درس تاریخی استقلال الجزایر برای رژیم صهیونیستی / ترس از مسجد پایان کار استعمارگران است

در شصتمین سالگرد استقلال الجزایر، پیروزی مردم در برابر ظلم استعماری می تواند یک درس تاریخی مهم برای رژیم صهیونیستی باشد.

خبرگزاری شبستان،جهان اسلام: در شصتمین سالگرد استقلال الجزایر، پیروزی مردم در برابر ظلم استعماری می تواند یک درس تاریخی مهم برای رژیم صهیونیستی باشد.

هفته گذشته، الجزایر 60 سال استقلال از بیش از یک قرن استعمار فرانسوی ها را جشن گرفت. جنگ نسل کشی فرانسه علیه مردم الجزایر بیش از 1.5 میلیون کشته و زخمی برجای گذاشت.

فرانسوی‌ها فتح الجزایر را به‌عنوان «بازگشت» به امپراتوری روم و بازیابی سرزمین‌های روم به تصویر می‌کشند. تا سال 1962 الجزایر بیش از یک میلیون مستعمره فرانسوی داشت  که یک نهم جمعیت الجزایر  را تشکیل می دادند.

«شارل دوگل»،رئیس جمهوری وقت فرانسه به طور خصوصی ابراز نگرانی کرد که اگر استقلال به الجزایر داده نشود فرانسه مجبور به پذیرش 10 میلیون مسلمان خواهد شد که به زودی 20 میلیون و سپس 40 میلیون خواهند شد. او می ترسید که فرانسه دیگر آن چیزی نباشد که هست و مساجد جایگزین کلیساها شوند.

از میان پنج مستعمره مهاجران اروپایی که از قرن نوزدهم در کشورهای عربی، از جمله تونس، لیبی و مراکش تأسیس شدند، تنها الجزایر و فلسطین در اوایل دهه 1960 مستعمره باقی مانده بودند.

زمانی که الجزایر در سال 1962 آزاد شد، خلق و خوی عمومی اعراب شادی‌بخش بود: یک مستعمره مهاجر اروپایی دیگر از بین رفت.مستعمره شهرک نشینان ایتالیا در لیبی اولین کشوری بود که در طول جنگ جهانی دوم سقوط کرد.

در سال 1911، ایتالیایی‌ها به سرزمین‌های عثمانی «طرابلس الغرب» ، «برقا» (تغییر نام به «سیرنایکا») و فزان حمله کردند و به پیروی از جغرافی‌دان «فدریکو مینوتیلی» این سرزمین را  با نام یونانی-رومی باستان (لیبیا) نامگذاری کردند.

مانند فرانسوی ها، ایتالیایی ها استعمار خود را به عنوان بازگشت به سرزمین های باستانی امپراتوری روم به تصویر کشیدند. لیبی به عنوان «ساحل چهارم» ایتالیا شناخته شد. استعمار تحت حکومت فاشیست ها سرعت گرفت و تا سال 1940 تعداد استعمارگران از 110 هزار نفر یعنی 12 درصد جمعیت فراتر رفت.

در زمانی که متفقین ایتالیایی ها را شکست دادند، آنها قبلاً شهرها و شهرک ها را به طور کامل نابود کرده بودند، بدون در نظر گرفتن قحطی و شیوع بیماری، که همراه با کشتار دسته جمعی  حدو  دو سوم از جمعیت لیبی را از بین برد.

حدود 50000 مستعمره ایتالیایی در پایان جنگ باقی ماندند. لیبی در سال 1951 رسماً مستقل شد. وضعیت قانونی جدید مستعمره‌نشینان آنها را ملزم می‌کرد تا شهروندی ایتالیایی یا لیبیایی را تا سال 1960 انتخاب کنند. با رد قاطعانه برابری و از دست دادن امتیازات نژادی و استعماری، اکثریت آن‌ها را ترک کردند. کسانی که باقی مانده بودند تا سال 1970 به ایتالیا بازگردانده شدند.

در مورد تونس، این کشور در سال 1956، پنج سال پس از لیبی، به دنبال ترکیبی از جنگ چریکی و مذاکرات ضد استعماری، استقلال خود را به دست آورد. تونس در سال 1881 توسط فرانسه اشغال شد و ده ها هزار استعمارگر به این کشور آمدند.

مراکش که فرانسوی ها در سال 1907 به آن حمله کردند و آن را اشغال کردند نیز پس از یک مبارزه طولانی ضد استعماری در مارس 1956، همزمان با تونس، استقلال یافت.

در سال 1952، مراکش 539000 اروپایی داشت. استعمارگران در دهه بعد شروع به از دست دادن امتیازات خود کردند. با رد برابری، اکثر آنها به فرانسه بازگشتند، جایی که از امتیازات نژادی آنها محافظت می شد.

فرانسه و اسرائیل به عنوان آخرین دو قدرت مهاجرنشین-استعماری اروپایی در جهان عرب، اتحادی نزدیک برای هماهنگ کردن حفظ مستعمرات مهاجرنشین خود تشکیل دادند.

مانند فرانسه و ایتالیا، یهودیان صهیونیست اروپایی ادعا می کردند که از نوادگان عبریان فلسطینی باستان هستند و صرفاً به سرزمین باستانی خود باز می گردند. اسرائیل که با اخراج اکثریت مردم فلسطین در سال 1948 اکثریت یهودی را ایجاد کرد، به قطعنامه 1952 سازمان ملل مبنی بر به رسمیت شناختن خودمختاری تونس و مراکش رأی منفی داد.

