خبرگزاری شبستان: قاعده ای کلی در هالیوود برای ساخت فیلمهای جریانساز وجود دارد که این قاعده منبع اقتباسی است. متاسفانه در سینمای ایران این شیوه عموماً قاعده به حساب نمیآید و تمامی منابع داستانی به صورت مستقل توسط فیلمنامهنویسان و یا خود کارگردان خلق میشود.در چنین سینمایی خلاقیت و بدعت رفته رفته ته نشین میشود، جریانی که در سینمای ما به هیچ انگاشته میشود.فیلم سینمایی «نفوذی» از معدود آثار اقتباسی است که ایده اولیه آن از یک رمان اقتباس شده و با این توصیف، اصل روایت با اینکه با اصل کتاب متفاوت است اما اثرگذاری جریان اقتباس بر کلیت روایت سبب ارتقا کیفیت داستان «نفوذی» شده است. با این توصیف بهتر است در سینمای ملی و حتی مستقل مقوله اقتباس در اولویت باشد تا مقوله مولف بودن.اما نکته جالب این فیلم این است مدتها قبل کمی بعد از جشنواره فیلم فجر، "احمد کاوری" کارگردان بیادعای "نفوذی" در گفتگویی غیررسمی با نگارنده گفت که فیلم را برای سینمای بدنه ساخته است و آنچنان مدعی ساخت فیلمهای خاص نیست.از قضا فیلم سینمایی «نفوذی» آنقدر خاص و متفاوت است که توانست نگاه منتقدان و مردم را به سمت خویش جلب کند. پس یک نتیجهگیری ساده میتوان کرد، کاربران سینما برایشان فیلم با محوریت دفاع و یا غیر تفاوتی ندارد. موضوع مهمتر برایشان دیدن روایتهای بومی و میهنی بر مبنای تعریف همان قاعدههای کلاسیک سینماست.فیلم سینمایی «نفوذی» برای رسیدن و داشتن یک داستان ساده با لایههای متعدد چند گرهافکنی عمیق در داستانش ایجاد کرده که تنها عنصر تعلیق بیننده را تا انتها با فیلم همراه میسازد و اصل روایت با اتکا به همین تعلیق دارای ساختار و انسجامی متفاوت شده است.در نیم نگاه نخست سازندگان فیلم سینمایی «نفوذی» در فرم، محتوا، وزن دهی بار دراماتیک در هر لایه روایی را موازی ساختهاند و شخصیت های خلق شده درام را به پیش میبرند و چند عنصر اساسی سبب کشش بیشتر روایت تا پایان میشود.
1- افشای تدریجی روایت به صورت پلکانی و ترتیب زمانی قصه به صورت رفت و برگشت در دراماتیزه کردن و درآمیختن آن با عنصر تعلیق داستان بسیار مؤثر میافتد و میتوان نتیجه گرفت که ساختار محتوایی روایت، تأثیر غیرقابل انکاری در فرم و ساختار فیلم داشته است.
2- ترتیب درست معرفی کاراکترها با لابیرنتهای شخصیتی خاص و معرفی شدن در طول مسیر روایت.
3- پرهیز از نمایش هر المانی برای اصل جمعبندی روایت در ذهن تماشاگر.
بررسی زوایای یک داستان از زوایای متعدد بخش اعظمی از فیلم را به گزارش بدل میسازد که بیننده تا اصل جمعبندی دائماً در حال گرفتن اطلاعات روایی است.اما در کنار همه این موارد، فیلم سینمایی «نفوذی»، بخشی از تاریخ جنگ و اسارت را بازسازی میکند. این بازسازی تاریخی به فضا سازیهای عمیق و پر از ظرافت حوادث اردوگاه باز میگردد.ضمن این که داستان گرفتار کلیشههای رایج این ژانر نمیشود و از آنتیگونیسم کلیشهای معمول و رایج در جریان درام بهره نمیبرد.فیلم سینمایی «نفوذی» نه تنها در سینمای دفاع مقدس میتواند فیلم مهمی باشد بلکه میتواند تنهای به سینمای پلیسی - امنیتی و حتی سینمای دلهره بزند.
فیلم سینمایی «نفوذی»، اثری شوقانگیز در سینمای ایران محسوب میشود و به دلیل داشتن فضایی متفاوت، شور میهنپرستانهای در وجود قهرمانش (فریدون کیافر) متبلور میسازد و بار دیگر موضوع قهرمانپروری را که یک اصل اساسی در سینما است را به رخ میکشد.در سینمای دفاع مقدس قهرمانان معمولاً انگیزه قهرمان بودن را ندارند و این موضوع در این چند ساله در سینمای دفاع موضوعی به تاراج رفته است.قهرمان فیلم سینمایی «نفوذی» شاید در لایه دوم روایت معمولاً گویش کمتری دارد اما انگیزه مکاشفه را در تماشاگر ایجاد میکند. حقیقتیابی عنصر اصلی و مهمی در شمایل نگاری قهرمان است.یکی از پرداختهای محکم و زیربنایی فیلم تکیه بر شخصیت «فریدون کیافر» با اجرای بینظیر «امیر جعفری» است این شخصیتی عاصی اما خاموش شور میهن پرستانهای میآفریند.
حتی در فیلمهای درجه چندم هالیوود مثل مجموعه آثار «استیو سیگال» اسلوب قهرمانپروری لحاظ میشود، اما در سینمای ایران رفته رفته قهرمانانش در روایتهای اجتماعی همسطح گم میشود.اگر سینمای «مسعود کیمیایی» با تمام رخوتی که معمولاً در چند اثر اخرش نهفته است برای قشر سینمارو جذابیتی فزون دارد بدین دلیل است که وی قهرمانپروری در اصل اثرش کاملا بیعیب و نقص است و تماشاگر را در لحظه با خود همراه میسازد.«احمد کاوری» در همان گفتگوی غیر رسمی با نگارنده گفت: بعد از تماشای «گوزنها» از سینما که راهی خانهاش بوده تا ساعتها متمادی فریم به فریم این فیلم را در ذهن مرور میکرد دلم میخواست فیلمی بسازم که مردم قهرمان فیلم مرا در ذهن خود چند بار مرور کنند و فکر میکنم در مورد فیلم سینمایی «نفوذی» این اتفاق رخ داده است.در کلیشههای معمول در سینمای دفاع عنصر رشادت آنقدر پرنگ میشود که معمولاً قهرمان از شکل و فرم طبیعی فاصله میگیرد، اما قهرمان «نفوذی» نگاهش کودکانه و معصومانه است و حق طلبیاش آنقدر شعاری و کلیشهای نیست.دوران کلیشهنگاری و کلیشهپروری در سینمای جنگ با فیلمی همچون فیلم سینمایی «نفوذی» به پایان میرسد و با قهرمانی در فیلم سینمایی «نفوذی» مواجه هستیم که به جای باور کردنش او را حس میکنیم و اگر نگارنده بر جنبههای قهرمان پروری تاکید میکند به همین دلیل است که باورهای حسی تماشاگر با روایت در هم آمیزد.پرداخت عمیق «فریدون کیافر» تماشاگر را به مکاشفه وا میدارد و تماشاگر همراه او برای کشف حقیقت پای در میدان مکاشفه میگذارد.
امیر جعفری و فری کافر!
«امیر جعفری» در اجرای نقش «فری کافر» کنترل تمام اعضای بدن خود را در اختیار میگیرد و با کمک باز و بسته کردن پلک چشمش، ارتباطی عمیق و دو جانبه با جهان داستانی اطرافش ایجاد میکند و تمام این فیلم را گاهی از طریق پلک زدن پیش میبرد.وی با ایفای نقش «فری کافر»، اعماق تجربه زیستن و تمنای بودن را در این شخصیت به تماشاگر نشان میدهد، در حالی که ستایش آن شور تعهد و شوق زمینی بودن در خلاقیت فیزیکی بازیگر چهره میکند و فیلم در لحظات صورت و تصاویری از صورتش متبلور میشود.فیلم سینمایی «نفوذی» فیلمی حیرت آور است، داستانی درباره اسارت جسمانی و روحانی را به تصاویری دلهرهآور بدل کرده که گام به گام شکوفاتر میشود و ساختار فیلم در واقع ساختار روند بیداری ذهنی را در فریم به فریم فیلم انتقال میدهد.سناریوی فیلم سینمایی «نفوذی» تکیه برجرقههای بدهبستان هوشمند کلامی و تصویری دارد، اما «احمد کاوری» به عنوان فیلمنامهنویس اصل روایت را میان زمان طرح معما تا دوران کشف قرار داده است.به نظرم اگر از کلیشههای رایج سینما جنگ دلزده هستید به تماشای فیلم سینمایی «نفوذی» از رسانه ملی بنشیند چرا که در هر فصل از روایت، چه اردوگاه و چه فصل پلیسی، قاعدههای ژانری متر و معیار سازندگان اصلی هر بخش است و تمام این یادداشت بهانه است برای دیدن فیلمی که مانند شخصیتهایش و همانند معماهای پیچ درپیچ قصهاش، میخواهد هوشمندانه همه را به بازی بگیرد.
یادداشتی از علی ستاریان
پایان پیام/
نظر شما