داستان یکی از پایه های اصلی کتب آسمانی است

حجازی گفت: دغدغه ام این بود که واقعه عاشورا چطور اتفاق افتاد، بر این اساس تحقیق کردم و کتاب آه را نوشتم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، «یاسین حجازی» امروز دوشنبه 10 مرداد در نشست «بررسی مقتل به مثابه متن ادبی» که در موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، گفت: هیچ کاری با نثر مستقل نکردم. سودای بی سودی می پندارم، بازنویسی متون کلاسیک را به قصد اینکه بفهمم در آن متن چه گذشت. متون کلاسیک مثل زیباروی قدبلندی می ماند که در آسیای دور افتاده هست و ما می گوییم از استاندارد قد زیبارویان بیرون است و می خواهیم آن را کوتاه کنیم.

 

این نویسنده و پژوهشگر اظهار داشت: هدفم از نگارش کتاب آه نیاز جامعه نبود. من احساس نکردم که نیازی احساس می شود که کاری با مقتل کنم. من خودم به این اثر احتیاج داشتم. آدم خلوت گزیده ای هستم. دغدغه و مسئله این را داشتم که واقعه عاشورا چگونه اتفاق افتاد. این سوال همیشگی من بود و حتی در مقدمه کتابم با عنوان آه نوشتم «حسین فرزند علی (ع) چگونه کشته شد؟» این سوال مرا رها نمی کرد، در نتیجه انیس کتاب ها شدم، تحقیق و پژوهش کردم و کتاب های قرن 4، 5، 6 و 7 هجری را مطالعه کردم.

 

وی با بیان اینکه کتاب آه برای خودم آفریده شد، عنوان کرد: سعی کردم در کاری که می کنم به جواب این سوال برسم که حسین چگونه کشته شد. حتی نمی گویم چگونه شهید شد، چرا چون می خواهم همه چیز را در افق ببینم. از اثر مرحوم شعرانی آنچه که توضیح ماجرا بود را مد نظر قرار دادم، دنبال عناصر دراماتیک در متون کلاسیک هستم.

 

وی با اشاره به اینکه دنیا سیاه و سفید نیست، بیان کرد: دنیای سیاه و سفید را کسانی نشان می دهند که تحقیق هایشان را کرده اند و نتیجه گرفته اند و جایی برای نتیجه تو نیست. از متن مرحوم شعرانی تصاویر و دیالوگ ها را جدا کردم، خطبه ها هم مونولوگ است. اینها شدند عناصر دراماتیک من و در هر صفحه کتاب یک کاشی دراماتیک گذاشتم تا مخاطب را رها کنم خودش واقعه را ببیند، خودش ببیند که خورشید طلوع می کند.

 

این نویسنده تصریح کرد: عناصر دراماتیک همچون عناصر مغفول جدول تناوبی است. احساس می کنم جامعه ای که داستان همینگوی و چخوف را نداند و با داستان های جدی مانوس نباشد، تکلیف فیلمنامه هایش و تکلیف برداشت مردم اش از وقایع نیز مشخص است.

 

حجازی با اشاره به کتاب قاف خاطرنشان کرد: در تدوین این کتاب به این فکر نکردم که در تلفیق سه اثر، مخاطب به فهم برسد. احساس کرده بودم که این متون عناصر سازنده یکسانی دارد. رشته تحصیلی من ادبیات نیست، ادبیات را لمس می کنم. داستان ما را سوار قایقی می کند و ما در دریاچه محدود نیستیم، جایی در وسط هستیم. من در این اثر به خط تدوین فکر نمی کردم.

 

این پژوهشگر و محقق اظهار داشت: تحقیق درباره روحیه قرن 19 یک تحقیق جدی است اما وقتی در داستان انبوه چخوف خیابان های آن روز روسیه را می بینیم از آن پژوهش چیزی بیشتر از غباراتش در شما می نشیند و این هنر ادبیات است. در تمام کتب آسمانی داستان یکی از پایه های اصلی است.

 

 

کد خبر 1201760

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha