«جهاد تبیین» از نقاط پررنگ قیام فاطمی در ماجرای غصب خلافت امیرالمومنین (ع) است

حجت الاسلام یوسفی گفت: یکی از نکات پررنگ قیام فاطمی در ماجرای غصب خلافت امیرالمومنین (ع)، مسئله جهاد تبیین حضرت زهرا (س) است، اگرچه حضرت، جهاد تبیین لسانی هم دارد وخطبه فدکیه را می خوانند.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، سبک زندگی اسلامی همان روش و نقشه راهی است که خداوند متعال و بزرگان دینی ما همواره بدان تاکید کرده‌اند و این آموزه‌ها در حیات طیبه مادر امت، حضرت فاطمه زهرا(س) نمود و بروز خاصی داردزندگی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و به ویژه حیات طیبه بانوی گرامی اسلام، حضرت فاطمه زهرا(س) سراسر درس و آموزه‌هایی است که بررسی و نگاه به‌ آن می‌تواند راهگشای بسیاری از مسایل روز جامعه و خانواده‌ها باشد لذا در این خصوص با حجت الاسلام «ناصر یوسفی»، استاد مرکز امامت دانشگاه افسری امام حسین (ع)، پژوهشگر ومولف حوزه تاریخ اسلام و سیره معصومین (ع) گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

 

با توجه به اینکه تبیین به بیان دستاوردها و امیدآفرینی درباره آینده نیاز دارد، حضرت زهرا (س) در تبیین و روشنگری های خود چگونه این مسئله را بیان می کردند؟

یکی از نقاط پررنگ قیام فاطمی در ماجرای غصب خلافت امیرالمومنین (ع)، مسئله جهاد تبیین حضرت زهرا (س) است، اگرچه حضرت، جهاد تبیین لسانی هم دارد وخطبه فدکیه را می خوانند. هنگامى که حضرت فاطمه(س) بیمار شد، همان بیمارى که در آن از دنیا رفت. زنان مهاجرین و انصار براى عیادت، برگرد ایشان اجتماع کردند و به آن حضرت عرض کردند: اى دختر رسول خدا(ص) با این بیمارى چگونه صبح کردى؟ حضرت زهرا(س) سپاس خدا را به جاى آورد و بر پدرش درود فرستاد و پس از آن فرمود: «به خدا سوگند دیگر مرا به دنیا و زندگى در میان شما علاقه‌اى نیست و بر مردان شما خشمگینم، بعد از اینکه آن‌ها را آزمودم و به دور افکندم. پس چه زشت است، کندى آنچه که تبرى از آن مطلوب است و به پوچى پرداختن بعد از جدیت و کوبیدن سنگ خارا و شکافته شدن سر نیزه‌ها. همه اینها جهاد تبیین  این بانوی بزرگوار است و کاملا هم درست است.

 

اما حضرت فاطمه (س) در ماجرای قیام فاطمی یک نوعی از جهاد تبیین را به ما آموختند. آن هم «کونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَیرِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ لِیرَوْا مِنْکمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ - مردم را به غیر زبان (بلکه با کردار) خود به خیر و نیکو کاری دعوت کنید، مردم باید کوشش در عبادت و راستگویی و پرهیزکاری شما را ببینند» یعنی همیشه جهاد تبیین با لسان و زبان صورت نمی گیرد بلکه گاهی با فعل و گاهی با یک حرکت استراتژیک و گاهی با نوع نشستن و راه رفتن خود می تواند جهاد تبیین انجام دهد و آن هم ماجرا و پروژه قبر مخفی حضرت زهرا (س) است.

 

 این بانوی بزرگوار اسطوره علم رسانه و جنگ رسانه است. غاصبین حق ولایت وقتی دیدند که ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) می تواند بزرگترین عامل خنثی کننده بیعت علی (ع) باشد، شروع به تبلیغات دورغین کردند. چون هدف دستگاه مخالفین این بود که در رسانه ها اعلام کنند، علی ابن ابیطالب (ع) با زبان خوش با ما بیعت کرد. آیا ما رسانه ای به قدرت رسانه مخالفین داریم؟ خیر، آنها حکومت در دستشان بود. مطمئنا نسخه قالب در رسانه ها نسخه آنهاست، پس علی القاعده مردم شهرهای مختلف و نسل های آینده باور می کنند که علی مشتاق بیعت با مخالفان خلافت بود.

