خبرگزاری شبستان،گروه اندیشه، بیست و ششمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشنامه عرفان» به صاحبامتیازی انجمن علمی عرفان اسلامی ایران منتشر شد.
از جمله عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی عنصر خیال در مثنوی از منظر شناختی»، «تبارشناسی و گونههای مختلف نظریه قوس صعود و نزول در عرفان اسلامی»، «تحلیل فعل اختیاری انسان براساس وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود»، «فردید و هرمنوتیکِ عرفانی – انتقادیِ غرب»، «سویه استعلایی پرستش در عرفان اسلامی با نیمنگاهی به ادیان دیگر»، «بررسی کنشهای گفتاری در کشف المحجوب هجویری با تکیه بر نظریه سرل».
در چکیده مقاله «بررسی عنصر خیال در مثنوی از منظر شناختی» آمده است: «نظریه استعارههای شناختی یا مفهومی اولینبار توسط لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نبود، بلکه زیربنای تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعارههای شناختی در زبان روزمره بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن زبان عرفان، آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. در مثنوی بررسی شناختی مفاهیم انتزاعی جایگاه ویژهای دارد. یکی از این مفاهیم خیال است. این پژوهش به دنبال بررسی شناختی عنصر خیال در مثنوی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. بررسی عنصر خیال در قالب شناختی در مثنوی نشان میدهد که وی به منظور ملموس کردن این مفهوم انتزاعی، قلمروهای مبدأ حسی یا عینی را برای آن انتخاب کرده است. از بین استعارههایی که مولانا با محوریت خیال در مثنوی بهکار برده است، «خیال مظروف است» و «خیال حیاتمند است» بیشترین بسامد را دارند و پس از آن «خیال تصویر/ عکس است» و «خیال دام است» در مرتبه بعد قرار میگیرند که منعکسکننده نگاه مولانا به خیال میباشند. نتایج تحقیق نشان میدهند که در مثنوی، به مظروف بودن خیال بیش از ظرف بودن آن توجه شده است. ازطرف دیگر، در تفکر مولانا، هرچه جز «خداوند واحد حی ودود» خیال است.»
در طلیعه مقاله «تبارشناسی و گونههای مختلف نظریه قوس صعود و نزول در عرفان اسلامی» آمده است: «قوس صعود و نزول از نظریههای پایه در عرفان اسلامی است. این نظریه به تبیین نظام هستی و ارتباط آن با وجود حضرت حق (خداوند) میپردازد و موجودات عالم را در دو قوس نزول و صعود در نظر میگیرد که از یگانه وجود حقیقی نشئت گرفته و به صورت دایرهوار به آن بازمیگردند. مقاله پیشرو درصدد است با بهرهگیری از روش پژوهشی تاریخی و نقلی به وجه اشتراکات و تمایزات تبیینهای مختلف این نظریه در کلمات عرفا دست پیدا کند. در نهایت تلاش بر یافتن ریشههای تاریخی و عقیدتی موجد این نظریه در عرفان اسلامی است. ازجمله سه عامل در ایجاد این نظریه تأثیرگذار تشخیص داده میشوند که عبارتاند از: عقبه فلسفی بحث از فرایند خلقت؛ پذیرش نظریه وحدت وجود و گرایش به کمال و سیر و سلوک در عرفان.»
در طلیعه مقاله «تحلیل فعل اختیاری انسان براساس وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود» آمده است: «مسئله فعل اختیاری انسان ازیکسو با برخی از صفات الهی مانند: توحید افعالی، علم، اراده، قدرت و ازسویدیگر با بعضی از آموزههای دینی مانند: بهشت، جهنم، تکلیف و... کاملاً مرتبط است. در تبیین این مسئله برخی جانب جبر رفتهاند و برخی قائل به تفویض شدهاند. از اهداف پژوهش حاضر آن است که تحلیل فعل اختیاری انسان بهگونهای صورت پذیرد که هماهنگ با صفات الهی و مؤید آموزههای دینی باشد. از اینرو در این پژوهش به تحلیل فعل اختیاری انسان براساس وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود پرداخته شده است و سپس میان نتایج این تحلیلها با محتوای نصوص دینی، مقایسهای صورت گرفته است. در ادامه با روش تحلیلی، ابعاد فعل اختیاری انسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از یافتههای تحقیق آن است که: هریک از این سه تحلیل، منطبق با برخی از آیات قرآن کریم است و افعال اختیاری انسان اعم از حسنه و سیّئه دارای دو بُعدِ حقّی و خَلقی است.
نظر شما