به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، جدیدترین قسمت از ویژه برنامه «داستان و آرمان» با موضوع «بازنمایی منافقین در ادبیات معاصر» برگزار شد. مهمان ویژه این برنامه، رضا اسماعیلی شاعر و احمد شاکری عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بودند.
اسماعیلی در مقدمه سخنان خود درباره موضوع این جلسه گفت: موضوعی که در این نشست قرار است بدان پرداخته شود، مسئلهای است که در طول سالیان پس از انقلاب مورد غفلت قرار گرفته و در حاشیه مباحث ادبی قرار گرفته است. در این چند روز که روی این موضوع به ویژه در حوزه شعر انقلاب اسلامی تحقیق میکردم متوجه شدم که آثار بسیار کم و انگشتشماری در این زمینه وجود دارد.
وی اضافه کرد: برای مثال مجموعه شعر مستقلی نداریم که به این موضوع پرداخته باشد اما به صورت غیرمستقیم، بسیاری از شاعران انقلاب به موضوع نفاق و منافقین پرداختهاند. برای مثال، سیدحسین حسینی شاعری است که در همین موضوع غزلی داشته و آن را تقدیم به شهدای هفت تیر کرده است.
این شاعر درباره سرودههایی که درباره منافقین به چاپ رسیده است، گفت: جالب است بدانید بیشتر اشعاری که به موضوع نفاق و منافقین پرداخته است، به شهدای ترور توجه داشته و به بهانه تکریم آنان سروده شده است. در حقیقت، در بین ستایش این شهدا، به سرزنش و نکوهش منافقین نیز پرداختهاند. به عنوان مثال، حمید سبزواری در دو مجموعه «سرود درد» و «سرود سپیده» در لابهلای اشعار خود به منافقین اشاره دارد. همچنین دیگر شاعران نسل اول انقلاب نظیر قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، نصرالله مردانی، سلمان هراتی و ... در مجموعه اشعار خود به این مسئله پرداختهاند.
اسماعیلی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «ریشه این غفلت در کجاست»، گفت: شاید یکی از دلایل این غفلت، هزینهای است که به همراه دارد. به هر حال موضوع منافقین بسیار مخاطرهآمیز است و کسانی که میخواهند در این زمینه مطالعه کرده و دست به خلق اثر بزنند، باید هزینههایی را بدهند. در این شرایط، اگر کسی بخواهند مصلحتاندیشانه فکر کند، سراغ این موضوعات نمیرود. برای مثال علیمحمد مودب یکی از شاعرانی است که مجموعه شعری را گردآوری کرده است که این قدر مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت که دیگر سمت این موضوع نرفت.
وی ادامه داد: البته شاید بتوان دلایل دیگری را نیز برای این موضوع برشمرد؛ برای مثال، در طول انقلاب، فراز و نشیبهای زیادی داشتیم و تنها یکی از موضوعات، منافقین است. از سویی دیگر، دقت داشته باشید که منافقین تنها در بعد ایدئولوژی منافق هستند و از منظر دشمنشناسی، عملاً نقاب از صورت برداشته و دشمنی خود را علنی کردهاند.
اسماعیلی تاکید کرد: البته به نظرم در جلسه امروز باید درباره منافقین نسل جدید بیشتر صحبت کنیم. امروزه با منافقینی روبهرو هستیم که ضربات سختتری را به پیکره انقلاب میزنند. به عبارت دیگر، امروز با دشمنان دوستنما و دوستان دشمننما مواجه هستیم. دشمنان دوستنما برخلاف اینکه میگویند در جبهه انقلاب هستیم، اما با روشهای مختلف به انقلاب ضربه میزنند. دوستان دشمننما نیز کسانیاند که از نعمات انقلاب اسلامی بهرهمند هستند اما پز روشنفکری میدهند و شعار مخالفت با انقلاب میدهند. به نظرم اینها هم منافق هستند و باید این منافقین نسل جدید را شناسایی کرد.
احمد شاکری در بخش دیگری از این جلسه گفت: درباره موضوع موردبحث این جلسه، ۲ سطح را میتوان مطرح کرد؛ یکی سطح مصداقی و دیگری سطوح مبنایی و اندیشهای است. بحث مصداقی از جنس بحثهای پسینی است. یعنی رخدادی در ادبیات رخ داده است و میخواهیم درباره آن صحبت کنیم. با این حال به نظرم پیش از آنکه بخواهیم وارد مصادیق شویم باید وارد سطوح مبانی و روشها شویم، چرا که بدون شناخت مبنا نمیتوان مصداقها را نیز به درستی شناخت.
وی با طرح چند پرسش درباره موضوع مورد بحث صحبتهای خود را ادامه داد و گفت: بسیار مهم است که بدانیم قصد ما صحبت درباره کدام مسائل مرتبط با این موضوع است. به عبارت دیگر، باید این سوال را بپرسیم که چه اتفاقی میافتد که یک موضوع تبدیل به مسئله اصلی یک ناشر برای پرداخت ادبیاتی به آن میشود؟ بنده معتقدم اگرچه در مسئلهیابی و مسئلهشناسی باید نیازهای امروز خود را بشناسیم اما نباید خودمان را فرع و در حاشیه و ضلع مناسبتها قرار بدهیم. یعنی نباید مقهور مناسبتها شویم.
وی اضافه کرد: از سویی دیگر، وقتی راجع به منافقین صحبت میکنیم، باید این سوال را بپرسم که آیا درباره یک مسئله مغفول صحبت میکنیم یا یک مسئله پرتکرار؟ به نظر میرسد که باید در این زمینه پیشتر کارهایی میکردیم و نکردیم و به همین دلیل تبدیل به ضلع مغفول شده است. همچنین زمانی که درباره این گروه صحبت میکنیم، جایشناسی مسئله نیز مهم است. باید پرسید چرا ادبیات ما باید به دشمنی به نام منافقین بپردازد؟ بنده معتقدم اگر درباره منافقین به عنوان یک دشمن صحبت میکنیم باید در دو سطح در حوزه ادبیات بدان نگاه کنیم؛ یکی سطح مضمونی و دیگری سطح موضوعی است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: سوال دیگری که باید بپرسیم این است که کدامیک از گونههای موضوعی یا مضمونی پدیدآمده پس از انقلاب، بستر مناسبتری برای پرداخت به منافقین است؟ ادبیات انقلاب در دوران پس از پیروزی، گونههایی نظیر ادبیات دفاع مقدس، ادبیات انقلاب اسلامی، ادبیات مهاجرت و ... را شکل داده است. بنابراین اگر انتظار داریم که منافقین در ادبیات ما بازنمایی شوند، باید این بازنمایی در بسترهای خاص خود باشد.
شاکری در پاسخ به این پرسش که موضوع «منافقین»، مسئله است یا خیر، گفت: موضوع بازنمایی منافقین در ادبیات داستانی در 2 بخش قابل پیگیری است. یکی بُعد تولید است و دیگری رویکرد. دقت داشته باشید که بعد تولید جنبه کمی دارد، اما در بُعد رویکرد، نکته این است که آیا با ادبیات واقعنما روبهرو هستیم یا غیرواقعنما؟ بدین معنی که داستانی که درباره منافقین است، واقعیت دارد یا اسیر تحریف و تخفیف است؟
اسماعیلی با اشاره به لزوم توجه به تفاوتهای ماهوی شعر و داستان گفت: در این جلسه هم موضوع شعر و هم داستان مورد اشاره قرار گرفت؛ باید تاکید کنم که داستان با شعر متفاوت است؛ چرا که در داستان با روایت، شخصیتپردازی و شگردهایی مواجهیم که خواننده را درگیر خود میکند. در نقطه مقابل، شعر با تخیل و تصویرسازی سروکار دارد و مجال کمتری نیز دارد. در پرداخت ادبیاتی به موضوع منافقین به این موضوع نیز باید توجه داشت.
نظر شما