به گزارش خبرنگار شبستان، برنامه هفت روز جمعه 25 فروردین ماه 91 با حضور مسعود فراستی، ابوالقاسم طالبی و فریدون جیرانی به نقد فیلم سینمایی قلاده های طلا گذشت.
ابوالقاسم طالبی در این برنامه در ابتدا درباره دو فیلم گشت ارشاد و خصوصی و حاشیه های آن گفت: نوع برخورد با این دو فیلم را قبول ندارم فارغ از اینکه متن و محتوای آنها را قبول داشته باشم یا خیر. هیچ رقابتی بین فیلم من و این دو فیلم وجود نداشت چرا که در ژانرهای مختلفی ساخته شده بودند اما زمانی که تظاهرات علیه این دو فیلم شروع شد فروش آنها دوبرابر شد و حتی در زمانی به سه برابر رسید چرا که مردم احساس می کردند اگر این فیلم توقیف شود دیگر نمی توانند آنها را ببینند.
پس از مشکلاتی که برای این دو فیلم پیش آمد فضا برای اکران قلاده های طلا باز بود و سینماهای کشور هم پی در پی درخواست اکران آن را می کردند به همین دلیل فروش این فیلم بالا رفت البته در شرایط حاضر این وضعیت به ضرر ما هم پیش رفت.
** مسعود فراستی: در فیلم شما مردم ناآگاهند و در بستر این ناآگاهی و مخالفت های مردمی بود که خارجی ها و جاسوس ها به کشور آمدند اما بستری در فیلم شما نمایان نبود که خارجی ها وارد کشور شوند در مورد این موضوع توضیح دهید؟
ابوالقاسم طالبی: برای اولین بار در سینمای ایران بود که تصاویری از آسمان و از بالای یک هواپیمای در حال پرواز نشان داده می شد. مردم در یک مقطع زمانی فکر کرده اند تقلب شده و آمدند تا از جمهوریت شان دفاع کنند که من این را به وضوح در فیلمم نشان دادم و البته چوبش را نیز خوردم. از 25 خرداد تا 29 خرداد که تظاهرات عظیمی توسط این مردم صورت گرفته بود را همه را نشان دادم اما از زمان صحبت های آقا و از روز 30 خرداد تا 4 تیرماه حضور مردم کمرنگ می شود و بعد از آن قصه فیلم از حالت اعتراض به براندازی نظام رسید.
در فیلم منصفانه برخورد کردیم؛ فیلم سیاسی نقاط سیاسی مهمی نیز دارد که پرداختن به آنها نیز سخت است بنابراین در زمانی که عنان کار از دست ارگانهای سازماندهی کننده خارج شد ما آن را نشان دادیم.
** مسعود فراستی: قصه فیلم از کجا در ذهنت شکل گرفت چرا که من فیلمهای زیادی را دیدم که سفارشی ساخته شده اما این فیلم سفارشی نیست؟ این سفارش به نظر می آید که از دغدغه خود فیلمساز آمده که مساله و دغدغه جدی نیز بوده است آیا با این مساله شروع به تحقیق و ساخت کرده اید؟
ابوالقاسم طالبی: به دنبال سفارش دهنده و همچنین تهیه کننده برای فیلمم گشتم به صورتی که حتی از وزیر اطلاعات نیز درخواست حمایت کردم که نه تنها کمک نکرده اند بلکه بعدها معترض نیز شدند ذکر دو نکته در اینجا لازم است اول اینکه در وزارت اطلاعات آدمهای معتقدی وجود دارند که مثل زمان جنگ نبرد می کنند من نمی دانم چرا عده ای از این افراد خودشان را جای نقش بد فیلم می گذارند چرا که خیلی از وزارتخانه برای اینکه نقش یک جاسوس را در وزارتخانه نشان دادم با من تماس گرفته اند و مسائل بسیاری پیش آمد.
من خودم بسیجی هستم و با امام خمینی در 17 سالگی آشنا شدم و در صدر اهدافم انقلاب اسلامی و خون شهدا قرار دارد و همچنین تمام دنیا در برابر خون شهدا برایم هیچ است از هیچ گزارشی نمی ترسم و برایم مهم نیست همچنان که برخی در اواسط کار، خواستند مانع کارم شوند اما نتوانستند. ممکن است در هر نهادی یک نفر آلوده شود و در همان نهاد در حال پیدا کردن و کندن آن فرد هستند.
در شبکه بهایی ها به وضوح این فیلم را خیالی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواندند در حالیکه اصلاً فیلم مرا ندیده اند من برای ساخت این فیلم واقعاً دغدغه داشتم و براین اساس مومنانه فیلم را ساختم و تنها قصدم ایجاد وحدت ملی در کشور بود که صادقانه تلاشم را در این خصوص انجام دادم.
حس من در تحقیقاتم این بود که اتفاقی به این عظمت از تیررس چشم نیروهای اطلاعاتی پنهان نمانده چرا که این حرکت به نوعی آشوب تبدیل شد بنابراین خط ذهنی من وجود یک جاسوس در وزارت اطلاعات ایران بود البته گفتنی است سطح مدیریت جاسوس در وزارتخانه را در فیلم مشخص نکردم. قصه من به این صورت شکل گرفت و در واقع فقط هشداری به نفوذ چنین افرادی در جامعه است.
سال 88 مهمترین زلزله بعد از جنگ تحمیلی بود و این واقعه نزدیک بود انقلاب را متزلزل کند بنابراین تشکیلات اطلاعاتی باید تحلیل می کرد که چرا چنین اتفاقی افتاده است.
ابوالقاسم طالبی همچنین درباره سرمایه ابتدایی قلاده های طلا گفت: در مورد سرمایه کار نیز باید بگویم که بعد از اینکه آقای مصلحی وزیر اطلاعات خیلی فرهنگی و خوب برخورد کرد یکی از معاونینش را مسئول کمک به من کرد که ماجراهایی پیش آمد و بالاخره با من همکاری نکردند بعد از آن به بخش خصوصی مراجعه کردم که باز هم با آنها به توافق نرسیدم اما در پایان با آقای جباری رییس روایت فتح صحبت کردم و در مورد سناریویی که در ذهن داشتم با وی به نتیجه رسیدم بالاخره آقای خزایی به عنوان تهیه کننده به من معرفی شد و من هم پذیرفتم چرا که دوست نداشتم حرف و حدیثی برای من به عنوان یک تهیه کننده به وجود آید. البته باید بگویم که بنیاد فارابی را نیز قبول نداشتم بنابراین پیش آنها نرفتم.
مسعود فراستی: بر عکس فیلم پایان نامه قلاده های طلا اصلا سفارشی نیست بر روی پرده سینما نیز سفارشی بودن آن را نمی بینیم یعنی مساله یک فیلمساز به وضوح موضوع یک فیلم می شود که نمی توان آن را سفارشی خواند وقتی به فیلمهای دیگر روی پرده های سینما نگاه می کنیم متوجه می شویم که فیلمسازان آنها مساله ای ندارند چرا که یا می خواهند بفروشند و یا اشتباهی به سینما وارد شده اند در واقع این فیلمسازان مساله یا دغدغه و یا باور ندارند. وقتی فیلمسازی دغدغه نداشته باشد سینما هم به وضعیت کنونی دچار می شود.
ما تجربه کمی نسبت به آمریکاییها داریم و این موضوع در ساخت فیلمهایی چون «24» به خوبی نمایان است یعنی آنقدر قهرمان داستان خوب شخصیت پردازی شده که حتی اگر او جاسوس هم باشد برای مخاطب موجه است. این تجربه و این فضا را ما در سینمایمان نداریم اما قلاده های طلا اولین تجربه ما در این زمینه است؛ قصه فیلم باید وجه سیاسی را نگه دارد و از طرفی باید وضعیت اجتماعی و پلیسی را پیش ببرد که در این فیلم این دو موضوع بسیار خوب نمایان و ساخته شده است.
با وجود نواقص سینمای ما این فیلم توانسته قصه ای را ترتیب دهد که توطئه سه گروه جانور در فیلم را به خوبی نشان می دهد. فیلم در ابتدا با مستند گونه ای بسیار خوب شروع می شود اما به نظرم بمب گذاری در هواپیمای خاتمی فیلم به سمت افت پیش می رود چرا که مطرح کردن آن و همچنین پشت سر گذاشتن آن از نظر اجرا جالب نیست و هیجان ندارد به نظر من اوج فیلم قلاده های طلا برخورد نیروهای خوب با بتمن های فیلم است.
ابوالقاسم طالبی: در مورد بمب گذاری صحبت شما درست است چرا که تعلیق و هیجانی ایجاد نمی کند اما این اتفاق افتاده بود و من نمی توانستم در فیلم تعلیقی ایجاد کنم ولی فرض کنید خاتمی در آن هواپیما بود و آن بمب هم منفجر می شد و چه فاجعه ای در کشور صورت می گرفت این برنامه ریزی شده بود اما اتفاق نیفتاد بنابراین نظر فراستی درست است چرا که تعلیق و التهابی در این بخش فیلم وجود نداشت.
مسعود فراستی: مازیار (بتمن اصلی) و دار و دسته اش و توطئه فیلم در بخشی از فیلم مشخص می شود اما به نظر من طراحی ها، اجرا و لوکیشن سنگینی صحبت آنها را در فیلم نشان می دهد حتی در خانه تیمی، تیپ ها، سطحی و مقوایی می شود و ای کاش تصویری مقوایی از ضدانقلاب به مخاطب نمی دادی. شروع فیلم که از همینجا شروع می شود مخاطب را اذیت می کند اما بتمن اصلی خوب جواب می دهد.
ابوالقاسم طالبی: بخشهایی از فیلم بسیار درخشان است اما کلیشه هایی که در مورد منافقین و ضدانقلابها در ذهن مردم وجود دارد اینگونه است و فکر می کنم که این کلیشه ها غیرقابل انکار است بنابراین من طبق ذهنیتی که نسبت به منافقین و تصاویری که از خانه و وسایل آنها داشتم این صحنه ها را ساختم.
فریدون جیرانی: برخی می گفتند که دیالوگ نویسی های فیلم اغراق شده هستند و احساس می شود که در واقعیت اینگونه نیست.
ابوالقاسم طالبی: تمام صحنه های فیلم براساس پرونده هایی که مدارکش هم موجود است ساخته شده است یعنی حتی در پرونده ها موجود است که گروهی از همجنس گراها قصد داشتند که در این حرکت کاری انجام دهند و من هم آن را نشان دادم.
کارگردان، باید بازیگیر خوبی باشد بنابراین من هم با توجه به اطلاعاتی که از منافقین داشتم و همچنین چون این امکان وجود نداشت که آنها را بشناسم بازی های بازیگرانم را اینگونه پیش بردم.
مسعود فراستی: اگر حجم شناخت بتمن ها در فیلم کمتر می شد بهتر بود اما از این نظر که برای اولین بار در سینمای ایران بتمنی را می بینیم که همه کار می کند واقعاً فیلم تکی است.
ابوالقاسم طالبی: این نقش رنجری است که کار خودش را انجام می دهد برای علیرام نورایی و امین حیایی که به خلق صحنه های اکشن فیلم انجامید مربی مخصوص گرفتیم که حتی امین حیایی از این مربی نیز در خانه اش نیز استفاده می کرد.
مسعود فراستی: نماهای وزارت اطلاعات و همچنین بازی جاسوس اصلی بسیار خوب است از بازی تا میزانسن ها بسیار موفق است اما بین اینها ریتم می شکند یعنی هر جا که وارد وزارت اطلاعات می شویم ریتم کندی حاکم می شود اما وقتی که دوربین به صحنه های بیرون می رود ریتم تندی حاکم است.
اما وقتی که دوربین وارد صحنه های خیابانی می شود بسیار خوب است و با هیچ فیلم دیگری در سینمای ایران قابل مقایسه نیست چرا که کارگردانی در خیابان و این نوع تظاهرات نشان دادند، کار منحصر به فردی است سینمای ایران بیش از این مطلقاً نمی تواند کار کند. البته حرکت خوبی نیز انجام دادی که زیر نماها، سوتیتر می رفت چرا که حس مردم را تشدید می کند و به نظر من قدرت فیلم این مواردی است که گفتم.
ابوالقاسم طالبی خطاب به فراستی؛ وی را بی وجدان خواند و گفت: این موردی که فراستی در مورد وزارت اطلاعات گفت درست است چرا که فضای واقعی بر فیلم حاکم می شود و شادها واقعی است و پاستوریزه هم نیست.
زمان کم برنامه هفت و حضور فراستی در یکی از فیلم های تظاهراتی
مسعود فراستی: وقتی که به خانواده جاسوس وزارت اطلاعاتی نزدیک می شویم بسیار خوب است و غیر از این، نگاه فیلم، قضیه ای ملی است و جانبدارانه نگاه نمی کند بلکه باور فیلمساز را نشان می دهد.
ابوالقاسم طالبی در بخش دیگری از برنامه هفت در مورد مسائلی که باعث دعوای آن روزهای سال 88 می شود گفت: باید توجه کنیم که چه مسائله ای باعث دعوت در خیابان ها می شود که این موضوع را در فیلم به وضوح نشان داده ام حتی یک خانواده کوچک را در نظر گرفتم که در آن خواهر و برادری که قیافه های موجهی نیز داشته اند بر سر مساله ای کوچک دعوا می کنند و خواستم که این بحث و دعوا را از طریق این خانواده در فیلم نشان دهم.
مسعود فراستی: در فیلم می بینیم که 4 گروه جانور و بتمن همه جا را تخریب می کنند و در تظاهرات ها جلوی مردم هستند و خط می دهند. اینکه اینها این کارها را انجام داده اند و اینکه اینقدر به این ها پرداخته شود برایم قانع کننده است چرا که نگاه ملی بر فیلم حاکم می شود. در فیلم در شرایطی قرار می گیریم که چند نفر محدود می توانند شهر را به هم بریزند رهبری ماجرا را در دست بگیرند.
ابوالقاسم طالبی: بعد از جنگ مهمترین انشقاق در کشور فتنه 88 بود؛ برای اینکه موج رسانه ای عظیم ابتدای فیلم و نفوذ وجود دارد، آدمهایی که باید به میدان می آمدند جلو نیامدند و کاری انجام ندادند در اینجا نقش مقام معظم رهبری برجسته می شود و رهبری خردمندانه جلوه پیدا می کند اوباش و افرادی که خارج از کشور هستند اوضاع را به خط قرمز نزدیک کرده اند هر جا که در تاریخ دشمن موفق به انشقاق در کشور شد همین اوضاع حاکم بود.
اینها همه تحقیقاتی بود که انجام داده اند، 500 ساعت فیلم تظاهرات دیده اند و متوجه شدم که سوال واحدی برای همه وجود داشت؛ مرجعیت مراجع دکترها، استادهای دانشگاه، همه تنزل طلبی کردند یا سکوت کرده اند و یا دولبه حرف زده اند که همین باعث ضربه خوردن ما شد ما با تکذیب نمی توانیم چیزی را پیش ببریم به همین دلیل صحنه دستگیری یک درجه دار نیروی انتظامی را در فیلم نشان داده ام.
مسعود فراستی: وضعیت سران و نفوذ آنها را توضیح دادیم و بالاخره به اینجایی می رسیم که خود پدیده وجود داشت در فیلم گفته می شود که لغت تقلب را افراد دیگری به مردم خط داده اند. آیا حرفهای به اصطلاح مدرن و سنتی خواهر و برادر و همچنین دعوای آنها موردنظر شما بود؟
ابوالقاسم طالبی: قبل از انتخابات در همه جای دنیا شور و هیجان وجود دارد این اتفاق در خیابانهای ما هم قبل از انتخابات افتاد و قرار نبود که دعوا بین سنت و مدرنیته یا غرب و شرق باشد مساله این بود که بین خواهر و برادری، کینه و نفاق ایجاد می شود بنابراین قرار بود یک نفر رییس جمهور شود و سه نفر دیگر به وی تبریک بگویند اما عده ای در این گیرودار با رهبری افراد دیگر اوضاع را به دعوا کشیده اند و خیلی از ما نیز به خاطر این دعوا کنار کشیده ایم و تنها چند نفری در وسط میدان بودند که البته آنها نیز دست نشانده شده بودند.
مسعود فراستی: شعارها از طرف احمدی نژاد به سمت عدالت است و از طرف میرحسین موسوی در مورد آزادی است آیا در این مورد قصد خاصی داشتید؟
ابوالقاسم طالبی: در فیلم برای روی این موضوعات کار نکردم چرا که نمی خواستم زخمی را که التیام یافته باز کنم اما انقدر در فیلم دقت کردم که حتی نرده های جلوی سینما بهمن در خیابان انقلاب را مثل آن زمان ساختم ریتم فیلم تند است چرا که باید ریتم تندی داشته باشد و اتفاقات خیلی سریع روی دهد اصلاً خاصیت فیلمهای اکشن و این نوع فیلم به سمت و سوی ریتم تند است.
مسعود فراستی: جاسوس اصلی در وزارت اطلاعات چرخش های زیادی دارد منتها داده های کافی به مخاطب داده نمی شود در واقع ترفندی در فیلم داشتیم اما قانع کننده نیست و در واقع داده های کافی در فیلم تعبیه نشده که مخاطب موضوع جاسوس اصلی را متوجه شود.
ابوالقاسم طالبی: تمام سعی ام را کردم که مردم تا آخرین لحظه متوجه جاسوس اصلی نشوند اما حرف شما نیز درست است. در واقع عنصر غافلگیری بیشتر در فیلم حاکم شده است.
مسعود فراستی: در بخشی از صحنه های پایگاه بسیج این قشر را خیلی مظلومانه نشان داده اید تیپی که در اینجا نشان داده می شود یادآور افرادی است که در جنگ کشته شده اند اما این موضوع با آنچه که در بیرون وجود دارد قانع کننده نیست. آیا این تصویری آرمانگرایانه از بسیج است یا تصویری واقعی و یا تصویری ذهنی؟
ابوالقاسم طالبی: این مسائل همه به صورت واقعی اتفاق افتاده بود و همچنین بسیجیان هم واقعاً اینگونه رفتار می کنند همچنان که بسیجی ها در همه حالات ترور رسانه ای می شوند. 4 ساعت درگیری به صورت واقعی برای تصرف پایگاه بسیج در واقعیت اتفاق افتاده بود که ما همه را در فیلم نشان دادیم.
فراستی: اما تصویر بسیج و تصاویر کتک کاری منتطبق نیست؟
طالبی: در تحقیقاتم به این تصاویر رسیدم و وقایع فیلم من تا قبل از مقطع خطبه هاشمی است و من نیز تمام تلاشم را کردم که وحدت ملی را به نمایش بگذارم.
مسعود فراستی: قلاده های طلا فیلم موفقی است روحیه وحدت ملی را در یکی از رویدادهای سالهای اخیر حفظ کرده است و آن را به زبان سینما پیاده کرده و به مدیوم احترام گذاشته و ذهنیت مخاطب را نسبت به بتمن ها و شخصیتهای دیگر داستانی تغییر می دهد.
پایان پیام/
نظر شما