خبرگزاری شبستان _ گروه سیاسی _ فرزانه تهجا: ادیان و مذاهب دینی در دنیا همواره با سیر تاریخی و ادواری زیادی مواجه بودند اما آنچه در میان تمام ادیان الهی (مسحیت، یهودیت و اسلام) مشترک است یکتا پرستی، معاد و نبوت است که هر سه در تقسیم بندی ادیان ابرهیمی قرار دارند و البته پیامبران این ادیان الهی و پیروان آن نیز هیچ یک در تعارض با یگدیگر نبوده اما تحولات تاریخی و البته اهداف سیاسی و طمع ورزیها و کینه توزی های زیادی برای کسب قدرت حاکمیت و ثروت در طول زمان فرقه های دیگر از ادیان را شکل داده و موجب شکل گیری اختلافات بی شماری شده است که از آن جمله می توان به مسحیت صهیونیست اشاره کرد که همواره در تعارض با اسلام قرار داشته و از تمام توان خود برای کسب قدرت بیشتر در دنیا و تبلیغات اسلام گریزی بهره می برد. در همین رابطه گفتگویی با حجت الاسلام دکتر محمد حسین طاهری آکردی، کارشناس ارشد ادیان و دانشیار گروه ادیان موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم که از شاگردان آیات نوری همدانی، سبحانی، آملی لاریجانی در فقه و همچنین از شاگردان آیت الله مصباح نیز است به شرح زیر ارایه می شود.
درباره ادیان و مذاهب دینی دنیا توضیحاتی بفرمایید. ادیان چگونه تقسیم بندی می شود؟
در تقسیم بندی ادیان دنیا به بخش های مختلف، ادیان را به ادیان زنده و مرده، ادیان شرق و غرب و مانند آن تقسیم می کنند. یکی از موضوعات مهم در مبحث ادیان، ادیان ابراهیمی است که ادیانی هستند که به حضرت ابراهیم (ع) ختم می شوند و سه دین مسیحیت، یهودیت و اسلام در ادیان ابراهیمی تقسیم بندی می شوند. در تقسیم بندی مطالعات ادیانی این ادیان اصول مشترک، مانند خدای واحد، معاد و نبوت دارند و البته هر یک از ادیان مباحث اختصاصی خود را نیز به دنبال دارند و در طول تاریخ هر یک از این ادیان دچار تحولات تاریخی نیز شده اند.
در مورد شباهتها و تفاوت های ادیانی که بیان شد توضیح بفرمایید؟
مسیحیت بعدها در یک تحول تاریخی موضوع حذف شریعت و موضوع هفت آیین و بازگشت مجدد مسیح را مطرح کرده و البته اصول مسیحیت با اسلام و یهودیت متفاوت است اما یهودیت و اسلام بسیار در شریعت و عقاید، توحید، نماز، روزه و زکات و مانند آن به هم شبیه هستند.
مسیحیت در تداوم یهودیت است و دین جدیدی نیست. در دین حضرت ابراهیم که حنیفی است بیشتر موضوع توحید مطرح می شود و پس از آن اسماعیل، اسحاق و یعقوب و فرزندان یعقوب که به بنی اسراییل معروف هستند که شامل یوسف، بنیامین، جاد، اشیر، لاوی، یساکار، زبولون و ... که همگی به بنی اسراییل محسوب می شوند و فرزندان و نسل آنان به بنی اسراییل معروفند. از فرزندان لاوی، عمران، پدر حضرت موسی و سپس موسی و برادرش هارون هستند، بنابراین حضرت موسی از نسل حضرت ابراهیم به شمار می رود و حضرت موسی شریعتی را پایه گذاری می کند که مبنای آن وحی در صحرای سینا است که ده فرمان نمونه ای از آن محسوب می شود.
درباره شریعت حضرت و موسی و یهود بیشتر توضیح بفرمایید؟
شریعت حضرت موسی بسیار پیچیده است و موضوع قربانی، نماز، روزه، زکات و موضوعاتی از این دست بر محور معبدی که بعدها حضرت سلیمان فرزند حضرت داود هزار سال قبل از میلاد آن را ساخته است قرار دارد. این شریعت ادامه پیدا می کند تا اینکه یهودیان ۲ بار در تاریخ آواره می شوند که یک بار در زمان حضرت یوسف بود و تا زمان حضرت موسی ادامه داشت و به مصر آمدند و حضرت موسی آنها را بازگرداند و بار دیگر توسط بخت نصّر به بابل کوچ داده شدند و کوروش هخامنشی آنها را باز می گرداند؛ به همین دلیل آنها کوروش را به عنوان دومین ماشیح خود قبول دارند. پس از آنکه حکومت مکابیان توسط رومیان از بین می رود و تحت سیطره روم قرار می گیرد، آنها منتظر حضور سومین ماشیح از تبار داود هستند که در همین زمان شخصی به نام عیسی بن مریم ظهور می کند. ماشیح به معنای مسیحا و موعود است. حضرت عیسی با علمای معبد درگیر شد و پس از آن این علما حضرت عیسی را تکذیب کردند.
درباره تفاوتهای مسیحیت و یهودیت توضیح بفرمایید؟
قلیلی از یهودیان که ماشیح بودند حضرت عیسی بن مریم را پذیرفتند و گفتند او همان مسیحای موعود است که به آنها مسیحی گفته می شود. در حقیقت مسیحیت دین جدایی نیست و همان یهودیت است و تا 400 سال کتاب مقدس آنها همان کتاب مقدس یهودی ها بوده و شنبه روز مقدس و تعطیل آنها محسوب می شده است و همان نماز و روزه را به جای می آوردند اما بعدها کنستانتین تصمیم می گیرد دین را دین واحدی اعلام کند و تمام ادیان را با یکدیگر مخلوط کرده و دین کاتولیک را شکل دهد در قرن چهارم میلادی تحولاتی ایجاد می شود و روز مقدس از شنبه به یکشنبه منتقل شده و کم کم دیدگاه های پلوس بر پطرس و حواریون قالب می شود و موضوع نفی شریعت عنوان می شود و همان موضوعاتی که امروز در شریعت مسیحیت دیده می شود یعنی نفی شریعتی که امروز در مسیحیت می بینید از همان زمان آغاز شده است البته مسیحیت شریعت فقهی و حقوقی ندارد اما شریعت اخلاقی دارد یعنی حلال و حرام در دین آنها وجود دارد و هم اکنون نیز همجنس بازی و سقط جنین در مسیحیت حرام است اما آنها معتقدند این حرمت، حرمت اخلاقی است و فقهی و حقوقی نیست.
آیا نفی شریعت در مسیحیت به معنای رهایی است؟
نفی شریعت در مسیحیت به این معنا نیست که آنها رها هستند و هر گناهی را اجازه دارند انجام دهند. هرگز چنین نیست. آنها نیز در مسیحیت غیبت، تهمت و ... را حرام می دانند. در طول تاریخ در مسیحیت ، بعدها جریانی از کاتولیک ها از آنها جدا می شود که موضوع آن دعوای قیصر با پاپ بود یعنی مسیحیت شرق از مسیحیت غرب جدا شدند. شرقی ها بیشتر تحت تاثیر تفکر یونان قرار داشتند و غربی ها بیشتر تحت تفکر رومیان قرار گرفتند و مسیحیت شرق نام خود را ارتدوکس گذاشت تا قرن 15 و 16 جریانی به نام معترضان به کلیسا شروع شد که این معترضان به فرقه های مختلفی تقسیم شدند زیرا در کاتولیک، محور کلیسای کاتولیک است و تفسیری که کلیسا ارایه می کرد، معتبر بود اما بعدها علمای دیگر مانند مارتین لوتر و ... در اعتراض به کلیسا گفتند که ملاک کتاب مقدس است و نه آبای کلیسا و رهبران آن و به جای «فقط کلیسا» می گویند «فقط کتاب مقدس».
ریشه اصلی صهیونیسم کجاست؟
بر همین اساس فرقه های مختلفی ایجاد شد، فرقه های مختلف پروتستانتیسم مانند لوتری ها در آلمان، رفورمیسم (اصلاح طلبان) در فرانسه، آناباپتیسم ها و ... به وجود آمدند و جریان دیگری به نام پیوریتن (یعنی پیرایشگران و زاهدان) در دل این فرقه ها ایجاد شد. که پیوریتن ها کتاب مقدس را محور دانسته و موعودگرا و منتظر بازگشت مجدد موعود هستند که ریشه اصلی صهیونیسم است که اکنون به آن صهیونیسم مسیحی گفته می شود.
بعد از مسیحیت اسلام ظهور کرد. در قرآن این تقسیم بندی ادیانی و ادیان ابراهیمی مورد قبول است و از حضرت ابراهیم داستان های مختلفی در مورد توحید مطرح می شود. در مورد حضرت موسی و تاریخ آن نیز نقل های بسیار می شود و پس از آن حضرت عیسی و سپس در مورد پیامبر گرامی اسلام داستان های زیادی در قرآن آمده است که حضرت عیسی پیامبر گرامی اسلام را بشارت داده است که در انجیل یوحنا این بشارت ها وجود دارد. پیامبران الهی هیچ یک با یکدیگر اختلاف ندارند و پیروان آنها نیز نباید با یکدیگر اختلاف داشته باشند؛ این ادیان رقیب یکدیگر نیستند بلکه مکمل یکدیگر هستند و در روز غدیر خداوند در آیه 3 سوره مائده می فرماید "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم ".
از آدم تا خاتم دین یک چیز است و آن تسلیم در برابر خداست و اگر بخواهیم به سعادت برسیم باید در مقابل خدا تسلیم باشیم اما در زمان حضرت ابراهیم مردم زندگی عادی داشته و شریعت خاصی را نداشتند. دعا، سجده و رکوع، قربانی در راه خدا انجام می دادند اما پس از آن عبادت قاعده مند شد و در زمان حضرت موسی این قاعده ادامه یافت و شریعت نظام مندتر شد. مثلا سه وقت نماز مطرح شد و به مرور این عبادت کامل تر شد تا به زمان حضرت محمد (ص) و به بلوغ کامل رسید. این ادیان در طول یکدیگر قرار دارند و در عرض یکدیگر نیستند یعنی دین حضرت نوح (ع) اکمال دین حضرت آدم (ع)، دین حضرت ابراهیم (ع) اکمال دین حضرت نوح (ع)، دین حضرت عیسی (ع) اکمال دین حضرت موسی (ع) و دین حضرت محمد (ص) اکمال دین حضرت عیسی (ع) است و چیزی به نام عیسویت، موسویت و محمدیت نداریم.
در مورد یهودیت و اینکه آیا می توان آن را یک دین نژادی عنوان کرد توضیح بفرمایید؟
یهودیت نامش را از یهودا گرفته و یک قبیله است از ۱۲ سبط بنی اسراییل که بعد از حمله بخت نصّر و کوچ آنها به بابل، این اسباط از بین رفتند و صرفاً سبط یهودا از جلای بابل باقی ماندند، پس یهودیت یک دین نژادی است و شریعت آن از حضرت موسی است. در قرآن نیز یک خطاب به یهودیان و یک خطاب به بنی اسراییل است که بین این دو تفاوت وجود دارد و یهودیان جزیی از بنی اسراییل محسوب می شوند. در مجموع باید گفت در قرآن تمام این ادیان یک دین معرفی می شوند و آن تسلیم در برابر خدا یعنی اسلام است که در دین حنیف (یکتاپرستی) نیز می توان آنها را معنا کرد.
رابطه اسلام با مسیحیت و یهودیت چیست؟ آیا مشکلی میان این ادیان وجود دارد؟
اسلام با مسیحیت و یهودیت مشکلی ندارد زیرا آنها همه امتداد یک دین محسوب می شوند اما مشکل اصلی کجاست؟ در طول تاریخ مسیحیان و یهودیان با یکدیگر درگیر بودند زیرا مسیحیت از دل یهودیت بیرون آمد و یهودیان همواره رابطه خوبی با مسیحیان نداشتند و حتی مسیحیان معتقدند به صلیب کشیده شدن عیسی توسط یهودیان بوده است، اما بعدها که مسیحیت قدرت گرفت تلاش کرد این امر را در برابر یهودیت جبران کند و انتقام خود را بگیرد. یهودیت یک دین نژادی است که در تاریخ رشد زیادی نداشته است و همیشه در اقلیت باقی مانده است اما مسیحیت نژادی نیست و دین رسمی و امپراطوری، رومی محسوب می شد و شروع به قدرت گرفتن کرد، اما یهودیان همواره در لوای اسلام راحت زندگی کردند. در حکومت بنی عباس و بنی امیه، در اندلس و امپراطوری عثمانی همیشه یهودیان تا وزارت و صدارت بالا آمدند یعنی حتی در دوره ای از حکومت عثمانی در اورشلیم حکومت کردند اما وابسته به حکومت عثمانی محسوب می شدند.
یهودیان همواره در کنار مسلمانان بودند و حتی در جنگ های صلیبی به مسلمانان کمک کردند. حتی دوره زرین تاریخ یهود دوره اندلس در اسپانیا است که در زیر لوای حکومت نوامویان اسلامی بودند. یهودیان همواره در کنار اسلام بودند. اما چه شده است که امروز یهودیان از اسلام جدا شده و در کنار مسیحیت علیه اسلام قرار گرفتند؟ آنان که در تاریخ همواره مورد ظلم مسیحیان بودند و در لوای دولتهای اسلامی در رفاه بودند، چه شد الان کنار مسیحیان و علیه اسلام شدند؟
پاسخ این سوال در فهم صهیونیسم است. این امر نقشه صهیونیسم است و ادیان با یکدیگر مشکلی ندارند و از ابتدا اختلاف و مسئله ای در میان آنها نبوده و اکنون نیز اختلافی با یکدیگر ندارند. قدرت یافتن صهیونیسم مسیحی در قرن ۱۹ و ۲۰ در انگلستان و آمریکا سبب این امر شد.
نظر شما