قیام امام حسین علیه السلام از مسلمات تاریخ است/ مواجهه با شبهات باید مطابق با مستندات باشد

حجت الاسلام سلیمانی با اشاره به اینکه شهادت امام حسین(ع)غیرت دینی جامعه را بالا برد، گفت: شبهاتی در حوزه قیام امام حسین(ع) از جانب دشمنان آگاه و بعضا دوستان ناآگاه مطرح می شود که در مواجهه با آنها باید پاسخ علمی و مستند ارائه کنیم.

به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام والمسلمین «جواد سلیمانی» در نشست واکاوی دیدگاه ها درباره اهداف قیام امام حسین(ع) گفت: شبهات بسیاری درباره اهداف قیام امام حسین (ع) از سوی برخی وارد شده است و در مواردی حتی اصل قیام امام حسین (ع) را نیز زیر سوال برده و شبهاتی به آن وارد کرده اند.

 

 

این دانشیار گروه تاریخ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) افزود: ما قبلا نمی شنیدیم کسی بگوید امام حسین(علیه السلام) اصلا قصد قیام نداشت ولی این سالها برخی حرفهایی می زنند که وقتی کنار هم می گذارید دال مرکزی این حرفها این است که امام حسین (ع) اصلا قصد قیام نداشت و آمده بود تا خود را از چنگال عبیدالله بن زیاد نجات دهد. امام حسین (ع) تا آن زمان با خشم عبیدالله بن زیاد برخورد نکرده بود و این درحالی است که عبیدالله بن زیاد نسبت به امام حسین (ع) و سیاست هایش کینه داشت و عقده حقارت باعث شده بود تا با سیدالشهدا عداوت داشته باشد. از طرفی امام حسین (ع) فرزند حضرت فاطمه (س) بود درحالیکه عبیدالله بن زیاد زنازاده بود و این مساله عقده حقارت برای عبیدالله ایجاد کرده است و روحیه انتقام جویی در او شکل گرفته است.

 

 

وی خاطرنشان کرد: برخی در تاریخ نقل کرده اند که امام حسین (ع) پیشنهاد سه گانه ای به عبیدالله بن زیاد ارائه می کند؛ یکی از آنها این است که به اجازه دهد به یکی از سرزمین های اسلامی یعنی به شام نزد یزید برود؛ به این معنا که یا با یزید بیعت کنم و یا بروم با وی گفتگو کنم. و این فرد مدعیست که پیشنهاد رفتن به شام را می توان پذیرفت چراکه یک اقدام هوشمندانه است هم از منطقه بحران عبیدالله خارج می شود و هم از کانون بحران خود عبیدالله که نسبت به امام کینه و عداوت دارد، خارج خواهد شد.

 

 

بنا به گفته برخی عبیدالله به دنبال بیعت نیست بلکه به دنبال به شهادت رساندن امام حسین (ع) است و امام نیز می خواهد از چنگال وی خارج شود! و حتی مطرح می کنند اگر عبیدالله می پذیرفت و امام حسین به شام می رفت و در دیدار با یزید به توافق نمی رسیدند نیز سرانجامی جز شهادت نداشتند.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین سلمیانی ادامه داد: برخی مطرح می کنند امام حسین (ع) اصلا قصد قیام نداشت و برای زیارت به مکه آمده بود، از آنجا هم به دعوت مردم کوفه، به سمت کوفه حرکت کرد. مشکل اصلی کوفه نیز عبیدالله بن زیاد بود که یک دفعه و به صورت ناخودآگاه آمد و راه را بر سیدالشهدا بست تا به دلیل کینه و عداوتی که با امام داشت، ایشان را به شهادت برساند. این افراد حتی مساله بیعت از طرف یزید را هم انکار می کنند و می گویند اصولا عبیدالله قصد گرفتن بیعت از امام حسین (ع) را نداشته است.

 

 

یک وقتی هم در جاهایی در برخی از کتابهای درسی یا در مظان کتاب درسی این مساله راه پیدا کرده که زمانیکه امام حسین (ع) در مکه حضور داشتند، مسلم بن عقیل با سیاست های حساب نشده خود باعث وقوع جنگ شد. چراکه امام حسین (ع)، مسلم بن عقیل را برای رویارویی با نعمان بن بشیر فرستادند اما وقتی عبیدالله بین زیاد آمد، نتوانست حریف میدان شود. عبیدالله که سیاست مداری زیرک بود توانست روسای قبایل را با خود هماهنگ و همراه سازد و مردم را از مسلم بن عقیل جدا کند بنابراین مسلم باید سریع قیام می کرد درحالیکه نتوانست در کوفه درست عمل کند و در هدایت شیعیان کوفه موفق عمل نکرد بنابراین امام حسین (ع) بی یار شد؛ همه امور به صورت مسالمت آمیز داشت حل می شد اما عملکرد نامناسب مسلم بن عقیل، امام حسین (ع) را مجبور به قیام کرد. حتی برخی مدعی شده اند که «اصلاح» مطرح شده از سوی امام حسین (ع) به معنای صلح است درحالیکه اصلاح دو معنا دارد؛ یکی به معنای صلح و سازش و دیگری به معنای زدودن فساد از جامعه است.

 

 

وی ادامه داد: امام حسین (ع) وقتی می فرمایند:« إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» یعنی برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم. بنابر این حدیث، اصلاح در اینجا به معنای صلح و سازش نیست بلکه به معنای از بین بردن فساد است. این استاد تاریخ قبل از بیان نمونه هایی از نقد گفت: واقعا این حرفها را در حدی نمی بینم که آدم نقد کند.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی با اشاره به شبهات متعددی که در حوزه آموزه های دینی و وقایع تاریخی چون قیام امام حسین(ع)از جانب دشمنان آگاه و بعضا دوستان ناآگاه مطرح می شود، گفت: نحوه مواجهه با شبهات مطرح شده بسیار مهم است و باید مطابق مستندات قرآنی، روایی و تاریخی به اینگونه شبهات پاسخ دهیم. در مواجهه با شبهات باید پاسخ علمی و مستند ارائه کنیم.

 

 

وی ادامه داد: باید بررسی شود اسناد ارائه شده، مستند هستند یا خیر؟ فاصله تاریخی منابعی که به آنها استناد می شود از نهضت عاشورا دور است یا نزدیک؟ در پاسخ به شبهات به منابع دست اول، سیره و مستند مراجعه کنیم و از کنار هم قرار دادن گزاره های صحیح به شبهات پاسخ دهیم.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی افزود: در تاریخ اصلی به نام اصل تجمیع قرائن وجود دارد. بسیاری از گزاره های تاریخی، گزاره هایی هستند که برای ما اطمینان آور نیستند در حالیکه اطمینان در بحث معرفت شناسی و نقلی یک احتمال بالای90 درصد است و اگر به اطمینان بالای 90 درصد برسید آن گزاره تاریخی یا گزاره حدیثی صحیح است. اما احتمال دست یافتن به یقین صد درصدی در علوم نقلی و مباحث معرفت شناسی بسیار کم است. از طرفی تعداد گزاره های اطمینان آور کم است. برخی گزاره ها ظن آور است یعنی 70درصد احتمال صدق در اسناد وجود دارد. احتمال صحیح بودن یکسری از گزاره ها 50یا 60 درصد است.

 

مورخ باید برای گزاره هایی که بار اول مشاهده می کند با چند ملاک بررسی کند و ببیند 100درصد دروغ است یا نه؟ آیا با واقعیت های خارجی تعارض دارد؟ آیا با بدیهیات خارجی تعارض دارد؟ مسلمات قرآن نیز کمک می کند و اگر گزاره ای با مسلمات قرآن یا مسلمات کلامی در تعارض باشد، یعنی گزاره های تاریخی موجود با اموری که وجود دارد در تعارض است بنابراین صددرصد غیرواقع است. اما هر چه موید برای گزاره ها بیشتر بیابیم، احتمال صدق گزاره افزایش می یابد.

