عبدالعلی دستغیب منتقد و پژوهشگر ادبی، در گفتگو با خبرنگار شبستان، با بیان اینکه ما در ادبیات فارسی ده شاعر بزرگ داریم که از میان آنها چند شاعر به عنوان شاعران ملی شهرت یافته اند، گفت: سعدی، فردوسی، حافظ و مولوی شاعران ملی ایران هستند که سرودها و اشعار زیبایی که افتخار ایرانیان است از آنها به یادگار مانده است.
وی افزود: بعد از سقوط ساسانیان و در دوره های اسلامی شاعرانی مانند رودکی به دنبال دیگر شاعران در جنوب و مشرق ایران به قصیده سرایی می پرداختند و برخی اشعار تغزلی را همراه با موسیقی و آواز خوش می خواندند که بعدها این سنت به شاعرانی چون سعدی حافظ و مولانا رسید.
دستغیب که خود چندی پیش از قضاوت نادرستش درباره مقام سعدی عذرخواهی کرده بود، فرهنگ ایرانی را در اشعار سعدی خلاصه دانست و عنوان کرد: با آنکه مولوی و فردوسی شاعران بزرگی هستند اما شعرهای آنها طرفداران خاص دارد اما طرفداران شعر سعدی تمامی مردم اعم از فقیر و ثروتمند است و شعر او مورد پسند همگان واقع می شود.
وی با بیان اینکه در برخی از دوره های تاریخی شعر حافظ بیشتر از شعر سعدی مورد اقبال واقع شده، عنوان کرد: در برخی از دوره ها به دلیل ورود رمان های ترجمه ای به ایران از عنایت مخاطبان به شعر کاسته شده است و بسیاری از پژوهشگران و مخاطبان ادبیات به سراغ مطالعه داستان رفته اند.
دستغیب در ادامه در مقایسه حافظ و سعدی تصریح کرد: سعدی از لحاظ غزلسرایی بالاتر است با وجود اینکه حافظ در همان سبک و شیوه شعر می سروده اما شعر سعدی ملایم تر و دلنشین تر است.
این پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه با اشاره به این نکته که برخی از پژوهشگران از دوره قاجاریه به بعد به انتقاد از اشعار سعدی و دیگر ادیبان زبان فارسی پرداخته اند و متذکر شد: در دوره قاجاریه میرزا ملکم خان انتقاداتی را به ادبیات کلاسیک گرفته که به نظرم بی وجه هم نبوده است منتهی به صورت نادرست طرح شده است و بعدها که احمد کسروی نیز چنین کاری می کند، پاسخی نادرست به انتقادهای میرزا ملکم خان داده است.
دستغیب یادآور شد: ملکم خان سعدی را معلم اخلاق دانسته است و کسروی کارهای او را نادرست شمرده و بر این باور بوده که سعدی غیراخلاقیات را نیز در آثار خویش توصیه کرده است و در این جا می توان گفت که هم طرح سوال از سوی ملکم خان و هم از سوی کسروی نادرست است.
این منتقد ادبی در ادامه این مطلب توضیح داد: سعدی نمی خواسته کتاب اخلاق بنویسد بلکه وقایع زمان خودش را به صورت شعر عنوان کرده و احساسات خویش را بر زبان رانده است مثلاً در جایی که می گوید: دروغ مصلحت انگیز به از راست فتنه انگیز است که البته این سخن با توجه به مفهومش بدآموزی ندارد و این مساله حتی قبل تر از سعدی در کیمیای سعادت نیز مطرح شده است که در برخی از موقعیت ها می توان از دروغ های مصلحت آمیز نیز استفاده کرد.
وقتی درباره ادبیات صحبت می کنیم نباید نگاه ایدئولوژیک داشته باشیم
وی اظهار کرد: همچنین برخی از پژوهشگران نظیر حسن قائمیان و دکتر سروش شمیسا نیز انتقادهایی مبنی بر اینکه شاهد بازی در بین شاعران پارسی گو مطرح کرده اند که اینها نیز در این باره اشتباه می اندیشند چرا که وقتی ما درباره ادبیات صحبت می کنیم نباید نگاه ایدئولوژیک داشته باشیم آنها گمان می کنند آثار ادبی کتاب اخلاق و عقاید است.
وی خاطرنشان کرد: اگر اینگونه بیاندیشیم باید گفت که آثار داستایوسکی و دیکنز و دیگر نویسندگان بزرگ باید به کلی دور ریخته شود چرا که روایت و سرگذشت انسانهای بد و خوب را توصیف می کند؛ در واقع ادبیات تصویرگر روحیات و خلقیات و جو زمانه است از این رو کسانی که اتهام شاهدبازی را روا می دارند به واقع نادرست می اندیشند.
وی همچنین عنوان کرد: اشتباه این افراد در این است که گمان نمی کنند وقتی سعدی از یک جوان زیبا حرف می زند در واقع زیبایی را مورد تجلیل قرار می دهد و او همواره تحسین کننده زیبایی هاست به عبارت دیگر فلسفه سعدی فلسفه جمال پرستی و زیباپرستی است و تفسیر کلمه الله جمیل و یحب الجمال است.
این نویسنده ادامه داد: در فلسفه سعدی ما شاهد تجلی جمالی و جلالی الهی هستیم چنانکه در همین راستا محی الدین عربی نیز می گوید، اگر خدا تجلی یابد به صورت زن زیبا متجلی خواهد شد.
دستغیب همچنین عنوان کرد: اشعار فارسی غیر از شعر فردوسی که درام است سرشار از زیبایی های انسان و تجلیات الهی است در واقع آثار شاعرانی چون حافظ، سعدی، مولوی و جامی پر از پرستش زیبایی و تجلی و تایید زندگی و تفاوت انسان و حیوان می باشد که اگر همین انسان به کمال برسد از فرشته نیز بالاتر است.
پایان پیام/
نظر شما