علامه طباطبایی، فلسفه را عینا در خدمت تفسیر قرار داده است

حجت الاسلام دلیر گفت: علامه، فلسفه را عینا در خدمت تفسیر خود قرار داده است و در ۲۰ جلد المیزان گاهی «بحث فلسفی» دارد؛ او مباحث فلسفی را کاملا مرتبط با آیات آورده است و وقتی بحث فلسفی دارد کاملا مباحث او فلسفی است نه مخلوط با مباحث علوم دیگر.

به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، نشست علمی با موضوع “نقش تفسیری فلسفه در المیزان” به مناسبت سالروز ارتحال علامه طباطبایی(ره) و روز جهانی فلسفه توسط گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به صورت حضوری و مجازی برگزار شد. این نشست علمی با حضور حجت الاسلام والمسلمین رودگر، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین بهرام دلیر؛‌ عضو هیات علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه دهنده و حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد طباطبایی به عنوان ناقد دنبال شد.

حجت الاسلام والمسلمین «محمدجواد رودگر» عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در نشست تفسیری فلسفه در المیزان گفت: علامه طباطبایی از درخشش خاصی در عرصه معرفت اسلامی در ابعاد مختلف برخوردارند.

وی ادامه داد: علامه طباطبایی به لحاظ فکری و معرفتی درحوزه فقه اسلامی جزو محکمات است و به عنوان یک عالم معیار در این حوزه ها مطرح هستند. دارای اندیشه های بلند و عمیق و آثار بسیار ارزشمندی است که یکی از آن آثار و عنوان کتاب علامه طباطبایی «المیزان فی تفسیر القرآن» است که به تعبیر استاد شهید مطهری فقط از رهگذر دانایی و علوم متداول قرآنی و تفسیری نوشته نشده بلکه از الهامات و افاضات الهیه و آن نگاه های برزخی علامه طباطبایی این تفسیر شکل گرفته و آیت الله جوادی آملی، تعبیری دارد در باب المیزان که المیزان قیم التفاسیر است یعنی همه تفاسیر سابق به نوعی مندرج در المیزان و تفاسیر آتی متکی به المیزان خواهد بود.

حجت الاسلام والمسلمین رودگر ادامه داد: تفسیر المیزان نقش بسیار مهم و ممتاز و استثنایی در میان همه تفاسیری که تا کنون نوشه شد، برخوردار است. علامه حکیم برحسته و فیلسوف تمام عیار بود یک عنوان بینادانشی و بینا رشته ای هم انتخاب شد تحت عنوان نقش تفسیری فلسفه در المیزان.

 

وی افزود: همه می دانیم که علامه در المیزان از ابتدا منطق و روش تفسیری خود را مشخص کردند و در عین حال تفسیر آیه به روایات به صورت مستقل و آنگاه مباحث موضوعی مختلفی را از دل قرآن استنباط کردند و در اختیار ما قرار دادند. در اینجا این مطرح است آیا فلسفه اسلامی، حکمت نقشی در ساحت تفسیری المیزان داشت یا نه؟ اگر داشت به چه صورت بود؟ علامه چگونه از فلسفه برای تفسیر قرآن و از آیات بینه برای تولید معارف فلسفی استفاده کرده است. نقش دوجانبه و دیالکتیکی بین آیات و بینات قرآن و فلسفه وجود دارد.

بنابراین گزارش در ادامه نشست؛‌ حجت الاسلام بهرام دلیر، عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ضمن گرامی‌داشت یاد و خاطره مرحوم علامه طباطبایی، گفت: حضور فلسفه فقط نباید در تفسیر مورد بحث باشد بلکه حضور فلسفه در اخلاق و عرفان و … هم باید بحث شود ولی متاسفانه امروز رشته‌هایی که در حوزه می‌خوانیم در عرصه نظر و عمل مورد جفاست زیرا برخی از این رشته‌ها فقط در گوشه فیضیه محصور شده است و گویی هیچ کاربردی در فضای بیرون ندارد.

حجت الاسلام دلیر بیان کرد: بنده بارها گفته‌ام اصول فقط اصول فقه نیست، اصول گفتمان و روابط اجتماعی، روابط بین‌الملل و حقوق هم هست و اصول الفاظ فقط الفاظ اسلامی و دینی را برای ما روشن نمی‌کند بلکه هرکجا مفاهیم مبین و مقید و مجمل و عام و خاص و … هست اصول هم هست و فلسفه هم هر کجا بحث از هستی‌شناسی است فلسفه هم می‌تواند حاضر  شود.

وی افزود: هستی‌شناسی، دانش جهانی و بار جهانی دارد ولی ما در درون حوزه هم مشکل داریم و افرادی با عرفان و فلسفه مخالفت می‌کنند. معتقدم هر کجای دنیا بحث از معنویت است عرفان هم می‌تواند حاضر باشد و فلسفه حتی می‌تواند در فقه هم حاضر باشد.

دلیر با بیان اینکه علامه طباطبایی در عین مفسر بودن، فقیه و اصولی و فیلسوف هم بوده است، اظهار کرد: علامه، فلسفه را عینا در خدمت تفسیر خود قرار داده است و در ۲۰ جلد المیزان گاهی «بحث فلسفی» دارد؛ او مباحث فلسفی را کاملا مرتبط با آیات آورده است و وقتی بحث فلسفی دارد کاملا مباحث او فلسفی است نه مخلوط با مباحث علوم دیگر.

عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه، اظهار کرد: مباحث فلسفی در المیزان دو بخش است؛ یکی بخش عام و دیگری مستقل؛ ۱۶۰ صفحه مباحث مستقل فلسفی اوست بدون اینکه مباحث عقلی در ذیل آیات را استخراج کنیم که آنها هم فراوان است.

مباحث فلسفی سوره حمد

وی با اشاره به بحث فلسفی علامه طباطبایی در سوره حمد، اضافه کرد: ایشان در این سوره به بیان عقلی این مسئله پرداخته که هر حمد و ثنایی در عالم هستی به حمد خدا ختم می‌شود. ایشان در بحث فلسفی در مورد آیه اول سوره حمد آورده است؛ برهان‌های عقلی قائم است بر اینکه استقلال معلول در ذاتش و در تمامی شئوناتش همه به خاطر علت است و هر کمالی که دارد سایه‌ای از هستی علتش است بنابراین اگر برای حسن جمال حقیقی باشد کمال آن برای خداوند واجب‌الوجود داست زیرا همه علل به او منتهی می‌شود و حمد و ثنا عبارت از این است که موجود با وجود خودش کمال موجود دیگری را نشان دهد … .»

عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: مخاطب این سخن علامه حتی ملحدین را هم در بر می‌گیرد زیرا زبان جهانشمول است و مختص شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی و … هم نیست.

وی اضافه کرد: همچنین در تفسیر إِيَّاكَ نَعْبُدُ به بیان فلسفی کلمه عبد پرداخته و آورده است: عبد به معنای انسان یا هر موجود دارای شعور است اگر معنای کلمه را تجرید و خصوصیت انسانی را از آن جدا کنیم هر مملوکی که مِلک غیر باشد و به این اعتبار همه موجودات با شعور، عبد می‌شوند و قرآن به همین اعتبار فرمود آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا؛ هیچکس در آسمانها و زمین نیست مگر اینکه با عبودیت به سوی رحمان خواهند آمد. هر چیزی که شعور تسبیح حضرت حق را دارد مِلک اوست و خدا مالک و ماسوی الله مملوک او هستند.

عبودیت واقعی

این پژوهشگر بیان کرد: جوهری گفته اصل عبودیت به معنای خضوع است ولی از منظر علامه او درست معنا نکرده است بنابراین در نگاه او عبد نشانه مملوکیت است. علامه طباطبایی با نوع نگاه فلسفی خود عبودیت را به معنای مملوکیت درنظر گرفته است لذا معتقد است که مملوک‌بودن با استکبار و شرک نمی‎‌سازد؛ از این جهت در آیه شریفه «إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»؛ كسانى كه از پرستش من كبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آيند و در مورد شرک فرمود احدی را شریک در عبادت خداوند نگیرید. البته معلوم می‌شود شریک قرار دادن برای مالک را امری ممکن دانسته ولی به شدت از آن نهی فرموده است.

دلیر افزود: مرحوم علامه در ذیل این آیات بین عبودیت عبد در برابر مولا و عبودیت بندگان نسبت به خدا بیاناتی دارد که همگی فلسفی است و زبان آن برای همه افراد قابل فهم است. بنابراین عبادت وقتی عبادت واقعی است که عبد در عبادتش خضوع داشته باشد و وقتی کامل است که به غیرخدا و به دیگری مشغول نباشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: اینکه آیه به صیغه متکلم مع‌الغیر آمده دوری از مَن مَن کردن و استکبار است و به این نکته اشاره دارد که مقام عبودیت با دیدن خود فرق دارد. یک قاعده فلسفی داریم که لا مؤثر فی الوجود الا الله؛ سهروردی گفته است هر چه نورالانوار است و هرقدر به نورالانوار نزدیک شود نورانی شده و هرقدر دور شود به سمت تاریکی رفته و ملاصدرا هم گفته است هر وجودی هرچه به حق نزدیک شود قویتر و هر قدر دور بیفتد ضعیف‌تر خواهد شد.

نقد علامه بر حس‌گرایان

دلیر در مورد سوره بقره هم گفت: مرحوم علامه در ذیل آیات ابتدایی سوره بقره یک بحث فلسفی دارد و آن اعتماد به غیر ادراکات حسی و پاسخ به حس‌گرایان است؛ برخی معتقدند هر چیزی که به حس در نیاید قابل اعتبار نیست و علامه به آن پاسخ داده است؛ فرموده است که آیا جایز است انسان به غیر از ادراکات حسی یعنی مبانی عقلی اعتماد کند؟ و این مسئله خود محل معرکه آراء دانشمندان غربی است و متاخرین از دانشمندان غربی روی آن پافشاری کرده‌اند وگرنه بیشتر متقدمین قبلی فرقی بین ادراکات عقلی و حسی نگذاشته‌اند و هر دو را جایز دانسته‌اند.

وی اضافه کرد: مثلا دیوید هیوم همین ادراکات حسی را دنبال کرده است و یا برخی گفته‌اند برهان علمی شانش اجل از آن است که پیرامون محسوسات اقامه شود و محسوسات را بدان جهت که محسوس است شامل نمی‌شود. علامه به لحاظ فلسفی و معرفت‌شناسی به نقد آراء غربیان پرداخته است.

وی افزود: در این بحث همچنین به سوفسطائیان که قبل از سقراط بودند تعریض زده و آنهایی را که به واقعیت تن نمی‌دهند مورد نقد جدی قرار داده است. جالب اینکه بحث سوفسطائیان را در فلسفه بحث کرده است.

دلیر بیان کرد: علامه گفته است که انسان ساده‌ای که هنوز پشت و روی دوست خودش را نشناخته است، این معنا را در خود می‌یابد که از هر چیزی عین خارجی آن را درک کند بدون اینکه توجه داشته باشد علم واسطه میان او و آن موجود است و این واسطه را سوفسطائیان همواره منکر هستند.

وی افزود: یک پروژه تحقیقی و پژوهشی برای استخراج مباحث فلسفی از تفسیر المیزان لازم است و نتایج مفیدی در کمک فلسفه به تفسیر خواهد داشت.

کد خبر 1232825

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha