به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، به مناسبت آغاز سال نوی میلادی و به منظور بررسی آثاری که منجی گرایی بر اندیشه و تفکر مسیحیان بر جای گذاشته با حجتالاسلام «موسی جوانشیر»، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت و مولف «مقایسه شخصیت منجی موعود شیعه و مسیحیت» گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود:
منجیگرایی در مسیحیت و اعتقاد به بازگشت عیسی مسیح(ع) در آخرالزمان، سبب بروز چه مکاتب و نهضت هایی در میان پیروان این آیین شده است؟
در مقاله «گونه شناسی موعود در مسیحیت» آمده: «به درستی می توان عمیق ترین جلوه های حضور اجتماعی باور بازگشت عیسی(ع) را در پیدایش نهضت های «مسیحایی» یا «هزاره گرا » دانست. اگرچه این نهضت ها در صورت و ریشه های اولیه، با یكدیگر تفاوت های اساسی دارند ولی عنصر اساسی [مشترك در آنها] انتقاد از وضعیت موجود و تلاش برای رسیدن به وضعیت مطلوب تر است. این نهضت ها غالباً وقتی برپا شده اند كه مردم در شدت و سختی و رنج قرار داشته و در تلاش بوده اند تا وضعیت بهتری برای جوامع خود پدید آورند به همین دلیل بحث از این نهضت ها معمولاً با رویكرد جامعه شناختی انجام می گیرد با این حال نمی توان ساده انگارانه «مسیانیزم» را پدیده ای صرفاً اجتماعی یا روان شناختی دانست؛ زیرا این آموزه ریشه های كاملاً الاهیاتی و ایمانی دارد. هزاره گرایی به عنوان نمود بیرونی مسیانیزم در ادیان مسیحی غالباً به شخصی اشاره دارد كه در پایان سناریو[ی خدا] نقش تعیین كننده ای ایفا می كند، برای مسیحیان این نقش را عیسی(ع) بر عهده دارد و پایان آن برپایی پادشاهی خداست. نهضت های هزاره گرا در شمار مهمترین نهضت های مسیحاییاند كه بر محور اعتقاد به هزاره خوشبختی شكل گرفتهاند. این گروه ها بر اساس باوری كه در اناجیل و عهد جدید به روشنی بر آن تأكید شده است، اعتقاد دارند مسیح(ع) هزار سال راستی را بر زمین استوار خواهد كرد. این مفهوم كلیدی در الاهیات مسیحی بیانگر یك دوره زمانی است كه در آن ایمان انجیلی و كلیسا به اوج خواهد رسید و امت هایی كه دعوت دیانت انجیلی را می شنوند به آن اقبال كرده و ایمان می آورند.»
براین اساس تاثیر رستاخیز عیسی(ع) در پدیده های اجتماعی و نهضت های هزاره گرا كاملا روشن و واضح است لذا بازگشت دوباره عیسی مسیح(ع)، یكی از كاركردهای منجی موعود مسیحیت قلمداد می شود.
آیا مفهوم انتظار در آموزه منجیگرایی مسیحیان هم وجود دارد؟
در سراسر اناجیل بارها تأكید شده: «پس بیدار باشید، زیرا نمی دانید كه در چه وقت صاحبخانه می آید در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح» این وعده آخرت شناختی، زمینه مناسبی است برای موعظه دائمی رعایت آنچه عیسی(ع) گفته است. مدام تأكید می شود كه با بازگشت عیسی(ع) و اقامه ملكوت الهی تنها كسانی وارد این ملكوت خواهند شد كه اخلاقی زیسته باشند و مطابق خواسته عیسی(ع) رفتار كرده باشند: «تا عدالت شما بر عدالت كاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملكوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد.»
اوج این رهیافت آخرتشناختی در اخلاق مسیحی، در رساله های پولس تجلی كرده است. در نگرش پولس، غایت زیست اخلاقی یك مؤمن، مسیحی زیستن و یكی شدن با حضرت عیسی(ع) است، تا هنگام بازگشت عیسی(ع) نیز، دوباره با او باز گردد.
یوحنا می گوید: «ای حبیبان! الان فرزندان خدا هستیم و هنوز ظاهر نشده است آنچه خواهیم بود؛ لكن می دانیم كه چون او ظاهر شود، مانند او خواهیم بود؛ زیرا او را چنان كه هست، خواهیم دید و هر كس این امید را بر وی دارد، خود را پاك می سازد؛ چنان كه او پاك است.»
از نظر امیدبخشی و رفع یاس و ناامیدی، منجی گرایی و باور به بازگشت عیسی مسیح(ع)، چه تاثیری بر مسیحیت بر جای گذاشته است؟
جان بایرناس در كتاب «تاریخ جامع ادیان» به اثربخشی باور نسبت به رجعت حضرت عیسی(ع) پرداخته و ایجاد روح امید در میان مسیحیان و استمرار حركت در جهت تبلیغ بیش از پیش مسیحیت، خصوصا مسیحیان اولیه را مورد دقت نظر قرار داده و می نویسد: بحث رستاخیز عیسی(ع) و بازگشت دوباره او برای برقراری ملكوت الهی جان تازه ای به مسیحیان اولیه بخشید و آنها را آماده تر و پرانرژی تر از همیشه برای تبلیغ دین مسیح دور هم جمع كرد و نور امید را در دل های مایوس آنها برافروخته كرد.
بنابر روایات و آموزه های اسلامی حضرت عیسی(ع) پس از ظهور امام زمان(عج) در نماز به ایشان اقتدا می کند، این اقدام چه تاثیری بر جهان پساظهور دارد؟
مسئله مهم در کارکردهای حضرت عیسی(ع) در بازگشت مجدد و یاری حضرت مهدی(عج)، اقتداء حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) در نماز است.
این مهم چند مسئله را بیان می کند؛ اولاً در زمان ظهور احتمالا اکثریت ساکنان کره خاکی را مسیحیت تشکیل می دهند. از طرفی حضرت مهدی(عج) برای تشکیل حکومت مردمی، نیازمند کسب مقبولیت عمومی است که هم از جهت فردی مورد پذیرش قرار گیرد و هم از حیث پذیرش و تمکین نسبت به قوانین حکومتی مشکلی پیش نیاید. لذا اقتداء حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) این دو مشکل را مرتفع خواهد کرد. زیرا صرف نماز خواندن حضرت عیسی(ع) نشانه پذیرش دین اسلام و پیروی او از آیین اسلام است.
اقتدا در نماز به حضرت مهدی(ع) به معنای تمکین نسبت به اوامر حکومتی آن حضرت(ع) است که طبیعتاً طبق موازین و قوانین اسلامی صادر می شود. در نتیجه گویا حضرت عیسی(ع) با چنین عملی، به آن دسته از مسیحیانی كه ادعای پیروی از او را دارند، اعلام می دارد، اگر در گفتار خود صادقند باید به اسلام گرویده مسلمان شوند و این عمل عیسی می تواند در تسریع ایمان مسیحیان به حضرت مهدی(عج) كمك كند و وعده الهی در تشکیل حکومت را زودتر محقق سازد.
این اقتداء چه برکات دیگری دارد؟
حضرت عیسی(ع) با اقتدا به حضرت مهدی(عج) در نماز عملا ولایت و رهبری را از آن حضرت مهدی(عج) معرفی و ایشان را مقتدای خود بر می شمارد. علاوه بر این، اقتدای حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(عج) در نماز، این پیام را هم دارد که وقتی اسلام بیش از هزار سال منجی نهایی را حضرت مهدی(عج) معرفی کرده است و حالا با تأیید مقتدای مسیح، نجات بخشی حضرت مهدی(عج) اثبات می شود. در این حال پیروان حضرت مسیح(ع) نسبت به سایر آموزه های اسلام نیز باور بیشتری پیدا کرده و از شک و تردید آنها کاسته می شود و همین امر، کار حضرت مهدی(عج) در صدور قوانین حکومتی اسلامی را آسان و هموار می کند و سبب می شود کمتر با مخالفت مسیحیانی مواجه شوند که تا آن زمان با چنین احکامی بیگانه و بی خبر بودند.
نهادینه شدن یکی از سنت های مهم اسلامی در جامعه مسیحیان و ایجاد وحدت میان مسلمانان و مسیحیان که قدرت سپاه امام مهدی(عج) را در پی دارد، از دیگر آثار این اقتدا است. این مهم از دو جهت حایز اهمیت است یکی از جهت ظاهری که مسلمانان و مسیحیان همدیگر را همکیش و در زیر یک پرچم واحد می بینند لذا قوی خواهند شد و دومی از جهت معنوی طبق روایت «یدالله مع الجماعه»، با اتحاد پیروان این دو آیین، خداوند نصرت و یاری خود را شامل حال آنها می کند و طبق سنت الهی پیروزی از آن لشکر اسلام خواهد شد.
نظر شما