خبرگزاری شبستان- خراسان رضوی- مرضیه وحدت؛ ارتباط با مردم برای ائمه ما بسیار مهم بوده و هست و امام زمان (عج) به یاد همه انسانهاست و برای نجات آنها و هدایت جامعه غیبت آن حضرت طولانی شده است؛ هریک از ائمه (ع) در زمان خود مهمترین تکلیف الهی خود را حفظ دین مردم میدانستند و در همین راه و مقصد جان خود را فدا نمودهاند ؛امام عسکری علیهالسلام با توجه به دوره خطیری که داشت و آیندهای که از سوی خداوند درباره غیبت فرزندش مقرر گردیده بود ، راهبردهای خاصی برای حفظ دین مردم و حفظ و پایداری ارتباط با مردم در آینده و حفظ مکتب اهلبیت(ع بکار بست و تدبیر نمود تا مردم همواره با چشمههای جوشان هدایت مرتبط باشند، متن بالا برشی از گفتگوی خبرگزاری شبستان با حجتالاسلام «امیر علی حسنلو» استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه میباشد که در ادامه تقدیم میشود:
چند نمونه از اقدامات امام عسکری (ع) در راستای حفظ ارتباط و استمرار آن و حفظ دین وباورهای مردم بفرمایید؟
حضرت در كودكي به اجبار همراه پدر از مدينه به سامرا منتقل و با ظلم و بيدادگري طاغوتيان آشنا شد و در سامرا در منطقهاي به نام عسكر (پادگان و در حصر نظامیان حکومتی ) همراه پدر گرامی حضرت امام هادی سكونت داشت؛ ازاینرو به (عسكري) معروف است و سن آن حضرت را در هنگام انتقال به سامرا چهار سال و چند ماه گفته اند.
بیگمان حفظ اصل دین اسلام بر عهده امامت است؛ اگر امامت نبود از دین و از کتاب خدا چیزی نمیماند ؛ حکمت اینکه خداوند برای پیامبرش مزد و پاداش رسالت اطاعت و دوستداری اهل القربی و اهلبیت که همان امامت است را تعیین کرد در تأمل به این مسئله روشن میشود.
هیچیک از افرادی که به خلیفه مسلمین شهرت دارند ؛ جز امیر مؤمنان (ع) نتوانستند در حفظ و پاسداری از اصل دین نقشی که مدنظر قرآن است را ایفا کنند از طرفی آنچه قرآن به مردم دستور میدهد« اطیعوالله واطیعوالرسول واولی الامر» اولوالأمری است که مانند پیامبر (ص) باشند ویژگیهای حضرت را داشته باشند ؛ عصمت یکی از ویژگیهایی ست که قرآن کریم در آیه تطهیر به آن تصریح فرمود و شامل افراد خاص است.
اوصافی که برای حاکمان اموی و عباسی و دیگران نوشتهشده در تاریخ موجود است، این اوصاف نشان میدهد جانشینان واقعی پیامبر(ص) و پاسداران دین اینان نیستند ؛ قرآن و پیامبر(ص) شراب را حرام کرده و سفاکی در شان نبوت نیست ؛ بیشتر این حاکمان اموی و عباسی شراب خوار بودند و عمری در مستی و سرگرم بازی با معشوقه ها بودند و خون فرزندان و منسوبین پیامبر(ص) را مباح میدانستند؛ با این اوصاف تاریخ هم راه درست اسلام را به ما نمایان میکند و هم پاسداران دین را نمایان میکند که راه اهلبیت راه واقعی و حافظان دین اهلبیت و امامان معصوم (ع) هستند.
سالهایی كه امام در شهر سامرا بود كاملاً تحت نظر بود و پارها زنداني شدند. درواقع اقامت طولاني حضرت در سامرا نوعي بازداشت از طرف عباسيان بود امام موظف بود براي اثبات حضور دائمي خود در سامرا مداوم هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شوند.
در چنين موقعيتي شيعيان براي ديدن امام مشكل داشتند و ارتباط مردم با امام بسیار سخت بود آنگونه كه یکبار، تنها موقعي كه خليفه براي ديدن «صاحب البصره» ميرفت، امام را نيز همراه خويش ميبرد، اصحاب امام در طول راه خود را براي ديدن امام آماده ميكردند.
از اين به بعد برقراري ارتباط مستقيم براي شيعه ممكن نبود. لذا امام برای این شرایط که ارتباط با مردم قطع نشود تدابیری اندیشید که هنوز نیز بر اساس همان تدابیر حضرت برای ارتباط مردم با دین و اهل دین کارایی عجیب دارد و هرگز کهنه نخواهد شد.
سعد بن عبدالله اشعري نقل ميكند: در شعبان سال 278 هـ ق يعني 18 سال پس از شهادت امام حسن عسكري عليه السّلام در مجلسي نشسته بوديم كه سخن از علويون به ميان آمد، احمد بن عبيدالله در آن مجلس گفت: «من كسي از علويان را چون حسن بن علي عسكري عليه السّلام در سامرا نديده و نشنيده بودم كه اینچنین به وقار، عفاف، زيركي و بزرگمنشی در ميان اهلبیت خود شناختهشده و پيش همه محترم باشد و حتي سلطان و وزير همه احترام آن حضرت را نگه ميداشتند ...»
اين روايت طولاني اين نكته مهم را ميرساند كه با اينكه امام در محدوديت قرار داشتند و دشمنان سعي در تحقير آن حضرت ميكردند ولي جايگاه امام در بين مردم به حدي بود كه حتي دشمنان اهلبیت نيز به فضائل آن حضرت معترف بودند. خادم امام عسكري عليه السّلام ميگويد:« روزهايي كه امام به مقر خلافت ميرفت، شور و شوق عجيبي در مردم پيدا ميشد. خيابانهاي مسير آن حضرت از جمعيتي كه سوار بر مرکبهای خود بودند، پر ميشد».
امام در دورهای زندگی میکرد که علاوه بر پیشرفت جوامع اسلامی و علوم مختلف رواج داشت وجهان اسلام رودررو با افکار مادیگرایان و شبهات مختلف فکری و عقیدتی بود؛ همین جریانات فکری معاصر و شبهات برعلیه معارف دین و انکار قرآن و وحی نیز در این زمان بود چنانکه برخی همین الان دراینباره در سایتها و رسانهها علیه قرآن و اصل دین شبهه سازی میکنند.
کدام خلیفه عباسی میتوانست این شبهات را پاسخ دهد و از ساحت قرآن دفاع نماید؛ چنانکه مأمون درمانده شد و به دامن امام رضا (ع) چنگ زد؛ در زمان امام علی (ع) سه خلیفه قادر نبودند شبهات علمی را جواب دهند و به سایه علی پناه میبردند و فریاد لولا علی سر میدادند، دوران خلافت عباسیان نیز اینگونه بود، فیلسوفی در رد قرآن کتابی نوشت با یک جمله امام عسکری از نوشته خود پشیمان شد و آن را به آتش سوزاند.
در زمان امام عسکری (ع) قلمرو کشور اسلامی از آفریقا تا مرزهای اروپا از مشرق و غرب به نهایت درجه وسعت خود رسیده بود. و تردد تمام مردم در این قلمرو آزاد بود، جهان اسلام با جهان مسیحیت و سایر پیروان ادیان رابطه نزدیک داشت، تعامل علمی و تمدنی و سیاسی با وجود مخاصمات برقرار بود؛ یکی از پیامدهای تبادل فرهنگی جهان اسلام با مسیحیت این بود که شبهات الحادی دین مسیحیت به عقاید اسلامی نیز رسوخ کند.
مدت امامت امام عسکری علیهالسلام شش سال بود. اما در مدت کم امامت تلاشهای علمی و سیاسی فراوان از یکجهت در مقابل افکار خارجی و شبهات آنها و از سویی در مقابل سختگیری عباسیآنکه پیروان اهلبیت را ازهرجهت در فشار داشتند و خود را به نام جانشین واقعی جا میزدند ایستادند.
داود بن اسود، خدمتگزار امام، ميگويد: «روزي امام مرا خواست و چوب مدوّر و بلند و كلفتي مانند پایه در به من داد و فرمود: اين چوب را بگير و نزد عثمان بن سعيد ببر و به او بده من چوب را گرفته روانه شدم و در بين راه در اثر برخورد چوب با باریک رهگذر، چوب شكست و وقتي داخل چوب را نگاه كردم ديدم نامههايي در داخل چوب جاسازي شده است! بهسرعت چوب را برداشته برگشتم به منزل امام ... ». اين پنهانکاری حكايت از اوج اختناق سياسي و اجتماعي اين دوره دارد.
با اینوجود فعاليت علمي امام برقرار بود كه شيخ طوسي نام صد نفر را ذكر كرده است. همچنين امام از شيعياني كه دچار مشكلات مادي و اقتصادي ميشدند حمايت ميكردند و شيعيان را براي دوران غيبت فرزند خود و امام دوازدهم آماده ميكرد و این راهبرد یعنی قطع نشدن ارتباط مردم با امام در هر شرایط امام عسکری اینگونه آماده میکند و جامعه را برای ارتباط دائم با چشمههای نور هدایت آماده میکند.
بنابراين امام عليه السّلام در سامرا بعد از شهادت پدر بزرگوارش امامت و رهبري شيعه را عهدهدار شده و به وظايف امامت در اين شرايط سخت عمل مينمود و از موقعيت اجتماعي، علمي، و معنوي بينظيري در سامرا برخوردار بود بهگونهای كه در تمام مشكلات حل نشدني اميدها به آن حضرت بسته بود.
استراتژی و راهبردهایی که امام برای حفظ ارتباط با مردم و مردمداری تدبیر نمود چه بود؟
مردمداری برای اهلبیت بسیار مهم است که امروز مسئولین جامعه باید به این سیرهها توجه نموده و اقتباس نمایند؛ تلاشهای امام را برای حفظ دین وباورهای مردم را میتوان اینگونه دستهبندی کرد؛ تدابیر رفتاری و سیره، تدابیر سیاسی، تدابیر علمی و فرهنگی که به برخی اشاره میشود:
وقتی امام در حبس و محاصره بود ابن اوتاش که سابقه عداوت و دشمني با اهلبیت(ع) را داشت زندانبان حضرت بود، به او دستور دادند تا میتوانی بر او سختگیر اما او تنها یک روز با امام ماند، امام او را بامحبت و دوست داشتن چنان متحول کرد که او در برابر امام به خاک افتاد و از راهش برگشت و دارای بصیرتی کامل نسبت به شناخت امام شد.
پس باید مردم را با مهر نه باخشم هدایت نمود این را باید مسئولین درس بگیرند، اینها نمونه کوچکی است از روش هدایت به معروع و منع از منکر در سیره اهلبیت (ع) از این نمونه ها زیاد است آقایان مسئولین باید توجه نمایند .
همچنین ابوهاشم جعفري گوید در زندان بودم و از سنگینی غل و زنجیر بسیار رنجور به حضرت شکایت کردم (از طریق نامه) در پاسخم نوشت امروز نماز ظهر را در منزلت میخوانی و از زندان خلاص میشوی به همان ترتیب واقع شد و ظهر را در منزل نماز خواندم وقتی یادی از تنگي معاش از خاطرم گذشت و خواستم در نامهای برای حضرت بنویسم، شرمم آمد، برگشتم به منزلم نامهای به من نوشت و فرمود از درخواست حوائجت خجالت نکش، انشاء الله برآورده میشود.
اینگونه تحویل گرفتن مردم تحول بزرگ روحی ایجاد میکند که این خود منشأ برکات اجتماعی و فرهنگی است.
برخی از شیعه درباره فضایل حضرت سخن میگفتند ؛ مردی ناصبی با تردید و انکار گفت من سؤالاتی را بدون اینکه با مرکب بنویسم از او سؤال خواهم کرد اگر پاسخ او بر حق است ... ناصبی چنین کرد نامهها را فرستادیم، حضرت پاسخهای سؤالات ما و ناصبی را با ذکر نام او و پدرش برای او فرستاد ناصبی چون آن را خواند از هوش رفت و چون به هوش آمد امام را تصدیق کرد و هدایت شد؛ این رویدادها ضمن اینکه پیروان اهلبیت را زیاد میکرد از انسجام و پایداری عقاید آنان نیز پاسداری مینمود. این نیز نمونهای از رفتار امام با مخالفان هست.
نمونهای از رفتار دفاعی امام در مقابل رفتارهای تهاجمی به اصل دین را بفرمایید.
نحلههای فکری مختلف و منحرف در زمان امام حیات داشتند ؛ القائات مختلف درباره عقاید مردم واصل اسلام از سوی این نحلهها با توجه به ضعف فرهنگی که از سوی حاکمیت بروز کرده بود وجود داشت، افکار و شبهات برخی از اهل کتاب و ترجمه برخی از متون دیگر شبهاتی درباره قرآن و دیگر اصول مسلم از سوی فلاسفه معاصر امام در جامعه منتشر میشد؛ نمونه آنچه در برخی از منابع تاریخی ذکرشده «کندی » بود که درباره قرآن مطلبی نوشته بود که با رفتار امام از نوشته خود برگشت وآنرا محو نمود .
سالی در سامرا قحطی شد، حاکم عباسی معتمد دستور داد مردم نماز باران بخوانند تا گرفتاری رفع شود. مردم به دستور او سه روز نماز باران خواندند و دعا کردند اما از باران خبری نشد، روز چهارم جاثلیق بزرگ رهبر مسیحیان جهان با جمعی از راهبان و مریدان خود به بیابان رفت و یکی از راهبان هر وقت دست به دعا میکرد، باران فرومیریخت، روز پنجم جاثلیق دعا کرد تا بهقدری باران آمد و مردم سیراب شدند و خشکسالی رفع گردید.
این امر سبب شد که مدعی خلافت و حاکم بزرگ اسلامی دچار اضطراب و ترس گردد از آنکه مردم مسلمان دچار تزلزل عقیده شدند و توهم کردند که مسیحیت بر حق است، تمایل مسلمانان در مسیحیت زیاد شد، خلیفه از این وضع بسیار ناخشنود و نگران بود که نکند خبر در تمام سرزمینهای خلافت اسلامی منعکس شده و مردم از اسلام دست بردارند امام عسکری در این حال در حبس بود و خلیفه بهخوبی میدانست که تنها راه نجات از این وضع مراجعه به ابو محمد علیهالسلام است.
از زندانیان امام درخواست کرد که امام را بهپیش او بیاورند، به امام گفت: امت جدت را از گمراهی نجات بده که مسیحیان غالب شده و مردم را جذب میکنند. امام علیهالسلام به خلیفه فرمود: «فردا از جاثلیق و رهبانان درخواست کن که به بیابان بروند». خلیفه گفت: «مردم دیگر نیاز به باران ندارند»، امام فرمود: «برای باران نیست، بلکه جهت رفع تردید و ابهام است که بر امت محمد رویآور شده».
معتمد دستور داد روز سهشنبه همه آنها بیرون بروند، امام علیهالسلام خود نیز همراه جماعتی کثیر با آنها بیرونشد. آنگاه رهبان دعا نمودند و باران بارید، امام فرمود دست آن راهب را بگیرید و از لای انگشتان او چیزی است که آن را بیرون بیاورند از میان انگشتان او استخوان سیاهرنگی را که شبیه استخوان انسان بود یافتند، امام آن را گرفت و در پارچهای گذاشت و به راهب گفت: حال دعا کند و باران بخواه! آن راهب هر چه دعا کرد نتیجه معکوس شد و ابرها جمع شده و خورشید در آسمان ظاهر گردید مردم و معتمد عباسی که همراه جمعیت بودند بسیار شگفتزده شدند معتمد از امام پرسید این استخوان چیست؟
امام فرمود این استخوان پیامبری از پیامبران الهی است که از قبر آنها برداشتهاند هیچ استخوان پیامبری ظاهر نمیشود مگر آنکه باران ببارد، معتمد دستور داد استخوان را آزمودند همانطور محقق شد آنچه امام فرمود، خلیفه بر امام تحسین و تحیت بسیار کرد و امام را از زندان آزاد نمود. پس از آن احترام امام در افکار با لذت و مردم به سوی امام جذب شدند امام از فرصت بدست آمده از خلیفه خواست زندانیان شيعه و یاران امام را آزاد کند.
آري امام و جانشین راستین پیامبر کسی است که در چنین موقعیتها بتواند از دین اسلام دفاع کند و اگر نبود دفاع امام در مقابل کشیشهای مسیحی مردم بغداد و خود خلیفه عباسی نیز مسیحی میشدند ؛ آنهایی که ادعاي حکومت و خلافت دارند در جایگاهی نبودند که توان مقابله با این رویدادها را داشته باشند لذا دست به دامن رهبران واقعی بشر میشدند، ائمه رهبران واقعی و خليفه الهی در زمیناند منحصراً آنهایند که مشکلات معنوی و مادی انسانها را حل میکنند.
امام عسكري (ع) که به ابن الرضا نیز معروف بود با وجود همه اين فشارها و کنترلها و مراقبتهای بيوقفه حكومت عباسي، رابطه خود را با مردم را در نقاط دور با روشها و تدابیر مختلف برقرار ساخت ؛ پایهریزی تمدن مهدوی با تدابیر و پیشبینیهای امام عسکری محقق شد و تمامیت دین و آینده آن به اقدامات امام بستگی داشت.
امام در ارتباط با مردم از چه روشهایی استفاده کردند؟
آغاز این کار از زمان ائمه قبل ازجمله امام کاظم (ع) بود؛ امام هادی مراحلی پیش برد و درنهایت امام عسکری تمام کرد و برای شیعه و دوران غیبت میراث بیمانند برجای گذاشت شیوه مدیریت و ارتباط و اداره جامعه و حفظ پیروان مکتب و روحیه آنان و انسجام و بهروز کردن باورها و آنلاین نمودن در هر شرایط سخت در زمان امام حسن عسكري عليه السّلام انجام گرفت.
استفاده از ابزارهای زمان برای ارسال ارتباط با مردم و صیانت از عقاید مردم در مقابل منحرفان: امروزه با گسترش شبکههای برقراری ارتباط مسئله ارتباط مشکلی جز کنترل سیستماتیک توسط متولیان شبکه وجود ندارد ؛ در زمان امام عسکری (ع) امام برای حفظ پیروان از لو رفتن در دستگاه مخوف عباسیان و نظامیان عباسی در گستره قلمرو وسیع شگردهای بیمانندی داشت ، ارسال پیکها و پیامکها استتار شده در لابهلای ابزاری چون چوب و در لفاف دستفروشی با و پيروان خود ارتباط برقرار میساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف میکرد.
در اين زمينه بهعنوان نمونه میتوان از فعالیتهای «ابو الاديان»، يكي از نزديكترين ياران امام ياد كرد. او نامهها و پیامهای امام را به پيروان آن حضرت میرساند و متقابلاً نامهها، سؤالها، مشكلات، خمس، و ديگر وجوه ارسالي شيعيان را دريافت نموده و در سامرا به محضر امام عسكري میرساند. گذشته از پیکها، امام از طريق مكاتبه نيز با شيعيان ارتباط برقرار میساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار میداد. نامهاي كه امام حسن عسكري به «ابن بابويه» نوشته نمونه از اين نامهها است.
انتخاب افراد خاص برای صیانت از اعتقاد مردم و ارتباط با مردم :امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ نوع ديگر ارتباط خود ر با شيعيان از طريق فعالیتهای مخفي نزديكترين ياران خود برقرار میکرد؛ برای این منظور از افراد مورد اعتماد نمایندگانی در نقاطی چون بغداد و مرکز مهم جمعیتی که آنها نیز به افرادی در مناطق و مراکز متصل بودند مرتبط میشد.
از جمله «عثمان بن سعيد عمري» كه از نزديكترين و صميميترين ياران امام بود، زير پوشش روغنفروشي فعاليت میکرد. شيعيان و پيروان حضرت عسكري اموال و وجوهي را كه میخواستند به امام تحويل دهند به او میرساندند و او آنها را در ظرفها و مشکهای روغن قرار داده و به حضور امام میرساند.
ارتباط از طريق نمايندگانی از مردم: تماس مستقيم با امام، با فرستادن افرادي از طرف شيعيان به محضر آن حضرت، نوع ديگري از وجود ارتباط ميان امام و دوستانش بود. از جعفر بن شريف جرجاني نقل شده است كه گفت: به زیارتخانه خدا مشرف شدم و در سامرا به خدمت امام حسن عسكري رسيدم، خواستم اموالي را كه دوستان به وسيله من فرستاده بودند به آن حضرت بدهم، پيش از آنكه بپرسم، به چه كسي بدهم امام فرمود: آنچه را همراه آوردهاي به مبارك، خادم من بسپار.
انعکاس تلاشهای امام عسگری و شناخت ابعاد و نتایج آن وسیعتر از یک مقاله محدود است؛ به هر صورت امام که دائم تحت نظر و موردحسادت عباسیان بود و هرچه پایههای حکومت ضعیفتر میشد فشار بر اهلبیت فزونتر میگردید ؛ امام مجبور بود با آن مقام شامخ معنوی در دربار حضور یافته و اعلام حضور نماید و سرانجام حسادت و حصر به آنجا منجر گردید که امام حسن عسكري در يكم ربیعالاول سال 260 هـ.ق مسموم و مريض شد و در روز هشتم همان ماه در روز جمعه در سن 28 سالگي شهيد و در خانه خود در سامرا مدفون گرديد.
همه این روشهای امام در حفظ موجودیت شیعه و گسترش فرهنگ و تمدن شیعی الگو شد برای علمای بعد و شاگردان معدود حضرت و نواب که در جمع مبانی علمی شیعه کوشیدند .
چند سفارش زیبا از حضرت به شيعيان را برای خوانندگان این مطلب بفرمایید.
این سفارشها را همه مردم بلکه مسئولین فرهنگی و سیاسی آویزه گوش خود نمایند تا در تمدن مهدوی و جامعه آیندهای که امام زمان (عج) تشکیل میدهد نقشآفرین و سربازی برای حضرت باشند .تقواى الهی، روگردانى از محرّمات الهى، راستگویی، اداى امانت، رعايت حق همسايگى، خوشرفتاری و برخورد خوب با فرقههاى مختلف اسلامى و همراهى با آنان در شئون عادى زندگى و همدردى با آنان تا آنكه بدين وسيله شيعه عالیترین نمونههاى اخلاقى و صفات نيك و دستورات امامان اهلبیت عليهم السّلام را به نمايش بگذارد و عمل او بهترين تبليغ حقانيت خاندان عصمت و طهارت باشد.
همواره به ياد خدا و مرگ و آخرت بودن كه اینها ضامن سلامتى انسان هستند و مانع از لغزش در درّه گمراهى و گناه مىگردند و تلاوت قرآن با تأمل و تعمق تا روان آدمى پاك گردد و نيروهاى تازهاى از ايمان و آگاهى در او بيدار گردند.
نظر شما