 

دانشیار گروه تاریخ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) خاطرنشان کرد: براساس اخباری که در کتاب های سیره و منابع دست اول، آیات و روایات و کلام معصومین (ع) مطرح شده است اگر اخباری را مشاهده کردید که موید آن است که امام حسین (ع) قیام کرده است، کنار هم قرار دهید چراکه گزاره های موید این قدرت را دارند که خبر صحیح را ارائه کنند. در پاسخ به این سوال که آیا امام حسین(ع) قیام کرد یا خیر؟ باید گزاره های موجود در این زمینه را براساس ترتیب تاریخی را بررسی کنیم.

 

 

این محقق تاریخ اسلام در ادامه ضمن پاسخ به اشکالات به روایت «إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی» گفت: فرض بر اینکه سیدالشهدا (ع) وصیت نامه ندارد و خبر و سندش ضعیف است، «إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی»، روایات و اسناد متعددی داریم که نمونه هایی ذکر می شود؛ امام حسین (ع) در جمع یارانش می فرماید:«أَیُّهَا النّاسُ؛ إِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) قالَ: «مَنْ رَأى سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ. ألا وَ إِنَّ هؤُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ، وَ اَظْهَرُوا الْفَسادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَاسْتَأْثَرُوا بِالْفَیءِ، وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلالَ اللّهِ، وَ أَنَا أَحَقُّ مَنْ غَیَّرَ» این موارد در «تاریخ طبری» آمده است و اخبار طبری نوعا از «مقتل ابومخنف» آمده است و درباره «مقتل ابومخنف» به عنوان نخستین مقتل مستند و معتبر است که به دست شیعه رسیده است، در ارشاد شیخ مفید و تاریخ طبری و....آمده است. امام حسین (ع) به جوانان بنی هاشم نامه ای می نویسد و این نامه مال قبل از مسیر کربلاست و می فرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مِنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَنْ لَحِقَ بِی اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ لَمْ یَلْحَقْ بِی لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَامُ». از حسین به محمد بن‏ علی، یعنی محمد بن‏ حنفیه، برادرش که در مدینه بود. می‏ فرماید این را بدان، هر کسی از شما بنی‏ هاشم که در این سفر به من ملحق شوید، آخرِ کار شهادت است و هر یک از شما که از همراهی من خودداری کنید، بدانید که خبری از فتح ظاهری نیست. تمام شد! بسیار کوتاه و موجز! و این نامه دلیل دیگریست که امام می داند در مسیری می رود که منجر به شهادت می شود و اگر واقعا امام قبل از اینکه در دام ابن زیاد بیفتد و با حر مواجه شود از شهادت نگفته با این نامه در تنافی است.

 

 

از طرفی، خبر شهادت مسلم بن عقیل و برگشت اوضاع کوفه پیش از مواجهه امام حسین (ع) با حربن ریاحی، به ایشان می رسد و قبل از رویارویی با حر و محاصره، امام حسین (ع) متوجه می شوند که دیگر امیدی به کوفیان نیست. همه این نکات به معنای آن است که امام حسین (ع) با آگاهی از شهادت در مسیر قیام گام برداشتند و این نکته را آیت الله مصباح مطرح کرده اند.

 

 

وی با اشاره به دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص قیام امام حسین (ع)، گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدگاهی را مطرح کردند که امام حسین (ع) براساس وصیت نامه اش، برای اصلاح رفت. اصلاح دو راه داشت؛ هم با پیروزی و هم با شهادت محقق می شد. این گزاره تاریخی و سند موید این است که شهادت، پیروزی به دنبال دارد. مسیر پیروزی زمانی بسته شد که کوفیان برگشتند اما به گفته رهبر معظم انقلاب اسلامی، راه شهادت باز بود و بسته نشده بود بنابراین امام حسین (ع) مسیر شهادت را در پیش گرفت.

 

 

حجت الاسلام والمسلمین سلیمانی در ادامه به سوال مطرح شده به موضوع قیام امام حسین (ع) برای اصلاح امور اشاره کرد و گفت: مساله دیگری را مطرح می کنند مبنی بر اینکه پس از قیام امام حسین(ع)، حکومت به دست امویان افتاد و پس از آن بنی عباس قدرت را به دست گرفت و در قرن هفتم نیز حکومت در دست مغولان بود. پس چه اصلاحی از سوی امام حسین (ع) صورت گرفته است؟

 

 

وی تصریح کرد: در جامعه ای که برای امر به معروف و نهی از منکر مطالبه گری نشود، معروف به منکر تبدیل می شود اما اگر پرچم مطالبه گری اصلاح حتی به وسیله عده ای اندک برافراشته شود، آن جامعه هدایت خواهد شد. پس امام حسین (ع) برای اصلاح قیام کرد. مقام معظم رهبری، کلمه اصلاح را مطرح می فرمایند و قائل به این هستند که خون امام حسین (ع) مرز بین اسلام ناب و سایر اسلام ها است بنابراین توجه ها به فرهنگ اسلامی جلب شد. با خونی که در واقعه عاشورا ریخته شد، غیرت دینی جامعه بالا رفت چراکه دشمن به دنبال این بود که اصول دین را نابود کند و امام حسین (ع) با خونی که ریخته شد، غیرت دینی جامعه را بالا برد. مجموعه گزاره ها را کنار هم قرار دهیم اطمینان 99درصدی برای مخاطب ایجاد می کند که امام حسین (ع) قیام کرده است.

 

 

وی ادامه داد: زمانیکه خبر درگذشت معاویه را به امام حسین (ع) اعلام می کنند، ایشان می فرمایند: انا لله و انا الیه راجعون؛ یعنی وقت قیام شهادت طلبانه من است. امام حسین (ع) قیام را به گونه ای آغاز می کند و علم دارد که این راه به نتیجه نمی رسد و اسلام در حال نابودی است بنابراین قیام می کند برای اصلاح امور. اخبار و گزاره های دیگری داریم از طبری، علامه مجلسی و خوارزمی که موضوع قیام امام حسین (ع) را مطرح کرده اند. روایتی داریم که ام سلمه همسر رسول خدا نیز به امام حسین (ع) می فرماید: به عراق نرو، شنیده ام که رسول خدا می فرمود در عراق کشته می شوی. امام حسین (ع) در پاسخ به ایشان می فرمایند:« من به هر جا که بروم به شهادت خواهم رسید» بنابراین بنا بر شهادت امام حسین (ع) است. امام حسین (ع) در زمان خروج از مدینه خطبه فصیحی دارند که کنایه از آن دارد که این راه به شهادت ختم می شود.

 

 

حجت الاسلام والمسملین سلیمانی گفت: امام حسین (ع) وقتی از مکه خارج می شود می فرماید: هرکس می خواهد خون خود را در راه خدا بدهد و خود را برای ملاقات با خدا مهیا کند، گوش کند. بنابراین اگر امام حسین (ع) قصد قیام نداشت، آیا بیان این جمله زمان خروج از مکه معنا داشت؟ برخی از گزاره های تاریخی شانیت نقلی و یک دسته شانیت استدلال و استناد دارند. گاهی گزاره صحیح صدها سال سینه به سینه نقل می شود. پسر اشعث روز عاشورا می گوید: بیا بیعت کن؛ در مورد ابن زیاد باید گفت نمی تواند خلاف آنچه فرماندهش می خواهد عمل کند و فرماندهش گفته بیعت بگیرد و اصلا صحبت عبیدالله نیست که فردی می گوید کینه شخصی داشت. درباره جناب مسلم اینکه بگوییم قدرت هماوردی نداشت مثل این است که بگوییم معاویه حیله گری و تزویر کرد و به ظاهر بر امام علی(علیه السلام) پیروز شد.

 

وی در پایان تصریح کرد: دال مرکزی این حرفها است که امام حسین (ع) قصد قیام نداشت درحالیکه این قیام از مسلمات تاریخ است.

 

 

 

کد خبر 1256178

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha