خبرگزاری شبستان- گروه سیاسی- مریم خطیبی: مناسبات ایران و رژیم صهیونیستی به دو دوره قبل از انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب تقسیم میشود که با فراز و نشیبهای سیاسی همراه بوده است. در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هرچند که روابط این دو در برخی سالها (۳۱ تیر ۱۳۳۱ – ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) نقش برآب بود اما به واسطه اعمال نفوذ قدرتهای غرب برقراری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اسرائیل در دستور کار قرار گرفت و سرعت بهبود روابط طرفین در دوران پهلوی بهگونهای بود که مناسبات طرفین به حوزههای اطلاعاتی و امنیتی نیز کشیده شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران؛ حمایت از مردم فلسطین و مبارزه جدی و مستمر علیه صهیونیسم از اهمیت و جایگاه ویژهای در نظام جمهوری اسلامی برخوردار شد. رژیم صهیونیستی مهمترین «دگر» هویتی جمهوری اسلامی بود که نهتنها در مقابل ایران بلکه در دیدگاه ایران انقلابی، در مقابل تمام «ملل مسلمان و مستضعف جهان» و «حرکتها و نهضتهای آزادیبخش»، قرار داشت. بر همین اساس رژیم صهیونیستی مهمترین دشمن جمهوری اسلامی ایران از آغاز انقلاب تاکنون بوده و سیاست تقابلی با این رژیم همواره از سوی دولتهای جمهوری اسلامی ایران دنبال شده است.
سیاست تقابلی رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران همواره از سوی طرفین دنبال شده است. با وجود این در تبیین دلایل این تقابل باید به سیر تاریخی و شرایط هر دوره توجه کرد و بررسی این موضوع بدون درنظر گرفتن دلایل خصومت رژیم صهیونیستی نسبت به ایران، کلیگویی و حتی گاهی شعارگونه است از این رو با توجه به ضرورت شناخت جامعنگرانه راهبردهای این رژیم به ویژه با توجه به سیر تحولات عرصه خارجی و استفاده از نقاط قوت و ضعف این راهبردها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با دکتر «غلامرضا منتظمی»، کارشناس ارشد مسائل صهیونیسم در اروپا و آمریکا و دبیر کنفرانس بین الملل افق نو و دیپلمات سابق ایران در فرانسه به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در متن زیر میخوانید:
ایران در عرصه سیاسی و بین الملل در مقابل و مواجهه با چه قدرت هایی قرار دارد؟
پاسخ به این سوال را با طرح این موضوع آغاز میکنم که در حوزه علوم اجتماعی و انسانی چیزی را نمیتوان به صورت مطلق گفت و باید با ملاحظه و احتیاط بیان شود اما من به صورت قاطع این نظر را میدهم و تاکید میکنم که ایران غیر از این راهی ندارد و اگر این راه حل را در پیش نگیرد مدام آسیب میبیند و از بحرانی به بحرانی دیگر منتقل میشویم و آن راهحل چیست؟
باید در جواب این پرسش گفت که ما به عنوان تنها کشور در دنیا با رژیم صهیونیستی درگیر هستیم و این درگیری وضعیت متفاوتی را برای ما ایجاد میکند که بسیار مجزا از موضوعاتی است که سایر کشورها ممکن است با آن درگیر باشند؛ پس ما باید به خوبی آرایش رژیم صهیونیستی را درک کنیم.
درباره چگونگی درک آرایش رژیم صهیونیستی و راههای مقابله با این تاکتیک ها کمی بیشتر توضیح دهید.
برای درک بهتر از این موضوع نمونه ای را مطرح می کنم که امروز با آن مواجهه هستیم که بحث مهسا امینی است؛ اشتباه یا درست (ما به جزئیات مسائلی که پیش آمده کاری نداریم) بعضیها میگویند این جریان را کومله طراحی کرده بود یا اصلا تصادفی بود اما این نشاندهنده آن است که ظرفیتهایی در کشور در این بخش وجود داشته که چه به صورت تصادفی و چه به صورت برنامهریزی شده، این موضوع تبدیل به این شعلهها شود و زبانه بکشد.
از این دست رخدادها و اتفاقات هر ساعت در تمام کشورهای دنیا رخ می دهد به عنوان نمونه شلیک مستقیم آمریکاییها به زینب عصام ال خزعلی در عراق اما چرا موضوع مهسا امینی به موضوع اول تکتک مردم دنیا تبدیل میشود؟ چه قدرتی آنجا وجود دارد؟
این موضوع نشان میدهد که ما با یک پدیده بسیار اهریمنی، مخوف و پیچیده درگیر هستیم که متاسفانه احاطه و اشرافی هم بر اینکه این پدیده چیست، نداریم.
و آن پدیده چیست؟
آن پدیده این است که یهود برای اولین بار در تاریخ به آن حکومت جهانی و آرمانهایی که چهارهزارسال به دنبالش بود نزدیک شده یا تقریبا رسیده است؛ پس ما تنها با یک اسرائیل در منطقه روبه رو نیستیم با پدیدهای با این وسعت و عظمت با تمام ظرفیتهای علمی، مطالعاتی، دانشگاهی، رسانهای، هنری، سینمایی، سیاسی، مالی، اداری درگیر هستیم. تمام نهادهای بینالمللی و تمام این ظرفیتها در حال حاضر در اختیار اسرائیل و یهود است و اینها آرایشی به این وسعت را در مقابل ما قرار داده است که باعث میشود حادثهای مانند مهسا امینی که اتفاق میافتد تبدیل به خبر و موضوع اول دنیا شود.
پس از درک این پدیده و ابزارها و امکانات این جبهه، وظیفه و رسالت ما چیست؟
خداوند در آیه 72 سوره احزاب می فرماید: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا...ما بر آسمانها و زمین و کوههای عالم (و قوای عالی و دانی ممکنات) عرض امانت کردیم (و به آنها نور معرفت و طاعت و عشق و محبّت کامل حق یا بار تکلیف یا نماز و طهارت یا مقام خلافت و ولایت و امامت را ارائه دادیم) همه از تحمّل آن امتناع ورزیده و اندیشه کردند و انسان (ناتوان) آن را بپذیرفت، انسان هم (در مقام آزمایش و اداء امانت) بسیار ستمکار و نادان بود (که اکثر به راه جهل و عصیان شتافت).
ما نمیدانیم چه بار بزرگ و ماموریتی در این دنیا برای انسانیت، دین، اخلاق، بشر، آینده تاریخ داریم؛ واقعا وارد بازی بسیار خطرناک و پیچیده ای شده ایم که اگر درست تشخیص ندهیم که چکار باید کنیم در مقابل باید هزینه بدهیم و در این مسیر فرسایشی، پایگاه مردمی نظام را از دست بدهیم؛ مثل موریانه به جان ما بیافتند و شکاف بین ما و نسل جدید بیشتر شود و این چالش دیگر قابل مهار نباشد و کنترل نشود و از دست برود.
اگرچه از آنجا که ما حق مطلق هستیم و آن طرف باطل مطلق است، مطمئن هستیم پیروز خواهیم شد اما چرا با هزینه بیشتر؟ با هزینه کمتر هم میتوانیم در این جبهه به پیروزی برسیم.
این کلیت آن فضایی است که در حال حاضر در مقابل ما قرار دارد و این ظرفیت جهانی که یهود توانسته با تسلط بر تمدن غرب در نظام جهانی به دست بیاورد.
بر این اساس بخش عمده ای از نظام جهانی در مقابل ما قرار دارد و برای پیروزی در این مقابله راهکار چیست؟
ما باید ببینیم در کجا آسیب پذیرهستیم و طرف مقابل در کجا آسیبپذیر است و بر این اساس بازی را به نفع خودمان تغییر دهیم. ما دو حوزه درگیری داریم یکی حوزه جنگ سخت و نظامی که در منطقه است، دیگری حوزه جنگ نرم. ما جنگ سخت و نظامی را پیروز شدهایم نفوذ ما در منطقه گسترش پیدا کرده است ولی در جنگ نرم آسیبپذیر هستیم و در جنگ نرم ضربه میخوریم این در حالی است که آنها به واسطه مدیریت و برنامهریزی که در جنگ نرم داشتند در این حوزه موفق شدند.
آنها ایرانی که اصلا اتمی نیست و کشوری است که انرژی هسته ای را برای بحث پزشکی، علمی و انرژی دنبال می کند را به یک تهدید اتمی برای صلح و امنیت جهانی تبدیل کردند؛ این طور برنامه ریزی شد که ایران برای امنیت و صلح جهانی، تهدید اتمی است و بهخاطر همین است که مذاکره میکنیم و باید پنج قدرت اصلی جهان بیایند ما را مهار کنند و راهی پیدا کنند که این تهدید از سر جهان برداشته شود؛ در حالی که خودشان اتمی هستند.
یعنی هیچ یک از کشورهای دیگر فعالیت هسته ای ندارند که به این اندازه فعالیت های هسته ای ایران زیر ذرهبین قرار دارد؟
پاکستان اتمی است ولی داعش برایش درست نمیشود، آذربایجان درست نمیشود، لیست اول اخبار نیست، آنجا هم کشته میشوند ولی کشتهشدگانش موضوع اول دنیا نیست، برایش تحریم درست نمیکنند و اعمال تحریم نمیشود، با اینکه اتمی است و اسمش هم جمهوری اسلامی پاکستان است اتفاقا سه برابر ایران هم جمعیت دارد. پس چرا ما تحریم هستیم؟ چون پاکستان با اسرائیل کاری ندارد. هیچکسی در دنیا جرئت نمیکند در مقابل اسرائیل بایستد. نمیخواهیم رژیم صهیونیستی را بزرگ جلوه دهیم و ایجاد خوف کنیم ولی باید این نکات را درباره این رژیم بدانیم!
آیا این رژیم با این درجه از نفوذ در جهان دارای نقاط ضعف است تا با شناسایی آن درجه نفوذپذیری اش در میان سایر کشورهای دنیا کاهش یابد؟
باید بدانیم که اسرائیل پایان یافتنی، آسیبپذیر و ضربهپذیر است و نقاط ضعف زیادی دارد ولی ما نمیدانیم آن نقاط ضعف کجاست و اشتباه استراتژیکی که کشور در تمام جنبههایش از وزارت خارجه و حوزه های نظامی و امنیتی مرتکب شده این است که فکر کردیم اسرائیل همین منطقه است، پنجهزار موشک ایران سال 2021 در جنگ غزه به کار برده شد و فکر کردیم اسرائیل تمام شد و موشک، قدرت برتر، نفوذ و توطئههایش را مهار کردیم. داعش و النصره، مخوفترین توطئه اسرائیل در دنیا بود که اتاق فکرهای اسرائیلی آنها را طراحی کردند اما ما بر آنها پیروز شدیم؛ دیگر از این بالاتر دیگر نیست. قدرتی از این بالاتر که آن جریان مخوف تروریستی را بتواند مهار کند و شکست دهد.
با توجه به این قدرتی که ایران در این عرصه و در مواجهه با رژیم صهیونیستی داشت، چرا نتوانسته ایم به طور کامل این رژیم منحوس را تاکنون شکست دهیم؟
با این پرسش این مبحث را پاسخ می دهم که چرا وقتی که با داعش میجنگیدیم دلار سه هزار تومان بود اما زمانی که به پیروزی رسیدیم قیمت آن 30 هزار تومان شد؟ این نشان میدهد ما در بخشی از جنگ پیروز شدیم ولی در کلیت جنگ پیروز نشدیم چون برای کلیت جنگ برنامه نداشتیم.
سال 2000 بود بعد از پایان ماموریتم در کنگو خانهای 110 مترمربعی به قیمت 25 میلیون تومان خریداری کردم که در حال حاضر خانه های آن منطقه 10 میلیارد تومان قیمت دارد یعنی چهارصدبرابر شده است و یعنی اینطور انتظار میرفت که شرایط اقتصادی با توجه به اقدامات دولتها به سمت بهبود بیشتر حرکت کند اما شاهد چنین وضعیتی نبودیم البته این به آن معنی نیست که ما بیعرضه بودیم یا نبوغ اقتصادی نداشتیم ولی آن هیمنه اسرائیل و اتاق فکرهایش در این مدت بیکار ننشسته اند.
یازدههزار مراکز مطالعاتی در دنیا وجود دارد که هفتهزار در آمریکا و 2 هزارتای آن در اروپاست که اینها به رژیم صهیونیستی کمک میکنند علاوه بر این، دانشگاهایشان نیز به آنها خدمات میدهد. دانشگاه علوم سیاسی در بحث تصمیمگیریهای کلان استراتژیک مانند آزمایشگاه است؛ در این دانشگاهها هم بحثهای سیاسی مطرح میشود و اتاق فکرها، طرحهای دقیق در این باره ارائه میدهند.
با توجه به مباحثی که مطرح شد در این بازی سیاسی باید چطور وارد شویم و از چه پتانسیل و ظرفیتی برای پیروزی بهره ببریم؟
با استفاده از پتانسیل های موجود در اروپا و آمریکا میتوانیم این بازی را ببریم. حال سوال اینجاست که چرا در اروپا و آمریکا؟ سرنوشت بشر، سرنوشت تاریخ و آینده جهان در حال حاضر در 2 جبهه تعیین میشود؛ یکی منطقه خاورمیانه و دیگری غرب. چرا غرب؟ بهخاطر اینکه یهود به غنا یا ویتنام نرفته است بلکه به مرکز اصلی قدرت، ثروت و علم وارد شده است و ظرفیت های آنها را در مقابل ما قرار داده است.
ما در جنگ نظامی موفق شده ایم اما سرنوشتمان تغییری نکرده و بازی به نفع ما نشده است چون باید در نبرد در میدان غرب نیز موفق شویم؛ اینجاست که میتوانیم بازی را ببریم چون در حال حاضر اسرائیل در داخل غرب چالش دارد. شخصیت های تاثیرگذاری در غرب وجود دارند اما ما متولی در این کشورها نداریم و از پتانسیلشان استفاده نمیشود.
این امرعامل پیروزی در این میدان است، میگویند تشخیص درست درد مثل درمان است و در حال حاضر کلید همین جا است. اگر درد را تشخیص ندهیم هر درمانی هم انجام دهیم، فایدهای ندارد اولا باید درد را تشخیص بدهیم بعد درمان متناسب با آن، بعد میشود درمان کرد اگر نه مثل مهسا امینی بلکه باید منتظر دهها ضربه دیگر و طوفانهای بسیار بزرگ دیگری باشیم.
در جنگ ایران و عراق 1600 کیلومتر مرز زمینی بود و جنگ نظامی؛ حال اگر جنگ نرم را درنظر بگیریم با جبهه هزار کیلومتری مواجه هستیم که دارای 20 هزار اتوبان فرهنگی است؛ بیست هزار اتوبان فرهنگی که در حال حاضر یک ایست بازرسی ندارد و هیچ نظارتی ندارد، حالا در مساجد تبلیغات کنید، یا بیایید موضوع مهسا امینی، مسئله اتمی، تحریمها را معالجه کنید؛ اینها فایده ندارد بلکه باید اصل غده را معالجه کرد و در این صورت است که می توان بازی را برد از این رو در زمان کنونی باید جریانها و قدرتهای ضداسرائیلی که در اروپا و آمریکا وجود دارد را شناسایی کرد و با آنها ارتباط برقرار کرد.
در حال حاضر در کشورهایی که سفارتخانه داریم کارشناسان مطبوعاتی، رسانه، سیاسی میفرستیم باید این سوال را مطرح کرد مگر ایران تنها کشوری نیست که در مقابل اسرائیل ایستاده است چرا به این کشورها کارشناسی که در حوزه صهیونیست مطالعات گسترده ای داشته باشد، نمی رود تا بتوانند با جریانهای ضداسرائیلی ارتباط برقرار کنند و به آسیب شناسی در این حوزه بپردازند؟ اینها همه آن ابزارهایی است که میتوان با آن در نبرد امروز پیروز شد.
ممکن است برای مخاطبی که صحبتهای شما را میخواند سوالی پیش بیایید و بگوید ما خودمان مشکل داریم اول باید سنگری که خودمان در آن مستقر هستیم سقوط نکند تا به فکر سنگر جلوتر باشیم؛ چه پاسخی به این پرسش دارید؟ یک جوان بیست ساله میگوید ما در حال حاضرمشکل فرهنگی و اقتصادی داریم بعد بیاییم برویم اروپا را بگیریم؟ پاسخ ما به این جوان چیست؟
ببینید اگر سیلی راه بیافتند و بتوانیم جلوی آن را از سرچشمه بگیریم دیگر شاهد روانه شدن سیل و خرابی نیستیم. برای مقابله با بسیاری از مشکلات راهی جز این نداریم و باید اسرائیل را خاموش کنیم؛ شما بیست بحران و مشکلی که در داخل داریم را حل و مهار کن اما آن سمت را رها کن؛ باز دوباره سیل شروع میشود.
پس به نوعی ما درگیر یک جنگ بزرگ تاریخی هستیم.
مرحوم نادر طالب زاده تعریف زیبایی از این موضوع داشت و به آن جنگ آخرالزمانی میگفت و من نیز به آن بزرگترین جنگ تاریخ میگویم چون همان طور که قبل از این هم متذکر شدم یهود برای اولین بار در تاریخ به قدرتی در سطح و وسعت کنونی رسیده است.
مرحوم طالب زاده به من این توصیه را کرد که در زمانی که سفیر ایران هستم از پتانسیل کشورهای اروپایی در حوزه ضد صهیونیست استفاده کنم. من نیز در این ایام به کشورهای ایتالیا، انگلیس و آلمان رفتم و لیست بلندبالایی از کارشناسان اروپایی ضد صهیونیست در خلال این سفرها و گفتگوها به دست آمده است. به اعتقاد من سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده جبهه نظامی و مرحوم طالب زاده، فرمانده جبهه نرم بود و اگر آن توان لجستیکی که در منطقه همراه و کنار حاج قاسم بود پشت سر مرحوم طالب زاده نیز قرار می گرفت امروز ما برنده میدان مبارزه با رژیم صهیونیستی و آقای امروز دنیا بودیم، هرچند که اعتقاد دارم به این جایگاه میرسیم منتها با هزینه بیشتر.
به اعتقاد شما چرا آن توان لجستیکی در حوزه جنگ نرم آنچنان که باید قوی عمل نکرد و به تعبیر شما در کنار افرادی مانند مرحوم طالب زاده در جبهه مبارزه با صهیونیست نبود؟
در کشور صورت مسئله درست تشخیص داده نشده است. در دنیا کشوری به اندازه ایران داخل اروپا دارای قدرت نرم نیست؛ همیشه برعکس این موضوع رخ می داد یعنی همیشه کشورهای استعمارگر در کشورهای جهان سوم قدرت و نفوذ داشتند اما این بار برای اولین بار کشوری مانند ایران دارای چنین قدرت نرمی داخل اروپا و امریکا است.
خشم و نفرتی که امروز در غرب و امریکا علیه جریان صهیونیست وجود دارد، باورکردنی نیست و کافی است ما یک پروژه در این حوزه را در این کشورها به دست بگیریم و خوب مدیریت کنیم. آن قدر نابغه و انسانهای باهوش و بااستعداد در کشور در این حوزه وجود دارد که تنها اقدامی که در این زمینه باید انجام دهیم این است که قرارگاهی برای آنها تشکیل دهیم.
یهود و اسرائیل مانند یک درخت است که تنه و ریشهاش در غرب و شاخههایش در منطقه است، ما همیشه با شاخه های این درخت درگیریم در حالی که هرقدر شاخه ها را بزنیم باز هم تنه و ریشه دست نخورده باقی میماند. گریس پورتر در کتابش بحران ساختگی manufactured crisis این تعبیر را به کار میبرد که این اسرائیل بود که ایران را بهعنوان تهدید برای صلح و امنیت جهانی معرفی کرد و براساس یک موضوع ساختگی، تحریمهای بسیاری را در طول تاریخ علیه ایران اعمال کردند.
بر این اساس باز هم تاکید میکنم باید به موضوع اسرائیل پرداخت و نه "اسرائیل داخل منطقه" چرا که ارزش استراتژیک ندارد و این موضوع به زندگی روزمره مردم ارتباط ندارد بلکه باید در حوزه اروپا و آمریکا به این موضوع پرداخت و آنجا میدان جنگ نرم ما است و باید افشاگری کنیم چون غیر از ایران کشور دیگری این کار را انجام نمیدهد زیرا جرئت این را ندارد که بحث اسرائیل را پیش بکشد.
با همه توضیحات شما و میزان نفوذ رژیم صهیونیستی میان قدرتهای دنیا این طور است که این رژیم به دنبال یک برنامه خاص در ایران است، به اعتقاد برخی رژیم صهیونیستی به دنبال سرنگونی نظام ایران است اما با توجه به نگاه استراتژیک به برنامههای این رژیم باید گفت آنها با جریانهایی که در ایران به راه میاندازد بیشتر به دنبال تجزیه کشور ما هستند. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
اگر ایران با امریکا در جنگ نظامی بود به یک نقطه تعادل تثبیتی میرسیدیم بالاخره به خاطر 30 درصد منافعش ما را به رسمیت میشناخت چون به دنبال منافع هستند. همانطور که ویتنام هم در جنگ با آمریکا بود و در حال حاضر با وجود تلفات بسیاری که در این جنگ داده زندگیش را میکند؛ اما تاکنون کشوری با اسرائیل درگیر نشده است و درگیری با این پدیده اهریمنی تبعاتی دارد.
اگر اسرائیلی نبود و با آمریکا در جنگ نظامی بودیم تلفات میدادیم اما فرهنگمان و ارزشهایمان میماند اما بازی اسرائیل متفاوت است اینطور نیست که حکومت عوض شود و جنگ تمام بلکه آنها به دنبال این هستند که ایران نابود و تجزیه شود؛ چیزی بدتر از فروپاشی افغانستان. نبرد با اسرائیل نبرد با نابودی طرف است و اینطور نیست که به یک نقطه تعادلی برسیم؛ این یک بازی حذفی است و امروز وارد مراحل خطرناک آن شدهایم.
رژیم صهیونیستی در خلال این سالها ایران را به عنوان تهدید اتمی در جهان معرفی کرده است و ما هم در این زمینه نتوانستهایم جلویش را بگیریم که نه ما تهدید نیستیم به این خاطر است که مذاکرات انجام میدهیم. در کنار این موضوع توانست تحریمها را علیه کشورمان اعمال کند و در چند سال اخیر مردم ایران چهارصد برابر فقیرتر شدهاند نه به این علت که ما کوتاهی کردیم به این علت که آن دشمن اهریمنی است و نگذاشت کارهایمان را پیش ببریم و نمیگذارد این دولت طرحهای اقتصادیش را پیش ببرد چرا که هدف اسرائیل فروپاشی ایران است و تمام ظرفیتهای غرب در این زمینه در اختیارش است از این رو است که باز تاکید دارم که باید در این زمینه سرمایهگذاری کنیم؛ باید قرارگاه جنگ نرم داشته باشیم و برای آن جنگ آخرالزمانی و بزرگترین جنگ تاریخ طراحی انجام دهیم و متولی داشته باشیم.
نظر شما