به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، در روزهای 6 تا 12 آذرماه «شب یلدا» بهعنوان نوزدهمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در هفدهمین نشست کمیته بینالدولی پاسداری از میراثفرهنگی ناملموس یونسکو در پرونده ای مشترک میان ایران و افغانستان در رباط مراکش ثبت جهانی شد. در این اجلاس از ایران ۶ پرونده برای ثبت جهانی مثل پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی (مشترک با افغانستان، آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان)، هنر سوزندوزی ترکمن (ترکمندوزی) (مشترک با ترکمنستان)، هنر ساختن و نواختن عود (مشترک با سوریه)، یلدا/چله (مشترک با افغانستان)، هنر ساختن و نواختن رباب (مشترک با تاجیکستان و ازبکستان) و مراسم مهرگان (مشترک با تاجیکستان) است بررسی شد. «یاسر موحدفرد» از چهرههایی است که دو دهه با یاری اهالی فرهنگ، هنر، ورزش، پژوهش و رسانه توانسته است با راهاندازی سازمانهای مردمی و ستادهای ملی و فراملی در ثبتهای جهانی ایران در یونسکو همکاری داشته باشد؛ او با پیشینه دبیرکلی بنیاد فردوسی، رییس کمیته فرهنگی فدراسیون جهانی کشتی باچوخه، دبیری جشن هزاره پایان سرایش شاهنامه فردوسی در پایگاه اصلی سازمان جهانی یونسکو - پاریس، دبیر پیشین ستاد ترویج فرهنگ پهلوانی کشور، رییس پیشین کمیته فرهنگی فدراسیون پهلوانی و زورخانهای ایران و دبیر پیشین شوراهای سازمان میراث فرهنگی کشور در زمینه کارشناسی ثبتهای جهانی میراث فرهنگی به نام ایران در یونسکو با همکاری نهادهای فرهنگی گامهای ارزشمندی برداشته است؛ وی همچنین پیشنهاد دهنده ثبت جهانی هزاره پایان سرایش شاهنامه فردوسی و پشتیبان ثبتهای جهانی هنر نقالی و شهر خلاق ادبی مشهد به نام ایران در یونسکو است؛ درباره ثبت «شب یلدا» در کمیته جهانی یونسکو و ضرورت ثبت میراث فرهنگی ناملموس در کمیته جهانی ثبت یونسکو با «یاسر موحدفرد» به گفتگو نشسته ایم که در زیر می آید:
آیا ثبت جهانی فرهنگ پهلوانی، بازیهای سنتی زورخانهای و ورزش کشتی آذربایجانی خللی به ثبت جهانی آیینهای پهلوانی و زورخانهای ایران در یونسکو وارد نمی کند؟
ثبت جهانی فرهنگ پهلوانی، بازیهای سنتی زورخانهای و ورزش کشتی آذربایجانی در سال ۲۰۲۲ هیچ خللی به ثبت جهانی آیینهای پهلوانی و زورخانهای ایران در سال ۲۰۱۰ در سازمان جهانی یونسکو وارد نمیکند و در حقیقت نشان از آن دارد که آیینهای پهلوانی در گستره دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان در سدههای گوناگون تا کنون پویا بوده است اما به نظر میرسد برای بر طرف نگرانیها و مناقشههای احتمالی نام ایران هم در این پرونده به ثبت برسد.
تا کنون چه میراث ناملموس به نام جمهوری آذربایجان ثبتهای جهانی شده است؟
۱- مقام موسیقایی آذربایجانی در سال ۲۰۰۸
۲- هنر عاشیق آذربایجان در سال ۲۰۰۹
۳- نوروز (به ابتکار ایران با همکاری جمهوری آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان) در سال ۲۰۱۰
۴- هنر قالیبافی آذربایجانی در سال ۲۰۱۰
۵- هنر اجرای آذربایجانی و ساخت ساز تار در سال ۲۰۱۲
۶- چوگان، بازی سنتی با سوارکاری اسبان قرهباغی در سال ۲۰۱۳
۷- دوختن هنر سنتی، نمادگرایی و پوشیدن روسری زنانه «کَلاغایی» در سال ۲۰۱۴
۸- هنر مسگری لاهیج در سال ۲۰۱۵
۹- نان لواش در سال ۲۰۱۶
۱۰- ساز کمانچه (ثبت مشارکتی ایران و جمهوری آذربایجان) در سال ۲۰۱۷
۱۱- «پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی و بافندگی ابریشم» (به ابتکار ایران مشترک با افغانستان، جمهوری آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان) در سال ۲۰۲۲
۱۲- فرهنگ پهلوانی، بازیهای سنتی زورخانهای و ورزش کشتی آذربایجانی در سال ۲۰۲۲
آیا تا کنون برای آشنایی با هویت ملی ایرانی و اثرگذاری فرهنگ ایران در بسیاری از کشورهای جهان برای دانشجویان و دانش آموزان کتاب درسی تدوین شده است؟
تاریخ جداسازی منطقهها و کشورهای تازه استقلال یافته از ایران بزرگ در دورههای گوناگون تاریخی، شوربختانه از سوی وزارت آموزش و پرورش برای دانش آموزان و از سوی وزارت علوم برای همه رشتههای درسی ویژه دانشجویان برای آگاهی از هویت ملی و ریشههای فرهنگی و جایگاههای دانشی از ایران باستانی تا تاریخ کنونی با مقایسه کشورهای به وجود آمده در مرزبندیهای سیاسی و جغرافیایی کنونی هیچگاه آمادهسازی و آموزش داده نشده است.
با توجه به پژوهشهای شما میتوانید گزارشی از چگونگی جداسازی کشورهای تازه استقلال یافته از ایران بزرگ در دو سده پیشین برای ایراندوستان به ویژه جوانان ایرانی ارایه نمایید؟
بسیاری از کشورهای تازه استقلال یافته در خاورمیانه تا همین دو سده پیشین جزویی از ایران بزرگ بودند که شوربختانه پس از نبردهای کشورهای عثمانی، روسیه و انگلیس و رایزنی آمریکا و سازمان ملل از ایران از دوره صفوی تا قاجاری و پهلوی جداسازی شدهاند اما همچنان از نظر فرهنگی و میراثی دل در گرو ایران دارند که باید یونسکو در ثبتهای جهانی در پروندههای مشترک کشورهای تازه استقلال یافته با ایران به این موارد توجه ویژه نماید.کشورهای تازه استقلال یافته از ایران بزرگ بر پایه نبردها و قراردادها بدون همهپرسی از مردم این کشورها و منطقهها از ایران بزرگ جداسازی شدهاند که در پی این پیماننامهها، چگونگی جداسازی این منطقهها و کشورها به گونه فهرستوار در این پژوهش به همه ایراندوستان در سراسر ایران و جای جای جهان پیشکش میشود؛جداسازی هرات و بخشی از بلوچستان از ایران در معاهده پاریس و قرارداد گلد اسمیت و واسپاری به افغانستان در دوره قاجاری قراردادی با نام معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی برای جداسازی هرات و افغانستان از ایران بسته شد.معاهده پاریس در ۴ مارس ۱۸۵۷ میلادی، پس از دومین نبرد انگلیس با ایران برای گرفتن هرات انجام گرفت.طی عهدنامهای در ۱۲۷۳ هجری قمری برابر با ۱۸۵۷ میلادی میان ایران قاجاری با بریتانیا امضا شد و قرار شد نیروهای انگلیسی از بندرها و جزیرههای جنوبی ایران که اشغال کرده بودند، خارج شوند و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند و کشور افغانستان را به رسمیت بشناسد. پس از نبرد هرات به سال ۱۲۴۹ هجری قمری، بخشهایی از شرق هریرود به بعد شامل هرات از ایران جداسازی شد و به افغانستان ضمیمه گردید.در دوره قاجاری در قرارداد دیگری با حکمیت گلد اسمیت در سالهای ۱۸۷۱ و ۱۹۰۵ میلادی برای جداسازی بخشی از بلوچستان از ایران و واگذاری به کشور نوظهور افغانستان از سوی انگلیس اقدام شد.در قرارداد گلد اسمیت، بخش بزرگی از بلوچستان ایران به انگلستان واگذار شده و مدتها با نام بلوچستان انگلیس شناخته میشده است. انگلیس در ۱۸۷۱ میلادی، مرزهای ایران و پاکستان را از خلیج گواتر تا کوهک معین کرده و در سال ۱۸۷۲ میلادی، منطقه بلوچستان به دو بخش اصلی و خارجی تقسیم شد. بلوچستان اصلی که منطقههای غربی هیرمند از نیزار تا ملک سیاه کوه را شامل میشد، دوباره به ایران سپرده شد و بلوچستان خارجی که منطقههای شرقی هیرمند را تشکیل میداد به افغانستان واگذار شد.
جدایی افغانستان از ایران در معاهده پاریس چه عواقبی برای ایران به همراه داشت؟
جدایی افغانستان از ایران در معاهده پاریس یک مناقشه آبی را میان دو کشور برجای گذاشت. مناقشهای که پس از یک سده و نیم، هنوز دامنگیر مردم جنوب شرق ایران شده بود. در قبال این مناقشه آبی در دوره پهلوی یکم، تصمیم گرفته شد بر پایه پیماننامه سعدآباد ۱۶۰ فرسخ از خاک ایران شامل منطقههای هشتادان، موسیآباد و شمتیغ در شرق ایران به افغانستان واگذار شود و در مقابل قرار شد ایران و افغانستان به گونه برابر از آب هیرمند بهرهگیری کنند که این مورد با ساخت سدی روی هیرمند از سوی افغانستان زیر پا گذاشته شد و ایران از حقابه خود محروم ماند؛ در این پیماننامه، دشت ناامید بدون هیچ دستاوردی از ایران جدا شد و به افغانستان واسپاری گردید؛دشت ناامید، منطقهای در امتداد مرز ایران و افغانستان است که در میان چند منطقه پر ارتفاع واقع شده و بخشی از آن بهوسیله رودخانه فراه و شاخههای فرعی آن آبیاری میشود.منطقه چکاب، منطقه دیگری از دشت ناامید بود که برای اعتمادسازی به افغانستانیها داده شد.
ادامه دارد....
نظر شما