به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان؛ یکی از سروده های اخیر شاعر جوان کرمانی-محمدحسن اسفندیارپور- در خصوص ایران که در برخی مراسم این روزهای سومین سالگرد شهادت حاج قاسم خوانده می شود؛ در ادامه می آید:
هرچه از عشق نوشتند پریشانی هاست
ردِّ لب های خداوند به پیشانی هاست
روی سجّاده این خاک نوشته است کسی
آسمان چلّه نشین، در دل ایرانی هاست
اگر از بغض دماوند، دهان باز کنم
قصّه ام یکسره آبادی و ویرانی هاست
هرکسی آمده روی جگرم زخمی زد
قلب من خسته ازین بی سر و سامانی هاست
مُرده مردان سیاست چه قماری کردند
هر چه درد است همه از سر نادانی هاست
سرخی صورتم از سیلی نامردان نیست
گرچه جانم به لب از گریه ی پنهانی هاست
منم آن آتش زرتشت که در میکده ای
نیمه جان، شعله ورِ تازه مسلمانی هاست
منم آن حسِّ فروپاشی ارتش که شبی
زخمی از خون جوانان و پشیمانی هاست
یا خلیجی که در آغوش زنی می رقصد
در دلم جشن و شراب و شب مهمانی هاست
تکّه ای از بدنم روی گسل جامانده
پاره ی پیرهنم بر تَنِ تهرانی هاست
باغ سبزیست دلم، ریشه فراوان دارد
جنگل نم زده و کلبه ی گیلانی هاست
هر که از بلخ بیاید،جگرم می سوزد
روز ویران شدنم،شادی افغانی هاست
پی آزادی مشروطه ی سردارانم
رقص شمشیر به رگ های من ارزانی هاست
اگر از خنده ی قاجار تنم می لرزد
خون بهایی ست که در لهجه ی کرمانی هاست
خون رگ های امیران مرا ریخته اند
نقش پیراهنم از کاشی کاشانی هاست
مثل قلیان قجر، داغ پیاپی دیدم
خاکم از آتش و اندوه، فراوانی هاست
شعر را در سر من کشف حجابش کردند
در گلویم همه فریاد رضا خانی هاست
شور شهناز که در نصف جهان می پیچد
آتش شعله ور سینه ی بریانی هاست
قطره ی اشک خدا روی زمین جاری شد
که شفای همگی شاه خراسانی هاست
ثانیه ثانیه طوفان طبس یادت هست
خاک من منتقمِ خون سلیمانی هاست
خاک من کاوه ی آهنگر و تختی دارد
مست از همت و بابائی و دورانی هاست
هر کجا پرچم بیداری اگر می بینی
کار جمهوری اسلامی ایرانی هاست
نظر شما