمام نما وکامل همه اوصاف نیک انسانی بودند ، صبر و سعه صدر از جمله این ملکات در وجود مبارک آن بزرگواران بود ؛ امام باقر (ع) کانون بردباری وجلوه ی واقعی این صفت مهرآمیز بود ؛ گاهی با اصحاب می نشست ؛ روزی در آن حال از خانهي خود صداي بلندي را ميشنيد. فوراً بسوي آن خانه يكي از اصحاب را ميفرستاد ميفرمودند: «الحمد لله علي ما أعطي و له ما أخذ إنهَهُم عن البكاء و خذوا في جهازه، واطلبوا السكينة، و... » سپاس خداوند را به آن چه که عطا کرده بود و آن چه گرفته مال او بود از گريه نهي کن و آماده تجهيز او (مرده) باشيد، آرامش بخواهيد از خداوند در مصيبت و هر گاه کسي مراجعه مي کرد جهت رفع نياز از او رفع نياز مي کرد، در کرم و سخاوت همچون اجدادش شهره بود و بديل نداشت ؛ این ویژگی حضرت بهترین الگو می تواند برای ما باشد که درفقدان عزیزان صبر وبردباری از حضرت بیاموزیم.
در خصوص بخشش و گشاده دستی امام ـ عليه السّلام توضیح بفرمایید.
بخشندگی از اسباب جلب محبت و مهربانی و رافت مردم است ؛ ائمه در مهربانی جلوه تمام داشتند ؛ امام باقر در وصف محبت و مهرورزی سخنان بس زیبا دارد ؛ سیره اش تابش انوار مهربانی و رحمت بود ؛ شيخ مفيد نيز دربارة آن حضرت ميگويد: مراتب بخشندگي او در خاص و عام آشكار و بزرگوارياش در ميان مردم مشهور و با وجود كثرت عيال و متوسط بودن وضع زندگياش به تفضيل و احسان شناخته بودند.
صله رحم و دلجویی از خویشاوندان به شرط دوری از تکلفات وتشریفات زاید که همه شئون اجتماعی ما را به زیر سئوال برده و پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی را به هم ریخته است ؛ روشی زیبا در انسجام وهمدلی اجتماعی است ؛ تشریفات زاید آفت بزرگ اجتماعی است که الفت ها را تخریب و فاصله ها را زیاد نموده است ؛ در گذشته نه چندان دور خانواده ها در کنار هم پیوند زیبایی داشتند و از این خانواده های گرم بود که جوانان با استعدادی سر بر می آورد وجمعیت پویایی شکل می گرفت ؛ دین در بستر گرم خانواده ها و در سایه زلال روابط گرم خویشاوندی پروبال می گشاید و جامعه دیندار و نسل مومن تربیت می شود ؛ فرهنگ غرب به تمام لایه های زندگی جامعه ایرانی رسوخ و آپارتمان نشینی توسط هنر و معماری غرب و اندیشه ی مهندسان تربیت یافته براسلوب و اندیشه غرب معماری و خانه سازی و امنیت خاص فرهنگی را به هم ریختند ؛ این شیوه زندگی حاکم بر اجتماع ایران اصول اسلامی را خدشه دار و مردم را به زندگی غرب مآبانه سوق داد ؛ صله رحم و زیست در کنار خویشاوندان از جمله والدین و برادران و...در این میان آسیب فراوان دید.
اهل بیت (ع) این روزها را پیش می بینی می فرمودند و به همین جهت اصل اساسی صله رحم را مطرح فرمودند ؛ از اینرو همه اهل بیت به این مسائل اهمیت و توصیه و آفتهای آن را گوشزد و خطرات آن را بیان و راهکارهای گریز و دوری از آنرا نیز بیان داشته اند؛ همه این اصول نیازمند قلم و بیان های شیواست که در جامعه فرهنگ سازی نماید ؛ در اين باره احاديث و روايات زيادي در صله رحم و پاداش به خویشاوندان وجود دارد ؛ در سیره اش نوشته اند بهترين و محبوب ترین چيز برای حضرت هدیه دادن به خویشاوندان بود و دوستان بود ؛ در اين دنيا دادن صله به برادران ديني خود بود و به آن عشق ميورزيدند، هرگز از دادن صله دلگیر نبود، حتي به فرزند خود امام صادق ـ عليه السّلام ـ توصیه می فرمود كه بعد از خود به ديگران انفاق كنند.از اینرو امام صادق (ع) فرموده است، هر كس دوست مىدارد كه خداوند دشوارىهاى مرگ را بر او تخفيف دهد، نسبت به خويشاوندان نزديك خود بسيار رعايت پيوند خويشاوندى كند و نسبت به پدر و مادرش مهربان و نيك رفتار باشد و اگر چنين بود، خداوند متعال سكرات مرگ را بر او آسان مىفرمايد و هرگز در زندگى فقير نمىشود.
سیره تربیتی امام باقر (ع) را تبیین بفرمایید.
امام باقر به لحاظ ويژگيهاي اخلاقي و برتريهاي علمي در زمان خود شهرت فراواني يافت. حضرت مورد عنايت خاص پيامبر(ص) و امامان(ع) قبل از خود بود. جابر بن عبدالله انصاري سلام خاص رسول گرامي اسلام را به امام باقر ـ عليه السّلام ـ رساند. حضرت در زهد و علم و عظمت و فضيلت سرآمد بني هاشم بود و مقام علمي و اخلاقي او مورد تصديق دوست و دشمن بود بسياري از بزرگان صحابه و تابعين از محضر آن حضرت مستفيض شده و كتب دانشمندان و مورخان اهل سنت نيز پر از سخنان پرمغز آن پيشواي بزرگ است. اكنون به برخي از خصوصيات رفتاري حضرت در خانواده و روش و سيره حضرت در تربيت فرزندان يا نوع رابطة با آنها ميپردازيم.
دوره تربیت کودک در حقیقت قبل از تولد آغاز می شود ؛ مراقبت از کودک باید پیشی بگیرد به مرحله ولادت او ؛ چون مراقبتهایی لازم است برای او در تکون ذات و فطرت وجودی او ؛ لذا حضرت در برخي روايات علاوه بر توجه به ايجاد زمينههاي مناسب قبل از ازدواج و قبل از تولد فرزند به مسائل تربيتي از روزهاي آغازين تولد اشاره كرده و نكات مهمي را سفارش كردهاند مانند گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ كودك، عقيقه كردن و انتخاب نام نيكو، تأثير شير مادر در تربيت كه در اين موارد نقش مادر مهمتر است. اما از دوران نوجواني نقش پدر مهمتر ميشود به ويژه در مورد پسران.
همچنین آموزش مهرورزی با رفتار مهر آمیز نياز كودكان به محبت از ضروريترين نيازهاي عاطفي است كه ميتوان با بوسيدن، در آغوش گرفتن، گفتن جملات زيبا و محبتآميز، خريدن هديه و اسباب بازي، همبازي شدن با آنها و... به اين نيازها پاسخ گفت. اين مسائل را امام باقر ـ عليه السّلام ـ در مورد فرزند كوچك خود امام صادق ـ عليه السّلام ـ عملاً انجام دادهاند. محمد بن مسلم نقل ميكند كه در خدمت امام باقر ـ عليه السّلام ـ بودم. در اين هنگام فرزندشان جعفر ـ عليه السّلام ـ وارد شد و در دستش عصايي بود كه با آن بازي ميكرد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ او را به گرمي در آغوش گرفت و به سينه خود فشرد و خطاب به او فرمود: پدر و مادرم فدايت، در اين هنگام جعفر ـ عليه السّلام ـ خنديد.
لزوم تشویق خانواده یکی دیگر از خصوصیات حضرت است، از هر بزرگی که به مرتبط و منزلتی معنوی و توفیقی علمی دست یافته بپرسند این پیشرفت و ترقی را مرهون جه امری در زندگی خود هستید ؛ بی تردید یکی از عوامل و خاطرات خود را که درزندگی علمی و فعالیت خود با آن مواجه گشته است ، تشویقی است که از او کرده اند ؛ از نظر روانی تشویق صد پله به انسان تعالی و ترقی می دهد ؛ لذا توصیه می شود به بزرگان علمی و فرهنگی از تشویق نو جوانان دریغ نکنند ولو به تقدیر نامه ای خالی ولو یک تمجید لفظی و...به نازلترین مراتب؛ بنابراین بی گمان تشويق و ستايش از كارهاي نيك فرزندان موجب احساس موفقيت و باعث ايجاد انگيزة قوي در تكرار آنهاست به ويژه اگر در موقعيت مناسبي صورت گيرد. ظاهرا يكي از اصحاب امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند كه در محضر امام نشسته بودم كه فرزندش جعفر ـ عليه السّلام ـ وارد شد. امام باقر فرمود: او بهترين مخلوقات خداوند است. حضرت نزد اصحاب خود فرزندش را با جملاتي بسيار نيكو مورد محبت و تشويق قرار داد.
تربیت درست فرزندان و بیان خوبی و بدی یکی دیگر از خصوصیات حضرت در برخورد با فرزندان خود بود؛ والدين با اين صحبتها و نصيحتها علاوه بر اينكه رهنمودهاي مهم و تجربههاي با ارزش خود را ره توشه فرزندان خويش ميكنند زمينه ايجاد روابط صميمي را نيز فراهم ميآورند و به فرزندان نزديك ميشوند. و ضمن آگاهي از مشكلات آنها در حل آن نيز به فرزندان ياري ميرسانند. اين نكته مهم است كه پدر و مادر بايد رابطه دوستانه و صميمي با فرزندان داشته باشند ولي دوست نباشند. همانطور كه دوست رابطه صميمي دارد ولي پدر و مادر نيست. جايگاه دوست با جايگاه پدر و مادر يكي نيست و همچنين دوست مهمتر از پدر و مادر نيست بنابراين پدر و مادر بايد با هوشياري كامل ضمن حفظ ابهت و شخصيت خود در نزديك شدن به فرزندان و ايجاد رابطة صميمي با آنها بكوشند و ضمناً فرزندان ضمن رعايت ادب و احترام والدين، با آنها صميمي باشند.
در بسياري روايات هست كه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرزندانشان را به صورت فردي يا جمعي خطاب كرده و نصايحي مشفقانه ميفرمودند«فرزندم از كسالت و اندوه بپرهيز كه اين دو كليد هر شري است...». سفيان ثوري از امام صادق ـ عليه السّلام ـ خواست تا او را نصيحت فرمايد امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: «اي سفيان! پدر مرا به سه چيز سفارش و از سه چيز برحذر ميداشت. از جمله سفارشات اين بود كه فرزندم هر كه با رفيق بد همراه شود سالم نميماند و هر كه در محلهاي اتهام برود مورد اتهام قرار ميگيرد و هر كه بر زبان خود كنترل نداشته باشد پشيمان ميشود.
ایجاد امنیت در خانواده با محوریت پدر است سپس با مادر ؛ تامین رزق وروزی که یکی از اسباب امنیت و آسایش است با محوریت پدر است ؛ در سایه امنیت حاصل از رزق و روزی حلال از اسباب رشد فرزندان می باشد ؛ از جمله امور آرام بخش و امنیت آفرین رفتار مهرانگیز پدر و مادر در خانه است که در بالندگی روحی و روانی کودک اثر عمیق دارد؛ لذا بيترديد روابط خوب والدين با هم و نوع رفتار آنها با فرزندان در ايجاد فضاي مناسب و آرام بعنوان زمينه خوشبختي و پيشرفت و رسيدن به آرزوها بسيار مهم است و برعكس نزاعهاي خانوادگي و اختلاف والدين و نبودن صميميت و آرامش علاوه بر ايجاد فضاي اضطراب و يأس موجب عدم اعتماد به نفس در فرزندان، دوري از خانواده، افتادن در دامهاي اجتماعي و به مخاطره انداختن تربيت فرزندان ميشود .پيامدهاي مثبت روابط خوب و پيامدهاي منفي روابط سرد بر همه اعضای خانواده تأثير دارد. امام باقر ـ عليه السّلام ـ سفارش ميكند كه در خانواده هم احسان و نيكي و خوش رفتاري لازم است و هم اينكه اين خوش رفتاري را به بهترين وجه ممكن ابراز كردن. لذا ميفرمايند: «من حسن برّه باهله زيد في عمره» يعني هر كس با روشي نيكو و پسنديده به همسر و فرزندان خود نيكي كند عمرش طولاني ميشود.
کودکان در تمام دوره زندگی خود به تقلید و الگوبرداری و آموزش و یادگیری رفتارها بسیار مستعد هستند ؛ نزدیک ترین و اثر گذارترین نقش ها را از نزدیک ترین افراد می گیرند ؛ رفتار فرزندان دقیقا واکنشی از کنش های پدر و مادر و برادر یا خواهر بزرگتر از خودشان هست ؛ لذا در خانواده آنچه بيش از گفتار و نصيحت تأثير دارد عمل است؛ اساسيترين عامل تربيت در سيرة معصومين و مهمترين راز موفقيت آنها در خانواده عمل آنها بود. آن بزرگواران با پايبندي به گفتار و نصايح خود بهترين الگوي رفتاري براي فرزندان و خانواده و اصحاب خويش بودند. مثلاً اگر پدر خانواده در حضور فرزندان و همسر خود صدقه دهد يا در انجام واجبات ديني كوشا باشد يا نماز اول وقت بجا آورد تأثير آن و الگو شدن اين رفتار سريعتر از آن است كه فقط آنها را به اين امور سفارش كند. فرزند بزرگوار امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل ميكند كه «روزي بر پدرم وارد شدم و مشاهده كردم كه هشت هزار دينار طلا صدقه داده به تهيدستان مدينه و اهل خانهاي را كه تعداد آنها به يازده نفر ميرسيد آزاد كرده است.» .
در خصوص نحوه شهادت امام محمد باقرعليه السلام بفرمایید.
چند روایت در خصوص شهادت حضرت وجود دارد؛ شهادت امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ در ايام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده ابراهيم بن وليد بن عبدالملک بن مروان، به دستور پنهانی هشام ، امام باقر ـ عليه السلام ـ را به زهر مسموم و به شهاد ت رساند.
براساس گزارش ابن شهر آشوب ، شهادت امام باقر ـ عليه السلام براثر سمی بوده است که ابراهيم بن الوليد آنرا به امام داده است او بواسطه آن سم، امام را مسموم کرده است. علامه مجلسي بر این دیدگاه است.
بعضي از مورخین به صورت کلی نوشته اند، شهادت امام باقر ـ عليه السلام ـ را بدست بني اميه و با توطئه ای مسموم نموده اند. همانطور که پدر بزرگوارشان امام سجاد ـ عليه السلام ـ را مسموم کردند.
بحراني نيز ضمن نقل شهادت امام توسط بني اميه، نسبت شهادت را به فرد ديگري از مأموران نسبت مي دهد.
در هر صورت مورخین و محدثین اتفاق نظر دارند که امام با توطئه بنی امیه و به دست آنان و به یقین به دستور هشام حاکم اموی که از دشمنان کینه توز اهل بیت(ع) بودند به شهادت رسید .
انتهای پیام.
نظر شما