 

فاطمه زهرا می بایست این نسخه غلط رسانه ای و این جنگ نابرابر رسانه ای را خنثی کند. بنابراین مخفی نگه داشتن قبر حضرت یک علامت سوال برای مخالفان بود و آن علامت سوال این است، اگرهمه چیز درمدینه عادی بود و علی ابن ابیطالب (ع) هم با زبان خوش بیعت کردند. چرا قبر دختر پیامبر (ص) مشخص نیست، تا جایی که معتبرترین کتاب روایی مخالفان، «صحیح بخاری» اقرار بر این می کند که فاطمه زهرا (س) خودش خواست قبرش مخفی بماند تا از کسانی که ناراضی بود (منظور از آن کسان اولی و دومی هستند) بر سر قبرشان حاضر نشوند، سپس بخاری می گوید: چرا فاطمه زهرا (س) چنین درخواستی را از امیرالمومنین می کنند که آنها بر سر مزار مطهرشان حاضر نشوند به خاطر اینکه فاطمه از آن دو نفر راضی نبودند.

 

سوالی که ما از بخاری و بزرگان مخالفین شیعه می پرسیم، این است که حالا چرا فاطمه زهرا (س) از آنها ناراضی بود؟ برای اینکه حقی از اهل بیت (ع) غصب کرده بودند و آن حق غصب شده حق ولایت امیرالمومنین (ع) بود. اینجا مسئله بیعت امیرالمومنین (ع) با زبان خوش خنثی می شود لذا این یک درس بزرگی است که حضرت فاطمه (س) به ما آموخت که همیشه جهاد تبیین قرارنیست با زبان شکل بگیرد، گاهی مواقع جهاد تبیین با اتخاذ موضع عملی و با یک سبک برخورد رفتاری با نشستن، ایستادن با نوع اتخاذ سیره تشیع پیکر همه اینها می تواند عاملی برای جهاد تبیین باشد. در سیره دیگر معصومین (ع) نیز به فور می بینیم، مانند پیاده روی امام حسن (ع) از مدینه به مکه (25 سفر) تصور نکنید، حضرت به دنبال ثواب بیشتر بودند خیر، وی به دنبال یک جنگ رسانه ای با بنی امیه بودند. کاری که ما در پیاده روی اربعین انجام می دهیم. این سیره اهل بیت (ع) به ما می آموزد که در جهاد تبیین فقط به جهاد رسانه اکتفا نکنیم.

حضرت فاطمه(س) در دفاع از ولایت، رهاورد آن برای جامعه را در چه اموری معرفی می کردند و چه آسیب هایی را برای غصب ولایت برمی شمردند؟

یکی از مهمترین نکات آموزنده ای که می توان از سبک زندگی فاطمی بهره گرفت، این است که وقتی مامون حق را در جامعه شناخت و غربت امام را دید، هیچ اشکالی ندارد اگر در قصه دفاع از حق، آتش مامون از امام هم تندتر باشد. چون امام همیشه با محدودیت هایی در جامعه روبرو است. امام نمی تواند پزشک یا شاعر باشد اگرچه ایرادی هم ندارد اگر در این رشته ها هم تبحری داشته باشد. ولی عنوان امام باید در جامعه «امام» باشد. عنوانش نباید پزشک یا شاعر باشد.

 

لذا مسئله مثلا محرومیت زدایی، ساخت و ساز و درمان مشکلات محرومان در مناطق محروم بر دوش امام و ولی جامعه نیست بلکه بر دوش مامون است لذا تکلیف ها در اینجا تقسیم می شوند. نقل است پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «مَثلُ الْامامِ مَثَلُ الْکعْبَة» امام همچون کعبه است که باید به سویش حرکت کنند، نه این که او به جانب مردم رود. اما مسئله مامون که «مثل الکعبه» نیست. حضرت زهرا (س) سعی می کردند با استفاده از اعتبارخود و رفتن به درب خانه انصار و مهاجرین طرفدارانی برای امیرالمومنین (ع) جذب کند. اتفاقی در مدینه ی بعد از رسول اکرم (ص) رخ داد که تحلیل این اتفاق می تواند در سبک زندگی سیاسی حضرت فاطمه زهرا (س) کارگشا باشد.

 

یکی از شایعاتی که دشمنان در مدینه به راه انداخته بودند، این بود که  فاطمه زهرا (س) به اصرار علی ابن ابیطالب (ع) خطبه فدکیه را خوانده، به اصرار ایشان به درب انصار و مهاجرین آمده، وگرنه فاطمه تا این اندازه به دنبال ایجاد تنش نبود. حدیثی داریم که خانم فاطمه زهرا(س) بعد از خواندن خطبه فدکیه و پس از بازگشت از مسجد به حضرت علی (ع) عتاب نمودند که شما مانند جنین در خانه نشسته‌ای و آنها حق من و تو را غصب کردند. برخی از بزرگان گفتند مگر شما معتقد نیستید که فاطمه زهرا(س) معصوم است، آیا یک معصوم با معصوم دیگر دعوا می‌کند؟ یا بر سر امام زمان خود صدایش را بلند می کند، قطعا این حدیث نمی تواند درست باشد. «علامه مجلسی» می فرماید: اگر دوستان تحلیل این حدیث را متوجه شوند، هیچ وقت نمی گویند: این حدیث، غلط است، هیچ وقت نمی گویند امکان ندارد فاطمه چنین کاری کرده باشد.

 

پس از آن‌که حضرت موسی(ع) از میعادگاه پروردگار باز گشت و مشاهده نمود که مردم از توحید برگشته و دوباره به گوساله‌پرستی روی آوردند، سراغ برادر خود هارون(ع) – که وی را به عنوان جانشین خود برای رهبری مردم در زمان غیبت خویش قرار داد رفت و با شدت و عصبانیت هر چه تمام‌تر، در حالی‌که ریش و موی سرش را گرفته و به سوی خود می‌کشید، گفت آیا از دستور من سرپیچی نمودی؟! هارون که ناراحتى شدید برادر را دید، براى این‌که از عصبانیتش بکاهد و عذر موجه خویش را در این ماجرا بیان کند گفت: «فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر، من فکر کردم که اگر به مبارزه برخیزم و درگیرى پیدا کنم، تفرقه شدیدى در میان بنى‌اسرائیل می‌افتد، و از این ترسیدم که تو به هنگام بازگشت بگویى؛ چرا در میان بنى‌اسرائیل تفرقه افکندى و سفارش مرا در غیابم به کار نبستى»؟

 

به این ترتیب هارون بی‌گناهى خود را اثبات نمود، بویژه با توجه به جمله دیگرى که در سوره اعراف آمده است: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کادُوا یَقْتُلُونَنِی»؛ این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند.با توجه به این مقدمه و با توجه به این‌که موسى و هارون(ع) هر دو پیامبر و معصوم از خطا و اشتباه بودند، این سؤال پیش می‌آید که این جر و بحث و برخورد شدید، از ناحیه موسى و دفاعى که هارون از خود می‌‏کند، چگونه قابل توجیه است؟

 

حضرت موسى با این عمل خود می‌خواست به بنى‌اسرائیل بفهماند که گناه بسیار بزرگی مرتکب شده‌‏اند، و بازگشت به گوساله‌پرستی مسئله ساده‌ای نیست. گناهى که حتى پاى برادر موسى را که خود پیامبرى عالیقدر بود به محکمه و دادگاه کشانده است، آن هم با آن شدت عمل؛ یعنى مسئله به این سادگى نیست که بعضى از بنى‌اسرائیل پنداشته‌‏اند؛ انحراف از توحید و بازگشت به شرک، آن هم بعد از آن همه تعلیمات و دیدن آن همه معجزات و آثار عظمت حق، این کار باورکردنى نیست و باید با قاطعیت هر چه بیشتر در برابر آن ایستاد. گاه می‌شود به هنگامى که حادثه عظیمى رخ می‌دهد، انسان یقه خود را چاک می‌زند و بر سر و صورت خود می‌زند، تا چه رسد به این‌که برادرش را مورد عتاب و خطاب قرار دهد. بی‌گمان براى حفظ هدف و گذاردن اثر روانى در افراد منحرف، و نشان دادن عظمت گناه به آنها، این برنامه‌‏ها، مؤثر است.

 

چگونه می توان از سبک زندگی فاطمی برای جامعه امروز الگو گیری کرد؟ مهمترین مولفه این سبک از نظر شما چیست؟

لذا حضرت زهرا(س) نیز می خواست این شایعه ای را که در جامعه به راه افتاده بود را  پاسخ  دهد. صدا را بلند می کرد که همسایه ها بشنوند، آتش من فاطمه در دفاع از حق ولایت علی از خود علی تندتر است. اینجا حضرت زهرا (س) سیره ای را به ما می آموزد  که در حمایت از امام، عدد و کیفیت حمایت مامونی، عامل اصلی و سوخت اصلی مبارزه در برابر طاغوت های زمان است. اینکه رهبر انقلاب می فرماید: حضور مردم در راهپیمایی ها معادلات آینده را تعیین می کند این یک حرف احساسی نیست، این یک بازی رسانه ای و هیاهوی رسانه ای نیست، این یک واقعیت غیر قابل انکار است. اگر مردم زیر تابوت حاج قاسم می آیند و درخواست انتقام از استکبار می کنند آن زمان است که رزمنده ما با پشتیوانه مردمی جرات حمله به عین العسد را پیدا می کند. بنابراین حضرت زهرا(س) نشان داد که در دفاع از حق و دفاع از امیرالمومنین علی (ع) از خود علی تندتراست. ما هم باید به تبعیت از این بانوی بزرگوار در دفاع از حق طلبی و علی دوستی از خود علی هم تندترب اشیم. چون ما نیاز به علی داریم و این علی است که باید ما را زیر پرچم خودذ قرار دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 1240590

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha