خبرگزاری شبستان-آران و بیدگل؛
مسأله موعود و اعتقاد به آینده درخشان انسان و ظهور منجی از موضوعات کهن و دیرینه شعر فارسی است که در شعر بسیاری از شاعران پیشین، از جمله سعدی، مولوی، خواجوی کرمانی و جامی به صورت غیرمستقیم و به ندرت به گونه مستقیم به آن اشاره شده است. طرح این موضوع در میان شاعران گذشته، غالباً موجز، کوتاه و اجمالی است و در حقیقت بسیاری از شاعران پیشین، شعرهای کامل و مفصلی به مسأله ظهور اختصاص نداده اند و فقط به یک تلمیح و یا اشاره تاریخی و در حد یک یا دو بیت محدود اکتفا نموده اند.
امّا مهم ترین و برجسته ترین ویژگی و برجستگی شعر مهدوی معاصر، طرح گسترده این موضوع از آغاز دوره صفویه و روی کار آمدن تفکر شیعی به طور عام و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور خاص است؛ به گونه ای که می توان گفت پژواک و طنین موضوع مهدویت و انتظار در شعر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برابر با تمام تاریخ شعر فارسی است و طی این چهار دهه، شاعران کوشیده اند تا به مهدویت و انتظار از مناظر بایسته و جدیدی بنگرند.
از آنجایی که پویایی و پایایی و هدفمندی، از ارکان و اجزای لاینفک انقلاب اسلامی ایران بود؛ بالتبع شاعران پس از انقلاب کوشیدند تا در شعر خویش، تعریف جدیدی از انتظار را ارائه کنند. انتظاری که در آن رکود، جمود و خمود وجود ندارد و منتظر کسی است که در تمام وجود او عشق به عروج و تعالی موج می زند و همین عشق است که منتظر واقعی را به ابداع، نوآوری و آفرینش فرا می خواند.
در این راستا و از آنجا که انقلاب اسلامی مفهومی عمیق، ازلی، ابدی و نورانی از انتظار در جان و دل های روشن و تشنه ریخت، شاعر این دوره هم اعلام می دارد که انتظار واقعی دست روی دست نهادن نیست و منتظر واقعی آن کسی است که به سمت موعود عاشقانه و بی تابانه در حال حرکت است.
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببین باقی است روی لحظه هایم جای پای تو
اگر کافر، اگر مؤمن، به دنبال تو می گردم
چرا دست از سر من برنمی دارد، هوای تو
صدایم از تو خواهد بود، اگر برگردی ای موعود
پر از داغ شقایق هاست، آوازم برای تو
تو را من با تمام انتظارم جست و جو کردم
کدامین جادّه امشب، می گذارد سر به پای تو؟
نشان خانه ات را از تمام شهر پرسیدم
مگر آن سوتر است از این تمدّن روستای تو؟
(یوسفعلی میرشکاک، حرفی از جنس زمان)
دیگر خصوصیت شعر مهدوی و انتظار معاصر این است که شعر همروزگار، بستری صمیمی و عاطفی برای گفت و گوی منتظر واقعی با موعود است و شاعر موعود را در ارتباط مستقیم خویش حس می کند. بنابراین، در دوره معاصر، انتظار برای شاعر یک مفهوم عینی و ملموس است.
باور کنیم رجعت سرخ ستاره ها را
میعاد و دستبرد شگفتی دوباره را
باور کنیم رویش سبز جوانه را
ایهام مرد خیز غبار کرانه را
باور کنیم ملک خدا را که سرمد است
باور کنیم سکّه به نام محمد است
راوی بخوان که افسر سیارگان مه است
راوی بخوان مهدی موعود در ره است
(علی معلم دامغانی، حرفی از جنس زمان)
دیگر ویژگی شعر و شاعر انتظار معاصر این است که شاعر انتظار این روزگار، با طرح مسائل اجتماعی و انتقادی سعی دارد وضعیت موجود را در آینده و همگام با ظهور منجی به حالتی مطلوب و زیبا تغییر دهد و تصویری آرمانی و واقعی از جهان پس از ظهور ارائه نماید.
«… روزی که دست خواهش کوتاه؛ روزی که التماس، گناه است؛ روزی که روی درها با خط ساده ای بنویسند؛ تنها ورود گردن کج ممنوع؛ پروانه های خشک شده آن روز از لای برگ های کتاب شعر پرواز می کنند و خواب در دهان مسلسل ها خمیازه می کشد و کفش های کهنه سربازی در کنج موزه های قدیمی با تار عنکبوت گره می خوردند.»
(قیصر امین پور، آیینه های ناگهان)
در این عبارات بالا، شاعر در قالب شعر نو و با بهره گیری از ویژگی های ظرافت و ظرفیت های قالب شعر نو، عبارات و مضامینی را به کار می برد که بسیار مقبول سلیقه همگان و اهل ذوق است.
دیگر خصوصیت شعر مهدوی معاصر این که شاعر دوره معاصر، ظهور را زمینه ساز تحولی بنیادین درتمام جهان می بیند و در حقیقت این همان حدیث بلند و موعودی است که در همه ادیان الهی و کتب آسمانی و دینی به آن پرداخته شده است و از اینروست که از نگاه شاعر معاصر، همزمان با ظهور منجی، همه چیز و هر آنچه که نباید باشد امّا هست، با زیباترین شکل ورق می خورد.
روزی که آمدید جهان می خورد ورق
آقای ما، کتاب زمان می خورد ورق
از بستر جهالت خود پلک می زنیم
آن روز خواب های گران می خورد ورق
طومار هرچه زردی و پائیز برگ ریز
در زیر پای رهگذران می خورد ورق
می ریزد آسمان طبقاتش، ستاره هاش
آن روز افق، کران تا کران می خورد ورق
با موجی از حقیقت آن روز ناگزیر
افسانه های شاپریان می خورد ورق
شعر حضور جمعه توفانی شما
در روزنامه های جهان می خورد ورق
(هادی محمدزاده، شهود شرقی، گزیده غزل شاعران خراسان)
از خصوصیات دیگر شعر مهدوی معاصر، بهره گیری از زبانی صمیمی و ساختاری از جنس گفت و گوست که این نگاه تازه همراه با صمیمیت زبان و ارتباط ملموس شاعر با موعود باعث شده است که شعر انتظار پس از پیروزی انقلاب، شعری دلچسب و دلنشین باشد.
«یا مهدی؛ سپید، سیاه است و کودکان مهمان صاعقه و ساطورند از قهقهه تا مرثیه، مرگ است و باروت پس پرنیان دست تو کجاست؟ کوهی که تو باید از آن پیدا شوی تنها صدایم را به من باز می گرداند این جا چندی است که دف ها تو را شیهه می کشند.»(محمد حسین جعفریان، گزیده ابیات معاصر)
و یا در این شعر:
«در دسته های سینه زنی هر سال این سوگوار-بیرق خونین به دوش- کیست؟ این مرد بی قرار که در جانش چیزی شبیه شعله داغی هست بانگ حزین و نوحه گر است هر جا که خیمه ای و چراغی هست امسال هم او آمد و پراکند در دسته های سینه زنی بوی سیب را امّا کسی ندانست این سوگوار کیست؟ این عابر غریب.» (فاطمه سالاروند، صبحدم با ستارگان سپید)
در شعر فوق، شاعر به حضور حضرت مهدی (عج) در دسته های سینه زنی با کلامی ساده و از ژرفای دل اشاره می کند که امام عصر ، هماره در بین مردم است و ناظر اعمال آنان است.
دیگر اَشکال طرح شده در شعر انتظار، الگوهای عاشقانه و گفت و گوهای دلدادگی است که شاعران زیادی با استفاده از این حسّ و حال و فضای معنوی، بستری را برای گفت و گوی عاشقانه فراهم می سازند و پلی بین زمین و آسمان، ملک و ملکوت، فرش و عرش، خاک و افلاک برای عشق ترسیم می کنند که در این گفت و گوی عاشقانه، معشوق امام زمان است؛ به گونه ای که شاعر، حضرت مهدی را با این که غایب است، دور از دسترس نمی داند و با او بسیار صمیمانه سخن می گوید. در این باب، نکته قابل توجه این است که معمولاً در این گونه اشعار، شاعر در ابیات نخستین، زبانی کاملاً تغزلی و غیرصریح دارد و از حس عاشقانه در ابیات بعدی صریح تر بهره می گیرد.
بتی که راز جمالش هنوز سربسته است
به غارت دل سودائیان کمربسته است
بر آن بهشت مجسّم، دلی که ره برده ست
درِ مشاهده بر منظر دگر بسته است
بیا که مردمک چشم عاشقان، همه شب
میان، به سلسله اشک تا سحر بسته است
هزار سدّ ضلالت شکسته ایم و کنون
قوام ما به ظهور تو، منتظر بسته است
به یازده خُم می، دست ما اگر نرسید
بده پیاله که یک خُم هنوز سربسته است
کرامتی که ز خون شهید میجوشد
بسا که دست دعا را از پشت سربسته است
(قادر طهماسبی- عشق بی غروب)
شاعر در بیت پنجم، بسیار دقیق و ظریف ابراز میدارد که هرچند ما نتوانستیم از محضر یازده امام معصوم بهره گیریم، اما حضرت حجت(عج) هست و میتوان از نور الهی او بهره جست و هنوز امیدوار به رؤیت جمال منوّر و مشعشع او هستیم. ضمن اینکه در بیت پایانی آن هم اظهار میدارد که شهیدان و خون سرخ آنان، زمینه ساز ظهور آخرین ذخیره الهی است.
و دیگر خصوصیت و ویژگی شهر مهدوی معاصر این است که شاعر معاصر میکوشد تا از موعود الهی (عج) تصویر ملموسی ارائه نماید و فضایی عینی را برای مخاطب ترسیم نماید.
دست تو باز میکند پنجره های بسته را
هم تو سلام میکنی رهگذران خسته را
دوباره پاک کردم و به روی رف گذاشتم
آیینه ی قدیمی غبار غم نشسته را
پنجره بی قرار تو، کوچه در انتظار تو
تا که کند نثار تو، لاله دسته دسته را
شب به سحر رساندهام، دیده به در نشاندهام
چشم به راه ماندهام، جمعه عهد بسته را
این دل صاف کم کمک، شده ست سطحی از ترک
آه شکسته تر مخواه، آینه شکسته را
(سهیل محمودی- فصلی از عاشقانه ها)
در ابیات فوق، شاعر اعلام میدارد که حضرت حجت آخرین ذخیره الهی است که پنجره های غمگین و بسته را میگشاید و مردم را با امید و نور مهمان میکند و در کوچه و خیابان ها به رهگذران خسته سلام میکند. ایشان شخصیتی الهی است که چهره مبارکش پنهان است و همگان در حسرت دیدار اویند و آمدن او پایان غم و تاریکی هاست.
ای مهربان که تو را یار گفتهاند
چشم تو را فروغ شب تار گفتهاند
از دست های سبز تو اعجاز چیدهاند
از گام های سبز تو بسیار گفتهاند
ما با در و دریچه و روزن غریبهایم
با ما سخن همیشه ز دیوار گفتهاند
واکن ز نور، پنجرهای روبه روی ما
کز ابرهای تیره به تکرار گفتهاند
برخیز و پرده برکش از آن، تا که ما
باور کنیم آن چه ز دیدار گفتهاند
(الهام امین- مجموعه شعر انتظار)
از مضامین و موضوعات و کلید واژه های شعر انتظار، فراق است. فراق و دوری از آن حضرت، بن مایه و موضوع فکری و شعری شمار زیادی از شاعران قرار گرفته است. به گونهای که نمیتوان میان دو واژه و فرایند انتظار و فراق، افتراق و انفصالی ایجاد کرد.
بی تو دلگیر است دلگیر است عصر جمعه ها
بوی نرگس میدهد پس کوچه های شهرما
از کلاس عمرمان یک جمعه دیگر گذشت
باز غیبت خورد پای اسم زیبای شما
تندبادی میوزد، ای کاش بیرون آورد
از میان آسمان خورشید پشت ابر را
از عدالت جز علی، چیزی نمیآرم به یاد
از علی هم جز شما، چیزی نمی ماند به جا
از حضور نازنینت چشم هارا خیره کن
سفره های خالی از نان مانده را دریاب، تا
نقش بندد باز ایمان روی بوم زندگی
پر بگیرد سایه هامان تا بلندای خدا
(مژگان محمدی- مجموعه شعر انتظار)
یا این شعرسپید:
«آنقدر گم شدی تا چون درخت هر که صدایش سبز و بلند بود خاموش و ناپدید شد از بس نیامدی تا انتظار در چشم های من در گیسوان هر چه به جز تو سپید شد.»(مصطفی علی پور- گزیده ادبیات معاصر)
و نهایتاً شعر مهدوی معاصر و شعر انتظار، شعری آمیخته با مسائل سیاسی و اجتماعی است. زیرا مهم ترین فلسفه وجودی شعر انتظار، اعتقاد به تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب است و شعر و شاعر انتظار، از وضع موجود جهان ناراضی است و در پی رسیدن به افق های ناکران موعود است.
جهان مان پر از ظلم است و غرق بیداد است چرا نیامدهای؟ اتفاقی افتاده است؟
چقدر قصر بسازند و پادشاه شوند چقدر مردم غم دیده بی پناه شوند
زمین برای فساد آشیانه خوبی است همین برای ظهورت بهانه ی خوبی است
(فاطمه مجبوریان- شب های شهریور)
شاعر در شعر بالا به فاصله طبقاتی میان ثروتمند و فقیر اشاره دارد که امروز مشکل بسیاری از جوامع و به نوعی ساختار جهانی است و به همین جهت، موقعیت را برای ظهور آماده میبیند.
و کلام پایانی این که حقیقتاً فرهنگ انتظار و مهدویت، از مهم ترین عناصر اصلی و پایا و پویای فرهنگ شیعی است که نیاز به درک عمیق و پژوهش و واکاوی صحیح و علمی دارد. بنابراین نیاز است که شاعران و سرایندگان شعر انتظار، از بیان مطالب و موضوعات سطحی، عامیانه و به دور از تحقیق بپرهیزند تا شعر انتظار هرگز درگیر سطحی شدن و شعاری شدن نگردد.
از آنجایی که اساس شعر انتظار، بر محور عدالت و برابری است، بنابراین ظرفیت و توانایی جهانی شدن را دارد که بالتبع طرح این موضوع در گستره جهانی، مقدمهای برای تزریق خون عدالت خواهی و ظلم ستیزی در رگ های خشکیده بشر امروزی است که از ظلم، جهل و جمود و فقر رنج میبرد و بی صبرانه در انتظار است. چرا که ظهور قریبش را ایمان و ایقان است.
هر صبح با سلام تو بیدار میشویم
از آفتاب چشم تو سرشار میشویم
در چشم های آبی ات تا افق وسیع
یک آسمان ستاره سیّار میشویم
یک آسمان ستاره و یک کهکشان شهاب
بر روی شانه های شب آوار میشویم
چندین هزار پنجره لبخند می زند
تا روبروی فاجعه دیوار میشویم
روزی هزار مرتبه تا مرگ میرویم
روزی هزار مرتبه تکرار میشویم
فرد دوباره صبح میآید از این مسیر
چشم انتظار لحظه دیدار میشویم
(سلمان هراتی- گزیده ادبیات معاصر)
علی خوشه چرخ آرانی- مدرس دانشگاه
نظر شما