به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، از خجسته ترین پیامدهای انقلاب اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه است. طرح مسئله وحدت حوزه و دانشگاه را می توان از آثار انقلاب فرهنگی دانست که با بهره گیری از رهنمودهای امام خمینی رحمه الله در سال ۱۳۵۹ آغاز گردید. انقلاب فرهنگی هم چنان که حضرت امام رحمه الله در پیام نوروزی سال ۱۳۵۹ اعلام فرمود، گسترش پژوهش های علمی و معارف بلند و عمیق اسلام را به عنوان هدف اصلی دنبال می نمود. این آرمان بلند، دانشگاه و حوزه را برای تلاش مشترک به سوی هم کشاند و در فضای سیاسی آن زمان، باب مشارکت و وحدت حوزه و دانشگاه را بازکرد.
حجت الاسلام دکتر«یاسر تکفلاح»، در گفتگویی پیرامون تاریخچه و هدف تاسیس دانشکده های الهیات در ایران گفت: در سال ۱۳۱۳همزمان با تاسیس دانشگاه تهران، یکی از دانشکدههایی که تشکیل شد، دانشکده علوم معقول و منقول بود. این دانشکده ابتدا در محل مدرسه عالی سپهسالار قرار داشت. ولی به دلایلی در سال ۱۳۱۸ موقتا تعطیل و دوباره در سال ۱۳۲۱ و در محل فرهنگستان ایران فعالیت خودش را از سر گرفت و در سال ۱۳۴۴ نام دانشکده به دانشکده الهیات تغییر کرد. آنچه در خصوص تاسیس دانشکده معقول و منقول در زمان پهلوی مسلم است، با توجه به وجود مدارس علمیه و علمای حوزوی که نفوذ بسیاری در میان مردم داشتند و به روشنگری و مقابله با سیاستهای استعماری رژیم پهلوی می پرداختند. رژیم در تلاش بود تا یک رقیب و جایگزین برای روحانیون حوزوی ایجاد کند و از همین رو، دست به تربیت فارغ التحصیلان دانشگاهی در حوزه علوم دینی زد. رضاخان می خواست در عرصه تبلیغ دین، رقیبی برای حوزویان ایجاد کند و آنها را محدود کند. تبلیغی هم که رضاخان مدنظر داشت به گونهای بود که هماهنگ با سیاست های رژیم باشد. البته پس از انقلاب، این دانشکده تحولاتی را تجربه کرد. در دانشگاه های دولتی و غیردولتی دیگر توسعه یافت و رشته های جدیدی هم به آن اضافه شد و با استفاده از عالمان حوزوی در این دانشکده تلاش شد گامی جهت وحدت حوزه و دانشگاه برداشته شود.
عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه به رسالت دانشکده های الهیات در عصر حاضر اشاره کرد و افزود: حوزه علمیه وظیفه تولید فکر را بر عهده دارد و دانشگاه وظیفه تولید علم. البته ما معتقدیم علم هم باید در چهارچوب تفکر اسلامی باشد. بنابراین پیوند عمیقی بین تولید فکر و تولید علم وجود دارد که فلسفه وحدت حوزه و دانشگاه همین است. حوزه، به اقتضای ساختار و محتوایی که دارد ، متولی نظریه پردازی در علوم دینی است. ولی ما در زنجیره تولید علوم دینی، مراحل مختلفی داریم. با توجه به ساختار دانشکده های الهیات و محدودیت هایی که در ان وجود دارد، گرچه نمیتوان از آنها توقع نظریهپردازی و کارهای عمیق علمی داشت، ولی می توان کارکردهای متنوعی برای انها تعریف کرد. از جمله اینکه چون محیط دانشگاه با نیازهای روز بیشتر آشنا است، دانشکدههای الهیات می توانند این نیازها را در قالب مسائل تعریف نموده و به حوزه های علمیه ارائه کنند. به این ترتیب در راستای کارآمدسازی دین در عرصه اجتماع نقش موثری داشته باشند. همچنین در زمینه ارتباط رشته های الهیات با سایر رشته های دانشگاهی و انجام تحقیقات میان رشته ای، این دانشکده ها می توانند ماموریت ویژهای داشته باشند. به علاوه تربیت مبلغ و کارشناس دینی که بسیار مهم است.
استادیار رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی در پاسخ به این سوال که وضعیت کنونی دانشکده های الهیات نسبت به رسالتی که دارند چگونه است، تصریح کرد: دانشکدههای الهیات دارای اساتید و دانشجویان توانمند و دغدغه مندی هستند. اما اگر به نسبت این دانشکده ها با سایر بخش های دانشگاه توجه کنیم، به عنوان داعیهدار علم و معرفت دینی ، آنچنان که باید نتوانستهاند در محیط دانشگاه تاثیرگذار باشند. شبهات و مسائل فکری و فرهنگی زیادی در دانشگاه ها وجود دارد که دانشکده های الهیات به سراغ حل انها نرفته اند.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس با یادآوری بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی تاریخیشان در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، افزود: اینکه رهبر انقلاب، دانشکده الهیات را حلقه وصل حوزه و دانشگاه نامیدند، به نظرم وظیفه ذاتی این دانشکدههاست. ما بایستی تحولی در علوم انسانی مان ایجاد کنیم و روح حاکم بر نظام علمی ما، روح توحیدی بشود. تحول در علوم انسانی دو بال دارد. یکی از جانب حوزه است و دیگری از جانب دانشگاه. پس این امر زمانی ممکن می شود که حلقه وصل نقش خودش را ایفا کند. اگر با این دید نگاه کنیم، لازم است در نقش دانشکده های الهیات بازنگری کنیم و به آنها توجه ویژه ای داشته باشیم. هر چیزی که جلوی ایفای نقش دانشکده الهیات به عنوان حلقه وصل دانشگاه و حوزه را بگیرد، جزو موانع است و باید برطرف گردد.
نظر شما