سپس اتحاد نظامی فرانسه با اسرائیل و خصومت آن با جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهوری مصر افزایش یافت، به‌ویژه زمانی که رهبر مصر به‌عنوان نیروی حامی  جبهه آزادی‌بخش ملی الجزایر (FLN) شناخته شد.

این امر با شوروی ستیزی سوسیالیست های حاکم بر فرانسه همراه شد، زیرا ناصر در سال 1955 پس از رد شدن توسط دولت آیزنهاور به اتحاد جماهیر شوروی نزدیک شده بود .

اتحاد فرانسه و اسرائیل

علیرغم مذاکرات محرمانه بین فرانسه و رهبران جبهه آزادیبخش ملی مستقر در قاهره، ارتش فرانسه در 22 اکتبر 1956 دومین اقدام دزدی دریایی در تاریخ را انجام داد.

آنها هواپیمای حامل رهبران سیاسی جبهه آزادیبخش ملی از مراکش به تونس از جمله «بن بلا» برای یکی از این جلسات مخفی بر فراز الجزایر را رهگیری کردند. پنج رهبر اسیر جبهه آزادیبخش ملی نیز تا سال 1962 آزاد نشدند.

فرانسه همچنین در سال 1956 به همراه انگلیسی ها و اسرائیلی ها به مصر حمله کرد، ماجرایی که با شکست آنها به پایان رسید و تنها باعث افزایش محبوبیت ناصر شد.

فرانتس فانون، که به جبهه آزادیبخش ملی پیوسته بود، انگیزه های فرانسه را توضیح داد: هدف ضربه زدن به انقلاب الجزایر در اجلاس سران بود. مصر که متهم به هدایت مبارزات مردم الجزایر بود، به طور جنایتکارانه بمباران شد.

اتحاد اولیه فرانسه با اسرائیل در سال 1952 با افتتاح سفارت این کشور در تل آویو تشدید شد. این که این دو کشور تنها مستعمرات مهاجران اروپایی در سرزمین‌های عربی باقی ماندند، در محاسبات آن‌ها مهم بود.

ژنرال های فرانسوی توضیح دادند که اتحاد آنها با اسرائیل بخشی از مبارزه با الجزایری ها و علیه ناصر است. بیشتر اطلاعاتی که فرانسه در مورد محموله‌های تسلیحاتی مصر به جبهه آزادیبخش ملی دریافت می‌کرد، از اسرائیل بود، که در اکتبر 1956 به فرانسه اجازه داد کشتی آتوس با پرچم سودان را که حامل سلاح برای بود در آب‌های بین‌المللی در سواحل مراکش توقیف کند.

 این اتحاد آنقدر قوی بود که اسرائیل حتی در مانورهای نظامی مشترک با فرانسه در خاک الجزایر شرکت کرد.

این اتحاد نه تنها به اسرائیلی‌ها تسلیحات و آموزش نظامی می‌داد، بلکه به خود فرانسوی‌ها نیز اجازه می‌داد تا تاکتیک‌های اسرائیل را بیاموزند که از جمله رویه اسرائیل در «بمباران کاروان‌ها» که فرانسوی‌ها در الجزایر از آن استفاده کردند.

افسران فرانسوی برای یادگیری فنون جنگ روانی به اسرائیل اعزام شدند. ژنرال موریس شاله، فرمانده کل نیروهای فرانسوی در الجزایر (1958-1960) اصرار داشت که اسرائیلی ها در برخورد با فلسطینی ها هنرمندان کامل هستند.

ماموران مطالعاتی اسرائیل به الجزایر رفتند تا یاد بگیرند که فرانسوی ها چگونه از هلیکوپتر برای مبارزه با چریک های الجزایری استفاده می کنند.

شال مانند دیگر ژنرال‌هایی که دوست اسرائیل بودند در کودتای نافرجام شهرک‌نشینان در آوریل 1961 علیه دولت فرانسه شرکت کرد و توسط یک دادگاه نظامی محاکمه شد.

اسرائیلی‌ها که از انزوا به‌عنوان آخرین مستعمره مهاجران اروپایی در جهان عرب ناراضی بودند، از مستعمره‌نشینان فرانسوی حمایت لجستیکی کردند.

پس از استقلال، الجزایر بزرگترین حامی مقاومت جهانی در برابر استعمار شهرک نشینان در فلسطین و سراسر آفریقا - آنگولا، موزامبیک، آفریقای جنوبی، نامیبیا و رودزیا شد.

در چند سال گذشته، عادی‌سازی روابط اسرائیل با مراکش و سودان، و فعالیت‌های پشت پرده‌اش برای عادی‌سازی روابط با تونس و برخی از رهبران منطقه‌ای لیبی، بخشی از استراتژی آن برای محاصره الجزایر بوده است .

اما در این شصتمین سالگرد آزادی الجزایر، شاید دیگر وقت آن رسیده است که رهبران اسرائیل درس های تاریخی بهتری کسب کنند و بدانند که ظلم آنها علیه فلسطینی ها روزی خودشان را به دام خواهد انداخت.

کد خبر 1197931

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha