بهره گیری از روش استقراء در حوزه علوم انسانی کشور ضرورتی است

دکتر ذکیانی: توجه به روش استقراء در حوزه علوم انسانی کشور ضروری است، با عقلانیت محضی که در کلاس‌های ما حاکم است قادر به تبیین بسیاری از مباحث الهیاتی نخواهیم بود.

به گزارش خبرنگار شبستان، نشست نقد و بررسی کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آراء کلامی شهید صدر» نوشته دکتر «غلامرضا ذکیانی»، عصر روز چهارشنبه 23 فروردین در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست شجاعی‌جشوقانی ، مختصری درباره محتوای کتاب ارایه کرد و گفت: این اثر می ‌کوشد در سه فصل، دیدگاه آیت‌الله محمدباقر صدر را درباره مساله استقراء شرح دهد. این کتاب همچنین رویکرد عقل‌گرایانه و تجربه‌گرایانه به مساله استقراء را نیز نقد می‌کند. در فصل سوم که مهم‌ترین فصل کتاب قلمداد می‌شود، تقریری از لوازم کلامی و الهیاتی دیدگاه‌های شهید صدر در حوزه منطق ارایه شده است.

وی شهید صدر را از متفکرانی دانست که در ایران مورد بی‌ مهری واقع شده‌اند و گفت: مباحث دینی و فلسفی پس از انقلاب در ایران بیشتر تحت تاثیر فضای فکری علامه طباطبایی و شاگردانش است. به نظر می ‌رسد هم‌داستان نبودن شهید صدر در برخی مباحث با این گروه از متفکران، سبب شد که اندیشه‌های وی تا اندازه‌ای مغفول بمانند.
در ادامه دکتر ذکیانی، نویسنده کتاب به ارائه سخنرانی پرداخته و در ابتدا ضمن اشاراتی به زندگی، نبوغ و شخصیت شهید صدر گفت:  ما حتی شناخت شناسنامه ‌ای درستی از شهید صدر نداریم، شهید صدر در 16 سالگی به اجتهاد رسید و کتاب های مختلفی تالیف کرد؛ ایشان در 26 سالگی کتاب «فلسفتنا» را می نویسد که تقریبا معاصر بود با زمانی که کتاب «اصول فلسفه» در ایران نوشته می شد و همچنین در سن 36 سالگی کتاب «الاسس المنطقیه الاستقرا» را می نویسد .
ذکیانی تصریح کرد: نکته جالب در کتاب فلسفتنا شهید صدر آن است که ایشان در این کتاب مبانی خودشان را مورد بحث قرار می دهند و چون فلسفتنا با مبانی مقبول فلسفه ما چه فلسفه مشا و چه فلسفه متعالیه سازگار بود در نتیجه این کتاب در حقیقت نقد مبانی فلسفه ما حداقل از بعد معرفت شناختی تلقی می شود.
وی در ادامه به شهادت شهیدصدر توسط نیروهای بعثی اشاره کرد و گفت: حمایت شهید صدر از انقلاب اسلامی ایران و تحریم حزب بعث از سوی او در آخرین فتاوایش، سبب شهادت او شد. او به طرز فجیعی به شهادت رسید و پیش از شهادت شاهد مثله شدن خواهرش بنت‌الهدی بود. گفته می‌شود تیر خلاص را صدام به سوی وی شلیک کرد. او به صورت پنهانی دفن شد و بر مدفنش جاده‌ای احداث کردند. هفده سال بعد که آب‌ها از آسیاب افتاد، یکی از افرادی که در دفن شهید صدر مشارکت داشت نزد خانواده او رفت و آن‌ها را از محل دفنش مطلع کرد.

وی در ادامه و پس از ارائه شرحی کوتاه از شهادت و آرمان های شهید صدر،به ارائه توضیحاتی در خصوص کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آراء کلامی شهید صدر» پرداخته و اظهار کرد: این کتاب در واقع پایان نامه ای بوده است که در دانشگاه علامه طباطبایی دفاع کردیم ، محبوبه جان نثاری دانشجوی فلسفه دین دانشگاه علامه طباطبایی در واقع در این کتاب سعی بر این دارد تا تقریر ساده تری را نسبت به مباحث سنگین کتاب اصلی ارائه دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با اشاره به فصل پایانی کتاب که موضوع بحث بود، اظهار کرد: این فصل در مورد نحوه استفاده شهید صدر از استقرا در مباحث تقسیری، کلامی، تاریخی و حتی اصولی است ، در واقه در این راستا باید بگویم ایشان به بحث استقرا اصلا به صورت تاکتیکی و موقتی نگاه نکرده است.
در ادامه این نشست تخصصی دکتر سعیدی مهر، استاد دانشگاه تربیت مدرس، به عنوان منتقد حاضر در جلسه، گفت: این کتاب دشواریاب و البته سنگین است به خصوص اگر به نسخه عربی کتاب مراجعه شد چراکه مباحث منطقی و معرفت شناختی در این کتاب مطرح شده است و شاید یکی ازعوامل عدم استقبال کافی از این کتاب و این گونه کتابها همین سختی محتوا باشد وقطعا وقتی کتابی سنگین نوشته شود به طبع مخاطبان خاصی خواهد داشت.
وی افزود: به نظر می رسد کتاب حاضر یعنی مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آراء کلامی شهید صدر، دو بخش اصلی دارد؛ وقتی از کلیات و مقدمات آن عبور کنیم- بخش اول کتاب که فصل دوم آن می شود گزارشی است بر دیدگاه های شهید صدر در کتاب الاسس المنطقیه الاستقرا و در فصل نهایی کتاب مباحث به کاربردها و تطبیق این نظریه در حوزه های دیگر به ویژه در حوزه های کلامی و تاریخی معطوف شده است.
سعیدی در مهر در ادامه با گریزی به موارد و برخی ایرادات شکلی کتاب گفت: نکته ای در خصوص موارد شکلی این کتاب هست که شاید کمی آزاردهنده است و البته در کشور ما نیز چندان رایج نیست و این امر به بخش ارجاعات کتاب برمی گردد؛ در بخش ارجاعات منابع انتهایی کتاب عددگزاری شده و بعد در متن هرجا که به کتابی ارجاع داده می شود خواننده با یک عدد بیشتر رو به رو نیست و به نظرم مخاطب را کمی اذیت می کند؛ ما وقتی می خواهیم کتاب را بخوانیم دائما باید به انتهای کتاب مراجعه کنیم؛ البته اساسا این سبک و شیوه برای ما نیست و اصالتا این شیوه ارجاعی از شیوه نگارشی غربی ها گرفته شده و و در غرب نیز این شیوه بیشتر در متن های علوم تجربی استفاده می شود اما با این وصف فکر می کنم اگر اسم کتاب یا نویسنده نوشته شود ابهام کم خواهد شد.
این استاد دانشگاه در ادامه نقدی شیوه ای و روشی را بر این کتاب عنوان کرده و اظهار داشت: گاهی مطالبی از یک فیلسوف یا متفکر در این کتاب نقل شده است و به منابع اصلی ارجاع داده نشده که بهتر بود این کار با منابع اصلی انجام می شد؛ مثلاً در صفحه 38 بحثی به ارسطو نسبت داده شده است که ما مرجع این بحث را از تاریخ فلسفه کاپلستون در کتاب می بینیم که بهتر ان بود با توجه به آن که در فهرست منابع آثار، ارسطو هم داریم به خود آثار ارسطو نسبت داده می شد.
وی در این راستا ادامه داد: در همین خصوص نقطه ابهامی برای شخص من پیش آمد که درو اقع به استناد حرف های شهید صدر و کاپلستون نسبت داده شده با ارسطو که او مبنای همه گزاره های اولیه را استقرای تام می داند که این خودش یک مقدار برای خود من نیز ادعایی نامانوس بود و بعد به نظرم آمد که با برخی مطالب کتاب هم سازگار نیست مثلا در صفحه 42 نوشته شده که «ارسطو به وجود ومعارف عقلی یا پیشین که مستقر از حس و تجرب هستند وبه نحو پیشین برای عقل حاصل شده اند معتقد است»
در این میان دکتر ذکیانی در فرصتی کوتاه، نقدهای ارائه شده از سوی دکتر سعیدی مهر را پذیرفته و آنها را به جا دانست.
سعیدی مهر در ادامه مطالب فوق گفت: در صفحه 49 کتاب پانوشتی داریم که البته اگر جلوتر عنوان می شد؛ بهتر بود ، در آن پانوشت آمده است: «ارسطو معارف عقلی را به دو دسته تقسیم می کند معارف اولیه و ثانویه ...»، که این ابهام هست که ما بگوییم گزاره های اولیه در ارسطو ریشه اش استقرائات تام است که این مسئله در کتاب برای شخص من نیز سوال بود؛ مثل اینکه ما بگوییم اصل اجتماع نقیضین که مبنایش استقرای تام است این خود نیاز به توضیح دارد.
وی در ادامه به ارائه نظراتش در خصوص بخش دوم کتاب پرداخته و گفت: فصل دوم کتاب گزارش دیدگاه های شهید صدر است که در این بخش به تعبیری گزارش خوب و البته مختصرتری از حجم کتاب و البته نسبتا دقیق از دیدگاه های شهید صدر ارائه شده است، اما می شد لا اقل به عنوان پیشنهاد که فراتر هم رفت؛ لذا ما میبینیم در این بخش سیر بحث کاملا سیری خطی دارد و ارتباطات درون متنی جدی گرفته نشده و در ادامه همین مطلب هم بهتر بود که شاید در بعضی بحثها تحلیل و نقدی هم صورت بپذیرد
وی با ارائه مثالی در خصوص نقد فوق گفت: مثلاً در صفحات 43 و 44 انتقاداتی از مرحوم شهید صدر در عدله عقلی علیت داریم که در آنجا مثلا دلیلی نقل شده است مبنی بر اینکه برخی فیلسوفان ما اصل علیت را آمده اند مبتنی بر گزاره امتناع ترجیع بلا مرجع و با مقدماتی ثابت کردند که هر ممکن الوجودی نیاز به علت دارد که در کتاب در خصوص مورد مذکور، نقل شده که مرحوم صدر به این استدلال خرده گرفتند و یک اشکال شبیه به دور را وارد کردند که اگر بخواهیم در اثبات علیت بر قاعده ترجیع بلا مرجع تمسک کنیم قاعده ترجیع بلامرجع چیزی جز علیت نیست که به نظر جا داشت در اینجا خود این عدله براساس منابع اصلی ارائه شود.
استادد دانشگاه تربیت مدرس در ادامه گفت: علاوه بر موارد یاد شده به نظرم اگر مقداری چاشنی تحلیل و نقد در بخش هایی از کتاب که ابهام داشت، اضافه می شد، خوب بود که امنیدوارم در کارهای بعدی بازخوانی شود چراکه همان طور که عنوان کردم بحثهای این کتاب پیچیده و سنگین است و چون مرحوم صدر نوآوری داشته است، آمده ترمینولوژی و اصطلاحات جدیدی را ارائه داده که ما در متون قیلی و کلامی دیگر با آن مواجه نیستیم و حاله ای از ابهام در مباحث کتاب وجود دارد.
در ادامه این نشست، دکتر ذکیانی در پاسخ به موارد مطروحه از سوی دکتر سعیدی مهر اظهار کرد: همه ایرادات را وارد می دانم؛ منتهی چند توضیح را در خصوص برخی مطالب ارائه مید هم که یکی در مورد بحث ارجاعات است؛ من این نحو ارجاع را در مجلات خارجی دیدم و پسندیدم و دیدم دست کم یکی از فوایدش به نسبت ارجاعاتی که ما در کتاب های مان ارائه می دهیم آن است که ما وقتی یک اجاع در کتاب هایمان ارائه میدهیم، می نویسیم «همان». حالا ممکن است خواننده این ارجاع چندین صفحه قبل تر خوانده باشد و ببینید برای این ارجاع «همان» چه قدر باید برگددد عقب ؛ اما در این روش که من  در این کتاب به کاربستم ، مخاطب برای هر کتابی یا هرارجاعی یک شماره دارد و هیچ وقت لازم نیست از کلمه همان استفاده شود و حتی تاریخش هم لازم نیست؛ البته این ایراد وارد است که این روش درکشور ما رایج نیست.
دکتر ذکیانی ادامه داد: نکته دوم دربحث نقد کتاب آن است که که ما در این مجموعه نقدها را نیاوردیم و اساسا بنده و خانم جان نثاری مقید بودیم که نقدها در کتاب نیاید که این امر دو علت داشت، یکی اینکه معرفی از متن کنیم و نکته دوم این بود که متن پیچیده بود؛ این بحث وقتی به بخشی تحت عنوان «تطبیق های چهارگانه» می رسد به قدری پیچیده ودارای اضلاع متعددی است که شاید من و خانم جان نثاری هفته ها در موردش بحث کردیم؛ بهبیان بهتر اینکه نقدی مطرح شد که بحثها به حال خود رها شده اند، ما نیز خود بدان معترفیم اما در مقالات و دواثری که در رابطه با کتاب اصلی وجود دارد اصلا وارد بحث تطبیق های چهارگانه نشدند و معتقدم تا بحث تطبیقها حل نشود، نمی شود داروی نهایی در بسیاری موارد داشت.
در ادامه دکتر سعیدی مهر به مباحث وارد شده در فصل سوم کتاب اشاره کرد و گفت: بخش نهایی کتاب که به نظرم دغدغه پشت پرده تالیف کتاب است ،این دغدغه را تاید می کند که ما در حوزه مباحث فلسفی، کلامی، دینی و الهایتی بیاییم و گرایش افراطی به عقل گرایی را کنار بگذاریم و رویکردی حسی به بحث ها بدهیم که این کاری است که موجب موفقیت خواهد شد وحتی می توان ادعا کرد دینی تر است.
وی ادامه داد: به اعتقاد من در استفاده از روش عقلانی و استقرایی در مباحث دینی باید به یک تعادل و تناسب برسیم نه این‌که به صورت صفر و یک به آن نگاه کنیم. به نظر می‌رسد آقای ذکیانی در این کتاب، نگاهی صفر و یکی به روش عقلانی و استقرایی دارد. او روش عقلی را یکسره رد می‌ کند و تنها بر استقراء تمرکز می ‌کند، در حالی‌که روش عقلانی را نیز باید به خوبی شناسایی و در جای مناسب از آن استفاده کرد. در واقع ذکیانی در برابر افراط معاصران در استفاده از روش عقلی، دچار تفریط می‌شود.

وی افزود: ذکیانی مدعی است که قرآن از روش استقراء استفاده کرده است، در حالی‌ که برخی روایات به افرادی در آخرالزمان اشاره می‌ کنند که در پس ظواهر قرآن، مباحث پیچیده آن را کشف می‌کنند؛ بنابراین نمی‌ توان چنین تصور کرد که قرآن به دلیل نداشتن مباحث پیچیده عقلی از روش استقراء استفاده کرده است.

در ادامه ذکیانی در پاسخ به موارد مطرح شده گفت: من نیز معتقدم که در برابر افراط نباید دچار تفریط شد اما ما در شرایطی قرار داریم که سراسر شاهد افراط در عقلگرایی هستیم. آقای سعیدی‌مهر به روایتی اشاره کرد مبنی بر این‌که عده ‌ای در آخرالزمان می‌آیند و معانی پیچیده قرآن را درمی ‌یابند. مسلمانان همواره با تصور این‌که در دوره آخرالزمان به سر می‌ برند، روش‌ های مورد علاقه خود را بهترین روش برای درک پیچیدگی‌ های قرآن دانستند. از کجا معلوم که ما در دوره آخرالزمانیم و فلسفه نیز بهترین روش برای فهم قرآن است؟ من مخالف فلسفه نیستم، بلکه دانشجوی فلسفه‌ ام. من بر استقرایی بودن قرآن تاکید دارم، زیرا مصداق‌ هایی می‌ توان در قرآن یافت که بر این ادعای من مهر تایید بزنند.

ذکیانی در ادامه توجه به روش استقراء در حوزه علوم انسانی کشور را ضروری دانست و گفت: با عقلانیت محضی که در کلاس‌های ما حاکم است قادر به تبیین بسیاری از مباحث الهیاتی نخواهیم بود یا اگر تفسیر و تبیینی از آن‌ها ارایه دهیم، سطحی خواهند بود.

وی، استقراء را روش مورد استفاده قرآن نیز دانست و گفت: با مراجعه به قرآن درمی‌‌ یابیم که این اثر برای اثبات وجود خدا از براهین عقلانی و فلسفی استفاده نکرده است، بلکه براهین این کتاب مقدس از سنخ نظم و «حدوث»اند و بسیار به مباحث طبیعی و تجربی نظر دارند. قرآن صرفا محتوایی مقدس نیست، بلکه روش نیز دارد و علاوه بر مضامین بی‌نظیر از روشی بی ‌نظیر نیز برخوردار است. در تربیت نسل‌هایمان باید روش قرآنی را که همان روش استقراء است به کار ببریم و به سایر روش‌ها مانند روش عقلانی، به عنوان راهبردی موقتی بنگریم.

گفتنی است کتاب «مبانی منطقی استقراء و جایگاه آن در آراء کلامی شهید صدر»، نوشته «غلامرضا ذکیانی» و «محبوبه جان‌نثاری»، در 277 صفحه و به شمارگان 1000 نسخه به بهای 55000 ریال به همت انتشارات نشر علم روانه بازار نشر شده است.

انتهای پیام/

کد خبر 123018

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha