به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محسن مهاجرنیا» در کرسی علمی ترویجی روش شناسی فارابی در اسلامی سازی فلسفه یونان که در راستای اولین کنگره جهانی فارابی و فرهنگ تمدن اسلامی برگزار می شود، گفت: در پرداختن به فارابی نه دنبال نقش قبر و نه دنبال احیای لزوما افکار گذشته هستیم بلکه دنبال گنج یابی، بازیابی و بازخوانی عقلانیتی هستیم که با اسلام همراه شده و موضوع بحث ما نیز روش شناسی فارابی در اسلامی سازی فلسفه یونان است.
عضو هیئت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: وصف اسلامی برای فلسفه سیاسی جزو مفروضات بحث ما است یعنی روی فلسفه اسلامی بحث می کنیم و به تعبیر ملاصدرا که از فارابی به عنوان حکیم مسلمان و حکیم اسلامی یاد می کند، قاعدتا این مفروض را داریم که فلسفه اسلامی است و با این فرض رفته ایم دنبال اینکه روش فارابی در اسلامی سازی فلسفه چگونه بوده است؟
وی خاطرنشان کرد: در خصوص وصف اسلامی باید به این نکته توجه کنیم سوالی که در فلسفه مطرح است، این است که فلسفه یک بحث عقلانی و بشری است و کوشش شناختاری فیلسوفانه است و با سه شاخصه محدودیت، ترویجی و خطاپذیری همراه است. چگونه با دینی که این خصایص را ندارد و کامل و جامع و عندالله است با هم صفت و موصوف شده و وصف اسلامیت به فلسفه چسبیده است؟
حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا گفت: این وصف ممکن است به دلیل این باشد که فیلسوف مسلمان است، بنابراین فلسفه اش هم متصف به اسلام شده یا به دلیل این است که فلسفه در حوزه تمدن اسلامی اتفاق افتاده و بخش هایی که اسلامی نبوده اما چون در این قلمرو رخ داده فلسفه اسلامی است. برخی فیلسوفان غیر اسلامی چون در تمدن اسلامی تصوف کرده اند یا به این اعتبار که مبنا و مبدأ و منشا فلسفه ای که از آن بحث می کنند، یونانی است اما چون در تمدن اسلامی رخ داده به این دلیل آن را فلسفه اسلامی می گویند.
وی افزود: برخی گفته اند به اعتبار اینکه اگر فلسفه از متون دینی و گزاره های دینی اخذ شده باشد، این هم می تواند اسلامی باشد. همان طور که شیخ اشراق و ملاصدرا ادعا می کنند که فلسفه شان را از قرآن گرفته اند یا دست کم به خدمت قرآن درآورده اند یا به این اعتبار که محتوای فلسفه و عقلانیت فلسفی که فیلسوفان مسلمان و فارابی دارند با دین سازگار است یا دست کم ناسازگاری ندارد، می توانیم بگوییم فلسفه، اسلامی است و یا به اعتبار اینکه اصول و مبانی و غایات این فلسفه اسلامی است.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا ادامه داد: در اینکه فارابی فلسفه یونان را متحول کرده و اسلامی کرده است، تردید نداریم و پیش فرض ما است. از اینکه فارابی زواید خلاف شرع را از فلسفه یونان حذف کرده نیز تردید نداریم. ما با فلسفه ای مواجه هستیم که اسلامی شده و آن چیزی که در اختیار ما است، اسلامی بودن آن است.
وی با طرح این سوال که روش فارابی در اسلامی سازی فلسفه یونان چه بوده است، گفت: در روش اسلامی سازی وجوهی که در وصف اسلامیت بود، همه آنها خودشان روش هستند. گاهی برای آنکه بخواهیم فلسفه را اسلامی کنیم، پیش فرض ها و مسایل اش را اسلامی می کنیم، به همین دلیل روش را هم مفروض گرفته ایم اما اینکه بررسی می کنیم فارابی چه کرد و روش وی در اسلامی سازی چه بود. آیا فارابی از طریق دستکاری در بنیادهای نظری و پیش فرض های یونانی فلسفه را اسلامی کرد یا حکمت علمی را بر تراز تجربه مسلمین و در ترازوی عقلانیت دینی قرار داد؟ یعنی مسایل اش را اسلامی کرد و دغدغه ها و اهداف اش را نیز اسلامی کرد. آیا فارابی تنها بر کلیات برهانی و خطوط اساسی فلسفه یونانی تاسی کرد، همان طور که خودش در کتاب القیاس می نویسد تقلید من از ارسطو در کلیات است و در جزییات از وی تبعیت و تقلید نکرده ام.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا ادامه داد: آیا فارابی تجربه یونان را از باب تجربه عقلایی، غیر متعارف با اسلام قبول کرد و گفت یک دانش عقلایی است یا با هدف کاربست اسلامی آن را بازخوانی کرد؟
وی درباره روش های فارابی برای اسلامی سازی فلسفه یونانی گفت: مبانی سازی برای فلسفه یونان یکی از روش های فارابی در اسلامی سازی فلسفه یونانی بود به این معنا که مبانی فلسفه یونانی را به مبانی اسلامی تغییر داد و همه مبانی فلسفه سیاسی را اسلامی کرد. فارابی در دو کتاب اصلی خود آرای اهل مدینه فاضله و سیاست مدینه را مبانی اسلامی را در فلسفه مطرح می کند. از 37 باب کتاب آرای اهل مدینه فاضله 25 باب آن روی مبانی توحید، صمدیت، خالقیت و ربوبیت مطرح شده است به عنوان مبانی حکمت عملی می شناسیم و در کلام سیاسی از نآنها استفاده می کنیم که بنیادسازی جدی کرده است. در کتاب سیاست مدینه هم از 9 بخش 5 بخش را به مبانی اختصاص داده است.
این پژوهشگر خاطرنشان کرد: فارابی در مبناسازی بر اساس نظام آفرینش و تفکری که در خود یونان هم مطرح بود، عقول عشره ای که در نظام آفرینش در یونان مطرح شده بود، فارابی در مورد آنها بحث کرده اما به گونه ای آن را اسلامی می کند با اینکه مبنای هستی شناسی قبلا توسط یونانیان مطرح شده است به ذهن خطور نمی کند. فارابی سبب اول را خدا گذاشته است در حالی که در فلسفه یونان سبب اول خدا نیست.
وی افزود: جهت دهی توحیدی به فلسفه یونان از دیگر اقدامات فارابی در اسلامی سازی فلسفه یونانی است. فارابی مبانی و منابع را اسلامی کرد و جهت دهی توحیدی به آن داد. فارابی با توجه به مبدا و معادی که اسلامی شده بود، شروع کرد به تولید مسایل اسلامی و مسایل بسیار گسترده ای از طریق وحی و قرآن و روایات و از طریق بوم اسلامی وارد فلسفه سیاسی کرد. فارابی مدینه ای ترسیم کرد که دقیقا منطبق بر ادبیات اسلامی است. فارابی دست کم 16 مدینه فاضله در سطوح مختلف مطرح می کند و مدینه های غیر فاضله فارابی 72 گونه است.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجرنیا گفت: مسئله ولایت فقیه را فارابی مطرح می کند و از ابداعات و انحصارات و ابتکارات وی است. شرایط هشت گانه ای که برای ولی فقیه و رییس سنت مطرح می کند، خبر از یک واقع گرایی و معطوف به واقعیت زیست بوم جهان اسلام دارد. فارابی در حقیقت با این واقع گرایی آمد و گفت ریاست مدینه پنج سطح دارد که رییس اول را با پیامبر گرامی اسلامی تطبیق داد، کسی که به او وحی می شود پس از آن روسای مماصل دقیقا بر ائمه 12 گانه شیعه تطبیق دارد. در مورد یازده امام از عنوان مرگ استفاده می کند اما در مورد امام دوازدهم ایشان را امام غایب می نامد و به ویژگی های رییس سنت در زمان غیبت اشاره می کند و هشت شرط را برای رییس سنت مطرح می کنند که فقهای ما نیز آنها را بیان می دارند.
وی تصریح کرد: در مجموعه مسئله سازی ای که فارابی در خصوص فلسفه انجام داد، باعث شد تا فلسفه را در تراز تجربه مسلمین و در تراز فلسفه سیاسی اسلامی قرار دهد و با روش های چند گانه ای که مطرح شد، فارابی موفق شد فلسفه را اسلامی کند.
در ادامه، دکتر مهدی عباس زاده، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و دکتر رضا غلامی به عنوان ناقدان به ارایه دیدگاه ها و نظرات خود پرداختند.
نظر شما