خبرگزاری شبستان - البرز:
آرتین عزیز سلام! سلامی به بزرگی یک ملت، چرا که از زمان شهادت مظلومانه پدر، مادر و برادرت دیگر تنها نیستی، یک ملت خانواده تو هستند. چشمان درشت و معصومانه ات که در قاب دوربین ها جا خشک کرد، همه ایران در اوج مظلومیت و معصومیت آن همه چشم انتظاری ات درماندیم.
شاید با آن نگاه پر از حیرتت منتظر بودی که مادرت از در برسد و باردیگر در آغوش بگیردت. یا شاید پدر و برادرت بار دیگر صدایت بزنند که آرتین! بازهم جا مانده ای، بیا می خواهیم با هم به زیارت حضرت شاهچراغ برویم. تو ماندی، شاید برای آنکه سندی زنده، شاهد و صادق باشی از ظلم و ستمی که سال ها است بر مسلمانان بر آزادی خواهان و حق طلبان روا داشته می شود.
آرتین عزیزم، کودک معصوم و زیبای ایران زمین. هنوز آن اندازه بزرگ نشده ای که تاریخ را بدانی. دانستن راهی برای دوری از جهل است. جهلی که امروز مدعیان آزادی دچار آن هستند. آنان روایت ها را تغییر می دهند تا کودکانی مانند تو در چشم انتظاری پدر، مادر و برادرت بمانی.
گفته بودی، تیراندازی شد. درست گفتی. آخرین دیدار تو با مادر، پدر و برادرت با صدای تیراندازی در حرم امن الهی به پایان رسید. جراحت روحی و روانی خاطر تو را نمی دانم. عزیز دلم بدان که تاریخ بار دیگر در جریان چشمان نگران و مضطرب تو تکرار شد. روزی آرمیتای کوچک ایران هم این تصویر را تجربه کرد. آن زمان پدر دانشمندش را به خاطر علم انرژی هسته ای به شهادت رساندند، آن هم مقابل چشم های زیبای آرمیتا. بخشی از تاریخ ایران اختصاص به ترور شهدای هسته ای دارد. تو باید بدانی که انرژی هسته ای برای رشد یک کشور در ابعاد علمی، تکنولوژی و پیشرفت چقدر اهمیت دارد و ایران تا چه اندازه در این علم توانمند است و دشمنان این سرزمین تا چه اندازه از این موضوع ناراحت و عصبانی هستند.
نیروهای تکفیری و داعشی، مسئولیت حمله به حرم احمدبن موسی(ع) شاهچراغ را برعهده گرفتند. حرم یعنی جای امن برای مومنان صادق. اما تکفیری ها چه کسانی هستند. اجازه بده برایت بگویم. جریان به چند سال قبل برمی گردد. بازهم تکرار می کنم چرا که تو باید تاریخ را خوب بدانی. روایت درست را بشنوی. تا خودت بتوانی با قدرت تشخیص حق از باطل، جبهه خودت را مشخص کنی. چرا که اگر حق را از باطل تشخیص ندهی، راه زندگی ات تغییر می کند.
نیروهای تکفیری و داعشی بنابر گفته رئیس جمهور سابق آمریکا با حمایت این کشور تشکیل و راه اندازی شد. تکفیری ها با شعار محمدرسول الله(ص)، آمده بودند تا کشورهای محور شرارت را یکی پس از دیگری فتح کنند. سال ۱۳۸۰ بود که از طرف دولتمردان آمریکا، ایران، عراق، لیبی، سوریه، یمن محور شرارت خوانده شدند. آن زمان بود که نیروهای داعشی شکل گرفتند. این نیروها از داخل کشورها در قالب آشوب داخلی دست به کار شدند.
دشمنان به بهانه های نختلفی جنگ های داخلی را شروع می کردند. آمریکا و دیگر کشورهای استعماری هم از این آشوب گران حمایت می کردند. پس از اینکه اتحاد و همدلی مردم از بین می رفت، جنگ نظامی راه می انداختند و باران بمب و موشک بر سر آنها آوار می شد. تو می توانی عکس های کشور سوریه را قبل این آشوب ها و جنگ های داخلی با بعد از آن مقایسه کنی.
آنها قصد داشتند که پس از تصرف سوریه به خاک ایران حمله کنند. عقل حکم می کرد که دشمن را در خانه خودش و فراتر از خانه خودمان نابود کنیم. برای همین جمعی از جوانان و مردان این سرزمین وارد میدان شدند. آن ها را شهدای مدافع حرم نامیدند. شهدای مدافع حرم یعنی شهدایی که برای عشق به اهل بیت(ع) جان خود را فدا کردند.
حالا باید از بهانه ای بگویم که مدتی است در ایران ما هم فرصت آشوب را فراهم کرده است. بهانه مهسا امینی. دختر جوانی که بنابر روایت دوربین های مداربسته، پزشکان متخصص، مدارک پزشکی معتبر به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.
اما روایت دیگری هم علم شد تا بهانه بهتری برای دست اندازی تجزیه طلبان ایران شود و آن مسئله حجاب بود. خودشان می گفتند حجاب بهانه است. مهسا امینی بهانه است. قصد آنان نافرمانی مدنی، از بین بردن حکومت جمهوری اسلامی و تجزیه ایران بود.
تمامی رسانه های دنیا با تمام قوا و قدرت پای کار آمدند. نام مهسا امینی بیشترین کلید واژه رسانه ها شد. زنانی آمدند و روسری هایشان را آتش زدند. بی حجاب شدند. بی عفتی کردند تا بگویند ما خواهان حجاب اجباری نیستیم.
آرتین عزیزم، آن ها که آمدند و دم از بی حجابی زدند، حتما آن ها تاریخ نخوانده بودند. فرهنگ نمی دانستند. چرا که حجاب ما ایرانی ها ربطی به سیاست و دولت و حکومت ندارد. ما ملت ایران، حجاب را فرهنگ اجتماعی خودمان می دانیم. ما جایگاه زن را با بی عفتی ارج نمی دهیم. ما حجاب و عفت را برای حضور پرشور زنان در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... می دانیم. تو باید بدانی که امروز زنان ایرانی بیشترین رتبه علمی و دانشگاهی جهانی را دارند، ۱۲ هزار عضو هیئت علمی دانشگاهی ایران از بانوان هستند. می دانی عزیز دلم، اگر آن ها تاریخ می خواندند می دانستند که حجاب و عفاف فرهنگ ایرانی ها است.
تجزیه طلب ها دوست دارند که ایران تکه تکه شود. می دانی این یعنی چی؟ یعنی اتحاد یک ملت و فرهنگ اصیل که قدمتی به وسعت تمام تاریخ دارد، بشکند. می پرسی که چرا؟ می گویم. چون این خواسته منفعت طلبان است. چون این خواسته دولت های استعماری و زورگو است. چون قصد و هدفشان قدرت بیشتر است. چون از باورهای ایمانی و ایثاری می ترسند. همان باوری که پدر و مادر و برادر دانش آموزت را به حرم حضرت شاهچراغ کشاند.
سرآغاز قصه از بهانه مهسا امینی بود تا اینکه به حمله حضرت احمدبن موسی(ع) شاهچراغ رسید و سهم تنهایی که قسمت تو و خواهرت شد اما نه! گفتم حالا خانواده ات تمام ملت ایران هستند.
آرتین عزیزم، اول بار که چهره معصومانه ات را دیدم، یاد شهید محسن حججی افتادم. باید بدانی که او کیست. او یک چهره مستدام، باصلابت از مقاومت و ایثار است. آنجا که در اسارت دشمن، خم به چهره اش نیاورد. مردانه ایستاد. حالا تو باید بیشتر از همیشه به خودت افتخار کنی. حالا یک ملت خانواده تو هستند و تو سند زنده ای هستی از ظلمی که تکفیری ها در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی نسبت به خانواده ات روا داشتند.
آرتین عزیزم، روایت های مختلف را بشنو. از میان آن ها حق را ببین. نگذار که روایت های تحریف شده، روح و روانت را آزار بدهد. اجازه نده که جهل و ناآگاهی تو را در مرداب گمراهی غرق کند.
آرتین عزیزم، برادرت دانش آموز بود. دانش آموز یعنی کسی که جویای دانش است. کسی که حق خواه و حق طلب است. روزی تو هم دانش آموز می شوی. آن روز به دنبال سندهای زنده مردان و زنانی بگرد که مردانگی و زنانگی مرام و نامشان در مسیر حق و عدالت طلبی است. مانند سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید اصغر الیاسی، شهید محمود نریمانی، شهید مهدی نوروزی، شهیده سمیه کرجو، شهید فوزیه شیردل، نام شهدای زن ایران به ۷ هزار و ۳۰۰ شهید می رسد. زنانی که معنای آزادی، زن بودن و زندگی را مانند مادر تو با باور دینی و ایمانی در مسیر حق طلبی و ایثار درک کردند. مادر شهید تو در راه دین خدا از دست داد. تو مفتخر هستی به اینکه پدر، مادر و برادرت شهید راه باورهای ایمانی و الهی شدند.
* مهدیه دانایی
نظر شما