خواجویی؛احیاگر مدرسه اصفهان پس از حمله افغانها

او مستجاب الدعوة و بدون ادّعا بود و در چشم بزرگان و پادشاهان بزرگ مى‌نمود.حتى نادر شاه- با آن صولت و درشتى و تندخویى‌اش- از میان علماى زمانش تنها به وى اعتنا مى‌کرد و فقط گفتار او را مى‌پذیرفت.

خبرگزاری شبستان:ملا اسماعیل خواجوئى اصفهانى از اکابر علماى اصفهان و صاحب مصنفات کثیره در علوم مختلف است و از جمله کسانى است که شاهد حمله و محاصره و سقوط اصفهان در محرم سال 1135ق به دست افاغنه بوده و پس از فروپاشى و آشفتگى اوضاع اصفهان، مدارس و مراکز علمى حوزه علمیه اصفهان را سامان می‌دهد.
شیخ عبد النبى قزوینى پس از مدحی بلند از او، مى‌نویسد:
«وى آیتى بزرگ از آیات الهى، و دلیلى روشن و رسا از حجج خدایى، و اهل عبادت بسیار و زهد فراوان بود. عامل به اوامر و سنن پیامبر اکرم و در نهایت اخلاص به ائمه هدى علیهم السلام، و داراى همّتى فراوان در اجراى امور دینى و صاحب اراده‌اى استوار در تحکیم و تسدید عقاید حقه بود».
و نیز اشاره می کند که برخی از ثقات درباره او نقل کرده اند که کتاب شفا را سی بار مرور کرده است و وقتی که از کتاب شفای نزد او، چند صفحه افتاده بود، خودش از جانب خود آن را نوشته بود که وقتی با کتاب صحیح و بدون افتادگی مقابله شد جز یک یا دو حرف با آن اختلاف نداشت. و در ادامه اشاره به تبحر وی در کتب کلام و فلسفه می کند.
صاحب روضات او را چنین مدح می کند:
«او مستجاب الدعوة و بدون ادّعا بود و در چشم بزرگان و پادشاهان بزرگ مى‌نمود.حتى نادر شاه- با آن صولت و درشتى و تندخویى‌اش- از میان علماى زمانش تنها به وى اعتنا مى‌کرد و فقط گفتار او را مى‌پذیرفت و اوامر او را امتثال مى‌کرد. و این به سبب شهامت نفس و استغناى طبع از مال و منال دنیوى، و قناعت خواجویى به اندکى از خوراک و پوشاک بود. خطّش در نهایت زیبایى و تصانیفش در غایت استوارى و کمال دقت است».
از اساتید وی می توان از شیخ حسین ماحوزى، فاضل هندی، مولى حمزه گیلانى، مولى محمّد اردستانى و مولى محمّد جعفر خراسانى اصفهانى یاد کرد که البته برخی از آنان به طور احتمال استاد وی بوده‌اند و از شاگردان خواجویی مى‌توان از مولى مهدى نراقى، آقا محمّد بیدآبادى، مولى محراب اصفهانى و میرزا ابو القاسم مدرّس اصفهانى نام برد. در اکثر کتابهاى شرح حال، مقام علمى و اخلاقى‌اش را ستوده‌اند.
از شاگردان وی می‌توان به ملا مهدی نراقی، آقا محمد بیدآبادی، ملا محراب گیلانی و ابوالقاسم مدرس یاد کرد. نراقی در جامع الافکار خود، گاهی از استادش نقل قول می‌کند.
چنانکه اشاره شد، ایام حیات خواجویی مصادف با فتنه افغان بود و او در کتاب اربعین خود، می‌گوید:
«کتاب حاضر اربعین حدیث را در موقعى گردآورى و در مکانى تألیف کرده‏ام که چشم و دل مردمان تیره و تاریک بوده و خونهاى مؤمنان که به حکم کتاب و سنت حفظشان واجب بوده، ریخته شده و پرده‏ عصمتِ زنان به دست گروهى از کافران بدکار دریده شده و مال و اولاد مردم به یغما برده شده و هرج و مرج عجیبى به وقوع پیوسته چنانچه آثار را نابود ساخته و ... افکار را پریشان ساخته و شب و روز را تغییر داده تا به جایى که ذهن رسا را از کار انداخته و فکر صایب را بیچاره نموده است».
او در 11 شعبان 1173ق مصادف با 10 فروردین 1139شدر اصفهان بدرود حیات گفت و در سمت جنوبى تخت فولاد، نزدیک قبر فاضل هندى به خاک سپرده شد. جمله‌هاى «خانۀ علم منهدم گردید» و «نوّر الله الجلیل مقبرته» و «رفع الله فی الجنان منزلته» ماده تاریخ وفات اوست.
آثار
علامۀ خواجویى داراى تألیفات فراوان دردانشهاى گوناگون است که عموم آنها، برخوردار از تحقیق و تدقیق‌اند و بنابه گفتۀ صاحب روضات، تعداد آنها به 150 اثر مى‌رسد.
محقق بزرگوار آقای سید مهدی رجایی تا کنون بیش از 80 اثر از او را تصحیح و به چاپ رسانده‌است، که اط جمله آنها تعلیقات بر اربعین شیخ بهایی، تعلیقات بر مفتاح الفلاح شیخ بهایی، جامع الشتات و هدایة الفؤاد و ... است.
خواجویی و حکمت متعالیه
مرحوم آشتیانی در جایی می گوید:در افکار و عقاید ملا اسماعیل خواجویى‏ و ملا محمد مهدى نراقى (بیشتر در آثار نراقى)، عقاید آخوند جلوه‏گر است؛ اما در جای دیگر می گوید:در آثار او، اثری از افکار ملاصدرا دیده نمی شود و برای یک نمونه نمی توان یافت که دلالت نماید که آثار آخوند ملاصدرا را دیده باشد.
البته تا آنجا که جستجو شد، وی در جایی از صدرا با عنوان الصدر الشیرازی یاد می کند و از تفسیر آیة الکرسی وی، مطلبی را نقل می کند و همین امر می رساند که وی به آثار صدرا توجه داشته است. جامع الشتات (للخواجویی)، ص 86
اما از آثار ملا محسن فیض علی‌الخصوص تفسیر صافی او، زیاد نقل قول می کند و حتی بر آن حاشیه ای نگاشته است، و در برخی از موارد به نقد نظر وی می‌پردازد.
وی در کتاب تجسم اعمال خود، با نقد نظر ملا محسن فیض با لحنی تند به نقد او پرداخته و اشاره می کند که وی و امثال او، قبل از وارد شدن به علوم شرعی فلسفه یونانی را پذیرفته اند و بعد سعی کردند که علوم شرعی را بر آن تطبیق دهند و ....رسالة تجسم الأعمال، ص 127
به نظر می آید که وی، آرای وجودی صدرا را نپذیرفته، زیرا در جایی اشاره می کند که:
«... ماهیت ممکن، تابع جاعل و متعلّق جعل و تأثیر اوست(یعنی خداوند متعال)، و وجود ممکن و موجودیت او، منتزع از ماهیت اوست به واسطه تعلّق جعل مذکور...». رساله وحدت وجود، ص 139
و نیز اشاره می کند که: «...و ظاهر شریعت آن حضرت موافق عقل و نقل، مطابق است با آنچه محقّقان فرقه ناجیه بر آنند (از) اشتراک وجود مطلق، و تباین وجودات خاصّه، و از بودن واجب الوجود، موجود به محض ذات، و صرف حقیقت و هویت خود، بى‏اعتبار امر دیگر با او، به این معنى که ذات واجب الوجود که عبارت از حقیقت و هویت اوست، نه نفس وجود است، و نه فرد وجود، و نه معروض فرد وجود، بل حقیقتى است على حده و جدا از ماسوا، نایب مناب فرد وجود است در ترتّب آثار». رساله وحدت وجود، ص 138
وی در خاتمه رساله‌ای که در نقد وحدت وجود نگاشته می گوید:
«این است خاصّه و خلاصه آنچه از محقّقان ایشان در باب وحدت وجود و تعدّد موجود و کیفیت سیر و سلوک نقل کرده‏اند، و هذه کلّها دعاوى بلا برهان، و قیاسات بلا قرآن، فمن ادّعى منهم أنّ له علیها برهانا أو قیاسا جامعا مانعا، فلیأتنا به و بمستمعه». رساله وحدت وجود، ص 147
و در جای دیگری نیز، وحدت وجود را رد می کند. جامع الشتات، ص 195
احوال و آثار ملا محمد اسماعیل خواجویی، مهدی رجایی، صص87-5

منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، ج4، ص225
روضات الجنات، ج 1، صص 307-296؛
جامع الشتات، متن
و تتمیم امل الآمل، صص 68-67
محمد هادی توکلی

کد خبر 119603

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha