خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ از لای اشکال هندسی نرده ها بیرون را می نگرم. می شود از لای لوزی های تکرار شونده نرده های چوبی، «کندوج» را دید؛ با پایه های چوبی بلندش و سربندی مخروطی که با ساقه های برنج پوشیده شده است. سازه ای برای خشک کردن و نگهداری برنج که روزگاری در تمام خانه های روستایی جلگه گیلان پیدا می شد.
از پل های چوبی خانه «مهدی محقق منتظری» پایین می آیم. خانه ای دو طبقه با تزئینات چوبی بسیار با اتاق های متعدد. خانه ای که متعلق به ارباب روستای «شیرجوپشت» از توابع رودبنه شهرستان لاهیجان بوده است. سقف بنا گالی پوش است و دو تلار در دو جبهه شمالی و جنوبی که به گردش هوا در کل عمارت کمک می کند. کل سازه روی چهار الوار ضخیم قرار گرفته و زیربنا کاملا خالی است. شیوه ای در معماری جلگه های گیلان که نیاکان ما می دانستند که باید زیر بنا را کاملا خالی نگه دارند تا هم رطوبت از کف به بنا نفوذ نکند و هم در موقع سیلاب، آب راه خروج داشته باشد.
این بار به خانه دیگری می روم. خانه اگرچه کوچکتر از خانه منتظری است، اما سبک معماری اش کمابیش شبیه همان است. بازهم کل سازه بر الواری بعلاوه شکل قرار گرفته؛ خانه دو طبقه با ۲ اتاق در هر طبقه و تلار شمالی و جنوبی و سقفی گالی پوش و راهنمای موزه توضیح می دهد که خانه «سرمست» متعلق به قشر متوسط کشاورز بوده است و من لابه لای توضیحات راهنمای موزه میراث روستایی، به این می اندیشیدم که آیا تنها اقلیم گیلان موجب پدیداری نوعی از معماری خاص در گیلان شده است؟ یا نوع قرار گیری بنای مسکونی و دیگر بناهای همجوار در یک خانه نظیر، انبار، آغول دام و طیور، تل انبار کرم ابریشم و کندوج و... با ارزش های فرهنگی و زیست اجتماعی مردم هم منطبق بوده است؟
آناهیتا موسوی، یکی از اعضای گروه معماری موزه میراث روستایی می گوید: یکی از ویژگی های بارز بناهای روستایی گیلان، همزیستی آنها با طبیعت است. بناها در دامان طبیعت شکل گرفته اند، مصالحشان از طبیعت اطراف تامین شده و در تعامل کامل با محیط اطراف خود هستند.
وی درباره کارکرد اجزای خانه های روستایی گیلان می افزاید: بدنه های بارز خانه های روستایی همچون ایوان و تلار، سبب ایجاد کوران می شود و نیز ارتفاع بنا از کف زمین و استقرار آن بر پی شکیلی سبب می شود که رطوبت از کف زمین به بنا منتقل نشود. اما خانه های موزه میراث روستایی تنها الگوی خانه های جلگه گیلان نیست و چهار الگوی خانه های جلگه شرق، جلگه غرب، خانه های ساحلی، کوهپایه و کوهستان را می توان به تفکیک مشاهده و اختلاف آنها را بررسی کرد.
موزه میراث روستایی گیلان، تنها اکوموزه ایران است. موزه ای در فضای باز که علاوه بر نمایش خانه هایی با هویت معماری خانه های روستایی، با سبک زندگی روستایی هم آشنا می شویم. ایده احداث این موزه، پس از زلزله ۳۱ خرداد ۱۳۶۹ رودبار و منجیل شکل گرفت. درست ۲۴ساعت بعد از زلزله ای که کشتار و ویرانی های فاجعه باری در گیلان ایجاد کرد، یک جامعه شناس بایک دوربین عکاسی و تیمش برای کمک به مردم و بررسی رفتار آسیب دیدگان به رودبار و منجیل می رود و متوجه می شود، عمده آسیب در بافت سنتی متوجه خانه هایی است که رها شده و یا غیر اصولی مرمت شده اند. یعنی بخش قدیمی خانه سالم مانده و بخش جدیدی که با بلوک و سیمان و تیر آهن ساخته شده بود، تلفات و خسارت بیشتری ایجاد کرده است.
در خانه هایی که اصولی نگهداری شده، آسیب نداشته و تلفات جانی هم به هیچ وجهه مشاهده نمی شود و به این نکته پی می برد که چیزی در معماری سنتی هست که از سده های دور آموخته بودند در کشور زلزله خیز باید به گونه ای خانه بسازد که از بلایای طبیعی در امان بماند. «دکتر محمود طالقانی» لابه لای ضجه های مادران دغدار، به این فکر افتاد که چگونه می تواند لااقل الگوی معماری خانه های روستایی گیلان را حفظ کند. ایده اش را با «پرفسور کریستین برومبرژه»- که بیش از ۳۵ سال مطالعات میدانی و کتابخانه ای درباره فرهنگ و مردم گیلان داشته- و استاد محمود روح الامینی، مردم شناس، در میان می گذراد و حاصل این همفکری، نوشتن طرح اولیه ایجاد موزه مساکن روستایی گیلان می شود.
نخستین کارگاه پروژه، به سرپرستی دکتر محمود طالقانی در اردیبهشت ماه ۱۳۸۴ راه اندازی می شود و پروژه عظیم «موزه میراث روستایی گیلان» طی چند فاز آغاز می شود و نمونه الگوی خانه های روستایی گیلان پس از شناسایی به میراث روستایی آورده می شود. حالا هر کس که به موزه میراث روستایی گیلان می رود، تنها شاهد اشیای مختلف و یا مدل های تازه ساخت از الگوی معماری خانه های روستایی نیست. چندین ساعت زمان می برد تا علاوه بر مشاهده خانه های روستایی که با زحمت فراوان در روستاهای مختلف گیلان «واچینی» و در موزه «دوباره چینی» شده است، با سبک زندگی روستایی هم آشنا شود.
یک استاد گروه معماری می گوید: در معماری گذشته گیلان، تکنولوژی به عنوان یکی از عناصر جدایی ناپذیر معماری قلمداد می شد و ضرب آهنگ رشد و پیشرفت این دو یکسان بود به گونه ای که با فرهنگ و هویت اجتماع نیز انطباق کامل داشت. اما امروزه گسترش و پیشرفت سریع تکنولوژی و نفوذ آن در معماری در بسیاری از موارد با ارزش های فرهنگی و انسانی جامعه گیلان که معماری بر پایه آن شکل می گیرد، سازگاری و هم خوانی ندارد و سبب می شود، معماری گیلان کمتر نشانی از مصالح و فن آوری های بومی را داشته باشد.
دکتر حسن ذوالفقارزاده، معتقد است؛ تکنولوژی مستقل از ارزش ها نیست و تابع عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی گوناگونی است که بی توجهی به آن ها می تواند مساله ساز باشد. لذا نباید تنها از یک دیدگاه محدود و تخصصی بدان نگریست بلکه باید براساس ارزش های متضاد، تمام جوانب و آثار آن را در معماری شناخت.
نظر شما