به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان- مهری شیرمحمدی-
قدیمیترین بیمارستان رشت، پورسینا، روزانه پذیرای بیماران زیادی است. این بیمارستان دولتی که در زمان تاسیس با کمکهای خیرین احداث شد، حالا مرهم دردهای بیمارانی است که تمکن مالی کمتری دارند. محوری که امروز به نام چهارراه پورسینا میشناسیم، روزگاری بخشی از صحرای بزرگ ناصریه بود. اما این نام هم وقتی بر سر زبانها افتاد که حاکم وقت گیلان برای خوش آیند ناصرالدین شاه قاجار، این نام را برگزید. اگر روزانه صدای شیون خانوادههای داغ دیده را در اطراف بیمارستان پورسینا میشنویم، چندصد سال پیش، صدای چکاچک شمشیرها و فریاد و غریو سپاهیان در این محدوده به گوش میرسید.
صحرای ناصریه، پیش از تسلط صفویه، «صحرای لوندیه» نام داشت و به تدریج در دوره قاجار نامش عوض شد. حالا اما دشتی که محل جنگهای دائمی میان فرمانروایان محلی «بیه پس و بیه پیش» بود، ساختمانهای زیادی سر برآورده است؛ بیمارستان پورسینا، بیمارستان توتونکاران، عمارت کلاه فرنگی، ساختمان استانداری سابق، حوزه هنری، کانون بازنشستگان، کانون فکری پرورش کودکان و نوجوانان، اداره آب و فاضلاب و... و آخری، مزار هوشنگ ابتهاج، غزلسرای نامی ایران که به تازگی جسمش از آلمان به رشت مهاجرت کرد.
این صحرا، پیشینهای به قدمت قدرت نمایی فرمانروایان«بیه پس و بیه پیش» دارد. مورخان از جمله «ظهیرالدین مرعشی» و «عبدالفتاح فومنی» اگرچه درباره رشت پیش از مرکزیت آن در زمان صفویه مطالبی نوشتهاند، ولی کمتر به تاریخ گذشته آن اشاره کردهاند و آنچه که در این باره نوشتهاند شرح جنگهای مردم بیه پس و بیه پیش بوده که بیشتر در منطقهای با عنوان «صحرای لوندیه» صورت گرفته است. بر اساس نوشتههای جهانگیر سرتیپ پور، صحرای لوندیه که بعدها در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به صحرای ناصریه مشهور شد:«جلگه وسیعی بود، بین صیقلان رودبار و گوهررود که از جانب غربی با برنجزار سومابجار (صومعه بجار) همسایه میشد. صحرای لوندیه یا صحرای سیاه رودبار بعدها به تدریح قطعه قطعه شد و هر قطعه نامی گرفت. مانند: باربند محله، چهاربرادران، بیمارخانه، چله خانه، خمیران زاهدان، ناصریه، باغ محتشم.» ( نامها و نامدارها )
« احمدعلی دوست» نویسنده کتاب خطی بر دیوار هم درباره محدوده صحرای ناصریه مینویسد: «تمام صحرا که محاط به خیابان سابق پهلوی و خیابان نامجو و کیسه بافی و رودخانه بود.» این منطقه در نوشتههای «سید ظهیرالدین مرعشی» و «عبدالفتاح فومنی» با نامهای؛ « لوندیه، صحرای سیاه رودبار، سیاه رودبار» هم معرفی شده است. بنا به نوشتههای عبدالفتاح فومنی در یکی از جنگهایی که بین قوای بیه پس و بیه پیش در دوازدهم رمضان سال ۷۹۱ ه. ق (۱۳۸۹م) در محل کدوبن روی داد، سپاه بیه پیش شکست خورد و سه هزار و هفتصد تن به قتل رسیدند و هزار و پانصد نفر اسیر شدند و به فرمان شاه جمشید خان فرمانروای بیه پس سرهای اسیران را در صحرای سیاه رودبار کله ی منار فرمودند. (تاریخ گیلان)
عبدالفتاح فومنی همچنین از جنگی دیگر به تاریخ هفدهم جمادی الاول سنه ۹۴۵ قمری به فرمان خان احمد خان فرمانروای بیه پیش به فرماندهی سرفراز سلطان به قصد جنگ و جدال با سطان محمد و پسرش با بیست هزار سواره و پیاده درگرفت، یاد می کند که:«از مردم بیه پس، پنج شش هزار نفس از صحرای سیاه رودبار تا کنار سمام بجار به قتل رسیدند و شکست عظیم به لشکر بیه پس افتاد.» صحرای لوندیه یا سیاه رودبار گذشته از میدان جنگ و جدال و ستیز و نبردهای محلی، مکانی برای سان سپاه برای جنگ ها (فومنی(۵۹) و جایگاهی برای اعدام مخالفین بود. چنانکه بعد از دستگیری عادلشاه در زمان شاه صفی (۱۳۰۸-۱۰۵۲ قمری= ۱۶۲۹- ۱۶۴۳ م)، سران شورش و عدهای را در پای چنار سبزه میدان و تعدادی را در آن محل اعدام کردند. به قول عبدالفتاح فومنی: عجب نیست از خاک اگر گل شگفت که بسیار گل چهره در خاک خفت»
صحرای لوندیه در زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار به «صحرای ناصریه» تغییرنام داد و احتمالا این تغییر نام، در زمان حکمرانی «قاسم خان والی» حاکم وقت گیلان و براساس نام پادشاه وقت بوده باشد. قاسم خان والی خود در محدوده صحرای ناصریه عمارت اعیانی بزرگی ساخته بود. قاسم خان همان والی است که باغ سبزه میدان رشت به عنوان نخستین تفرجگاه عمومی را هم در مرکز شهر ساخت. هم او را ابداع کننده خوراک «میرزا قاسمی» می دانند. بر اساس قدیمی ترین نقشه شهر رشت – که در دوره ناصرالدین شاه کشیده شده - عمارت ناصریه و باغ ناصریه در نزدیکی رودخانه و پایین تر از باغ صفا و در محدوده فعلی باغ محتشم قرار دارد.
کمی پایین تر از عمارت، دو جفت سل(استخر) طبیعی جانمایی شده که در نقشه با نام «استرخ ناصریه» نوشته شده است و بالاتر از استخر، محدوده بسیار بزرگی از زمینهای کشاورزی که در نقشه نوشته شده:«زمین شلتوک زار جزو ناصریه مالک قاسم خان والی» از آنجا که در نقشه ناصری، خانه دیگری در محدوده خمیران زاهدان به نام قاسم خان جانمایی شده، احتمال میرود عمارت و باغ ناصریه که امروز اثری از آن نیست، بیشتر عمارت تشریفاتی و حکومتی و برای پذیرایی از مهمانان بوده است.
در نقشههای ادوار بعد یعنی تا اوایل پهلوی، صحرای ناصریه هنوز جزو محدوده جنوبی و بیرون شهر رشت محسوب میشد. بعدها بخشی از این صحرا، اراضی قرق بود و اعدامیها را در این محدوده اعدام میکردند. نمونه بارز آن اعدام دکتر حشمت طالقانی و اعدام چهار تن از شهدای مشروطه خواه گیلان به وسیله روسیه تزاری بود. پس از آن آهسته آهسته، اراضی ناصریه قطعه بندی و ساخت و ساز شد. نخست بیمارستان پورسینا در سال ۱۲۸۴سر برآورد و گور دسته جمعی آزادیخواهان اعدامی در بخش حیاط پورسینا قرار گرفت. دهه ۷۰ و با روی کارآمدن نخستین شورای شهر رشت، این محدوده از حیاط پورسینا جدا شد و با ساخت بنای یادبودی، محل مزار شهدای مشروطه خواه، مشخص گردید. ساخت بیمارستان توتنکاران و برخی دیگر از ادارات دولتی و مراکز خدماتی، صحرای ناصریه را به مرور بلعید. طوریکه امروز نه از جفت سلان ناصریه خبری است و نه از عمارت باشکوه قاسم خان والی.
نظر شما