به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، یازدهمین نشست «درسگفتارهای شاهنامه» که هر هفته سهشنبهها بههمت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزۀ هنری برگزار میشود، با حضور «یوسفعلی میرشکاک» منتقد، شاعر و پژوهشگر ادبی در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.
میرشکاک ابتدا بخش انتهایی داستان فریدون را خواند و به خواستگاری دختران پادشاه یمن برای پسران فریدون اشاره کرد و در توضیح کلمه «گستاخشان» در بیت «فرود آورید اندر آن کاخشان/ چون شب روز شد کرد گستاخشان» گفت: بارها یادآوری کرده بودم که فردوسی هرواژهای را به هرمعنایی که دلش خواسته به کار میبرد.
وی در شرح این بیت «چُنان شد که بفسرد هامون و راغ/ بسر بر نیارست پرید زاغ» گفت: پادشاهان و فرمانروایان و شهریاران علاوه بر همه هنرها باید این هنر را میداشتند؛ هنر پادشاهان یا باید از بالا به آنها عطا میشد که نمونه آنها فریدون است که مورد تعلیم قرار گرفت یا بایستی مثل افراسیاب ریاضت میکشیدند؛ افراسیاب ۴۰ متر زیر زمین ریاضت میکشید و به جایگاهی رسید که بهگونهای دوزیست بود چراکه آدمیزاد روح خداوندی دارد لذا اگر کسی گوهرجسم و روح را جدی بگیرد کارهای بسیاری را انجام خواهد داد و پیشرفت امروز غرب بخاطر جدی گرفتن وجهه عقلی انسان است که موجب کشف الکتریسته و پیشرفت پزشکی و تولید ماهواره و موبایل … شد لذا انسان از هر طرفی این توان خداوندی را جدی بگیرد، موفق خواهد شد.
این منتقد، شاعر و پژوهشگر ادبی در ادامه بخش «گفتار اندر آزمون کردن شاهآفریدون پسران را به ناشناس» را خواند و با تاکید براینکه فردوسی در این بخش درحال ایجاد یک سهراهی است، گفت: مورد آزمون قرار گرفتن سه فرزند فریدون در داستان فردوسی جهت ایجاد سهراهی و سه سرشت است. پسر اول که بدون مقاومت از آزمون بیرون میآید و شکست میخورد نماد غرب است که در قدیم خاور گفته میشد؛ پسر دوم نیز که مقداری مقاومت میکند و سپس فرار میکند نیز نماد نژاد قوم زرد و چین است و سومین پسر که ایرج است، مظهر سرزمین ایران و عربستان است.
میرشکاک پس از اینکه بیت «برفتند و برخاک دادند بوس/ فرو مانده بر جای پیلان کوس» را خواند، با بیان اینکه به بهروز افخمی گفتم اگر قصد ساخت فیلمی از شاهنامه داشته باشی متن دکوپاژ شده است و هیچ چیز کم ندارد و نیازی به فکر هم ندارد به این بیت «تویی مهترین سلم نام تو باد/ به گیتی پراکنده کام تو باد» اشاره کرد و گفت: پشت همین ظاهر آرام حقوق بشری صد رقم کلک و نیرنگ و استعمار وجود دارد چنانچه آمریکا هرکشوری که با او نباشد را به بهانه پایمال شدن حقوق بشر و آزادی نابود میکند و عمری است با عربستان دوست و همپیمان است درحالی که در عربستان چیزی جز بربریت وجود ندارد و کشور اسلامی نیست.
وی به تشریح این بیت شاهنامه «زن سلم را کرد نام آرزوی/ زن تور را ماه آزادهخوی» پرداخت و با تاکید براینکه در نامگذاری زن، منش و بینش شوهر متجلی میشود، گفت: انسان غربی کلا بهدنبال آرزو است و مداوم آرزو میکند و البته این آرزو را محقق میکند درحالی که ما آرزو میکنیم و فقط خیال میبافیم.
این منتقد، شاعر و پژوهشگر ادبی درباره بیت «زن ایرج نیک پی را سهی/ کجا بد به خوبی سهیلش رهی» عنوان کرد: نسل سلم و نسل تور از فریدون و مادری از یمن بوده است اما ایرج با اینکه دلیر بود ضعف النفس است و به سهی علاقهای نداشته است و دختری که از او بهجا میماند از یکی از کنیزهایش بوده است. ایرج با اینکه جنگاور است اما مذکر تام نیست بلکه عقل و عاطفه زنانه دارد بخاطر همین محکوم به کُشته شدن میشود چراکه باید یک رد بدخواهی و شرخواهی در وجودش داشته باشد که متاسفانه ندارد و در آخر صاحب یک دختر میشود که فریدون دختر او را به یکی از پسران کیانوش میدهد یعنی در حقیقت یک سرشت پاک و مهربان را به اهریمنی میدهد تا منوچهر متولد شد.
میرشکاک به پیشینه رستم اشاره کرد و ادامه داد: وقتی پدیدهای مثل رستم به دنیا میآید یک طرف او اهورایی و پدرش تربیت شده سیمرغ است و از طرف دیگر نواده ضحاک ماردوش است که بخاطر همین همگی از جمله منوچهر از تولد او وحشت میکنند لذا رستم همانچیزی است که باید از او بترسند اما سرشت سیمرغی او رو به انسان ایرانی و ایران زمین دارد و وجهه اهریمنی و ضحاکی او برای دشمن و حقیقت او برای مولا امیرالمومنین (ع) آمده است چراکه فردوسی برای آیین خودش یعنی تشیع فرهنگسازی میکند.
وی در ادامه بخش «گفتار اندر بخش کردن آفریدون جهان را بر پسران» شاهنامه را خواند و به این بیت «نخستین به سلم اندرون بنگرید/ همی روم و خاور مرو را سزید» را مورد اشاره قرار داد و گفت: در ادب قدیم ما غرب، روم است.
این منتقد، شاعر و پژوهشگر ادبی سپس درباره «بفرمود تا لشکری برگزید/ پرازان سوی خاور اندرکشید» عنوان کرد: یکی از ویژگیهای قوم سلم یعنی روم و غرب این بوده که تاجایی که ممکن بوده از قدیم تا به امروز سعی میکنند با مذاکره و نشستن و برخاستن مسئله را حل کنند یعنی دیپلماسی آیین این جماعت است.
میرشکاک به این «بگفت آنچش اندردل اندیشه بود/ فرستادهیی را برافکند زود» اشاره کرد و گفت: اینجا عبارت نشان میدهد که کلمه «برافکند» به معنی فرستاد است لذا اگر کسانی دوست داشتند در شعر و نثر چنین تجربهای داشته باشند باید ساخت عبارت بهگونهای باشد که لغت مصادره شده خودبه خود همان جواب را برساند.
وی درباره این بیت «بجنبید مر سلم را دل زجای/ دگرگونهتر پُراندیشه بنشست با رهنمون» عنوان کرد: کاری که در اسطوره سلم با تور کرده است را ما عینا در دوران خودمان در واقعیت شاهد بودهایم. چین برای مهار کردن آمریکا اقتصاد خودش را قوی کرد لذا اسطوره در هر ساحتی قابل تاویل است چراکه در اسطوره یک نوع آیینگی وجود دارد که منش فردی و جمعی را نشان میدهد و در روانشناسی و جامعهشناسی و سیاست به کار میآید و کسانی که با ادبیات و فلسفه و هنر غرب آشنا هستند میدانند که آنها با تمام توان از اسطوره استفاده میکنند و محال است کتابی از افلاطون وجود داشته باشد که اشارهای به اساطیر نداشته باشد؛ این مسئله در ادبیات و هنر آنها بیشتر است چون میدانند که هر مسئله، مشکل و معضل را میتوان با اسطوره حل کرد.
نظر شما