به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از این است که ما این دو کانون علمی، این دو مرکز تعلیم و تعلم را از لحاظ اخلاق حاکم برآن ها، از لحاظ سیستم و سازماندهی حاکم بر آن ها، و از لحاظ برخی از محتواها به هم نزدیک کنیم. امروز هیچ کس انتظار یک دانشگاه خلق الساعه ی صد در صد اسلامی را ندارد، اما همه انتظار دارند که جهت حرکت، به سوی ایجاد یک دانشگاه صد در صد اسلامی باشد. این منظور حاصل نخواهد آمد مگر با وحدت عمیق و عملی حوزه و دانشگاه و روحانی و دانشجو و این یک ضرورت و نیاز انقلابی است. یکی از عزیزترین دستاوردهای انقلاب اسلامی این بود که دو بخش عظیم فرهنگی که سال ها تلاش شده بود از هم دور باشند[حوزه و دانشگاه]... با هم متّحد شدند. بر همین اساس به مناسبت عروج ملکوتی عالم ربانی آیت اللّه مفتح گفت و گویی با آیت الله «سید محمد غروی»، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انجام داده ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
تعریف حضرتعالی از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟
در گذشته سنتی ما هیچ جدایی ای بین علوم وجود نداشت. ممکن بود عالمان، مثلا در حوزه الهیات تسلط و اشراف بیشتری داشته باشند ولی در زمینه های دیگر علوم هم ورود می کردند یا شاید برخی از افراد از روی ذوق و علاقه به رشته هایی مانند ریاضیات، هیئت یا علوم طبیعی توجه بیشتری می کردند که در حق علوم دیگر اجحاف می شد ولی با همه این اوصاف در گذشته این جدایی بین علوم وجود نداشت.
ولی بعدها بر اثر عوامل مختلف از جمله ورود فرهنگ غرب و عدم رشد کافی در مسایل فرهنگی، مسئله دانشگاه مطرح شد و این علوم هم به نحوی از حوزه جدا شدند، در حالی که این علوم در گذشته با هم بودند و معمولا هم افرادی در این علوم ورود پیدا می کردند که در خارج از کشور و در غرب تحصیل کرده بودند. در واقع این علوم یک بافت خاصی در داخل دانشگاه پیدا کرد و خود دانشگاه ها یک فضای به خصوصی به خود گرفتند که به مرور یک جدایی بین این دو جریان علمی ایجاد شد. هرچند این جدایی از جهات مختلف اتفاق خوبی محسوب نمی شد ولی یک واقعیت اجتماعی بود که تحقق یافت. نظام اسلامی هم وارث چنین تفکیکی بود، ضمن اینکه این تفکیک نتیجه بایسته و شایسته ای نداشت و می توانست به گونه دیگری رقم بخورد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همت برخی از افرادی که هم حوزوی بودند و هم به محض ورود به دانشگاه و استقرار در آن در مقام این برآمدند که ارتباط بین حوزه و دانشگاه وسیع تر و محکم تر شود. با توجه به اینکه هم حوزه و هم دانشگاه هر کدام از مزایایی برخوردار هستند لذا حوزویان و دانشگاهیان با تعامل و همدلی می توانند زمینه ساز اقدامات مثبتی در راستای اعتلای نظام و اسلام باشند؛ به همین خاطر بود که وحدت حوزه و دانشگاه پدید آمد. در ابتدا شعارهای خوبی هم داده شد و اقدامات نسبتا خوبی هم صورت گرفت اما آن گونه که می بایست شایسته و بایسته باشد، رخ نداد و عملا در راستای استفاده از ظرفیت آنها( حوزه و دانشگاه) قرار نگرفت. اینکه چه عواملی موجب این مساله شد، نیازمند بحث و بررسی جداگانه ای است که در این مصاحبه مجال پرداختن به آن نیست اما این موارد بخشی از این مسایل بودند.
این وحدت می توانست در زمینه علوم باشد، در واقع این امر رقم خورد و همچنان هم ادامه دارد، به هر حال آبشخور علوم انسانی، غربی است و خود در تفکیک حوزه و دانشگاه بسیار تاثیرگذار بود تا اینکه تحولات در علوم انسانی از اوایل انقلاب مطرح شد. بعضی از پژوهشکده هایی که امروز هم مشغول به فعالیت هستند، مسئولیت این کار را با عناوین خاص بر عهده گرفته اند در عین حالی که عملا یک پیوند خاصی میان علوم دانشگاهی و علوم حوزوی ما حاکم شده است و موجب غنی سازی خود این علوم در علوم انسانی شده، حقیقتا ما نمی بایستی بر این مقدار بسنده می کردیم، چون زمینه همکاری و ارتباط این دو بهتر از این می توانست باشد و اثر مثبتی، هم برای دانشگاه و هم برای حوزه داشته است، ولی عرض کردم متاسفانه جریان به گونه دیگری رقم خورد که ارتباط بین حوزه و دانشگاه ایجاد نشد.
چه عواملی باعث افزایش وحدت حوزه و دانشگاه می شود؟
برای افزایش وحدت حوزه و دانشگاه راهکارهای مختلفی وجود دارد. عرض کردم یکی از راهکارهای مهم وحدت حوزه و دانشگاه بده بستان های علمی است. در صورتی که هر کدام از اینها درست تبیین نشود، ممکن است موجب سوء برداشت هایی شود که نتیجه مطلوبی به دنبال نداشته باشد. مسأله بازسازی علوم انسانی باید به صورت متعادل و به دور از افراط و تفریط پیش برود. امروز بهترین کار در راستای وحدت حوزه و دانشگاه این است که همکاری علمی میان این دو نهاد وجود داشته باشد و بهترین زمینه این همکاری علمی نیز اسلامی سازی علوم انسانی است.
حوزه و دانشگاه در زمینه کرسی های نظریه پردازی نیز توانند کارهای مشترکی انجام دهند. این عرصه برای فعالیت های علمی و آثار تخصصی نیز وجود دارد؛ باید این فعالیت ها را در قالب کمیته مشترک با حوزه دنبال کرد؛ خوشبختانه حوزه و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه دارای یک زبان مشترک هستند که می توانند در این قالب کارهای خود را به پیش ببرند.همچنین با افزایش تعامل می توانیم روی ظرفیت ها هم حساب کنیم؛ استعدادهای برتر حوزه نیز باید در خود حوزه تقویت شوند؛ مسایلی چون دستیاری و.. در جایگاه استعدادهای برتر حوزه نیست و این تقویت و حمایت ها باید در بدنه حوزه انجام شود.
حوزه و دانشگاه هر کدام چه جایگاهی در تمدن اسلامی ایرانی دارد؟
به هر حال ما برای تمدن اسلامی به علم، تکنولوژی و اقدامات تجربی نیاز داریم. این نقش را دانشگاه ها بیشتر و بهتر می توانند ایفا کنند. در صورتی که ما بخواهیم در این زمینه ها استقلال پیدا کنیم از نظر فرهنگ، حوزه به ویژه در علوم انسانی می تواند نقش مهمی ایفا کند. مسایل هم بر اساس جهان بینی الهی و اسلامی رقم می خورد که این امر نیازمند تعامل جدی بین حوزه و دانشگاه است که در گذشته نیز وجود داشته است.
نظر شما