به گزارش خبرگزاری شبستان از البرز، آیت الله سیدمحمدمهدی حسینی همدانی به مناسبت ماه رمضان سلسله مباحث تفسیر قرآن کریم را آغاز کرده است که متن زیر به نقل از دفتر ایشان به شرح زیر است:
توصیه به دعا در ماه مبارک رمضان
از ویژگیهای ماه مبارک رمضان این است که ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ چه برای خودمان دعا کنیم، چه برای دیگران دعا کنیم؛ حتی برای دیگران هم میشود قران خواند. چه برای امور مادی چه برای امور اخروی دعا کردن واردشده است.
در ماه مبارک رمضان انسان کلام خدای تعالی را بازگو میکند. با تلاوتی که داریم بازگوکننده کلام خدا هستیم. با قرآن خواندن خدا با انسان سخن میگوید و اگر انسان دعا کند با خدا سخن میگوید. در دعاهای مأثور بهخصوص این تعبیر برایش شده است که قرآن صاعد است. قرانی که میرود به سمت بالا دعاهایی است که از اهلبیت به ما رسیده است. خود قرآن، قران نازل است. پس یعنی دعا هم همان قران است به تعبیری.
اثر تلاوت قرآن در قیامت همنشینی با قرآن است
و تأکید فراوان شده که اهل تلاوت قرآن باشیم در طول سال و بهخصوص در ماه مبارک رمضان. قرائت و ختم قرآن سنت و روش اولیای دین بوده. اهلبیت علیهمالسلام بهخصوص اهل ختم قرآن در ماه مبارک رمضان بودند. مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه از مرحوم شیخ صدوق روایتی را نقل میکند که ائمه علیهمالسلام در ماه مبارک رمضان ده ختم قرآن میکردند یعنی تقریباً هر سه روز یک ختم قرآن داشتند.
اثر تلاوت قرآن در قیامت همنشینی با قرآن است چون قرآن تجسم پیدا میکند و آن تجسم مصاحبت و همراهی را دارد. تلاوت قرآن باعث میشود که ایمان انسان افزوده شود؛ خود قرآن کریم به این نکته اشاره دارد. در یک روایتی است رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم : فرمودند خانههای خودتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید و خانهها را بهصورت قبر درنیاورید. خیلی تعبیر قشنگی است اگر به آن توجه داشته باشیم؛ یعنی کسی که اهل قرآن نیست مرده است؛ در هر جا هم که زندگی کند آنجا قبر است؛ یعنی باید انس با قرآن داشت. خانههای خودتان را گورستان نکنید.
اولین مرحله بهرهمندی از قرآن تلاوت قرآن است. قرآن نور است. «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً» در سوره مبارکه نساء آیه ۱۷۴ میفرماید ما قرآن را نور نازل کردیم. هم روشن است هم روشنیبخش است، هم راه را نشان میدهد. کسی که با قرآن انس دارد نورانی میشود. چنین کسی راه را میشناسد و دیگران را هم راهنمایی میکند و راه دیگران را هم باز میکند؛ چون قرآن انسان را نورانی میکند. کسی که نورانی شد تحت ولایت خداست «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ»[۱] خدا ولی او میشود.
پس بحث تلاوت قرآن در ماه رمضان یک برنامه رسمی است همه باید متوجه این قصه باشیم. جلسه قبل هم عرض کردم که لااقل سحر که بلند میشوید بخشی از آن را به تلاوت قرآن اختصاص بدهید چون سحر بدون قرآن ثمری به آن معنا ندارد.
در ماه مبارک رمضان زیاد دعا کنید
به همین مقدار که تأکید به تلاوت قرآن شده به دعا هم تأکید شده. روایات فراوان است. امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه فرمودند «عَلَیْکُمْ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِکَثْرَهِ اَلاِسْتِغْفَارِ وَ اَلدُّعَاءِ»[۲] بر شما باد که در ماه مبارک رمضان زیاد استغفار کنید و زیاد دعا کنید دعاها هم فراوان است هم در مفاتیح نوشتهشده هم در جاهای دیگر نوشتهشده . پیغمبر اکرم هم در خطبه شعبانیه فرمودند «وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ» هرچه بخواهید به اجابت میرسد با شرایطی که دارد.
بههرتقدیر ماه مبارک رمضان ماهی است که درهای آسمان در تمام ماه باز است. ما نباید از آن غافل باشیم. ابزار و وسیله مؤمن هم در این ماه یکی قرآن است و یکی دعاست.
در روایت از امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه دارد که «أحَبُّ الأعمالِ إلى اللّه ِ عزّ و جلّ فی الأرضِ الدُّعاءُ»[۳] دوستداشتنیترین عمل نزد خدا در زمین از افراد دعا کردن است.
در ماه مبارک رمضان چون تأکید شده که هم قرآن بخوانید هم دعا بخوانید، به ذهنم رسید که بحث را ببرم روی دعاهای که در قرآن آمده؛ یعنی ادعیه قرآنی یا دعا در قرآن. آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که مربوط به دعاست. یکسری آیات مربوط به آداب دعا کردن است و بخشی از آیات مربوط به معارف دعا است. قسمتی از آیات خودش دعاست که با ربنا شروعشده و امثال اینها. خود این دعاها دو بخش میشود که بخشی آخرتی است و بخشی دعاهای دنیایی و مادی است.
خدای تعالی شنوای دعاست
دعا یعنی خواستن. من وقتی از شما چیزی میخواهم شما باید اول صدای من را بشنوید. اول حرفهای من باید به گوش شما بخورد. بعد ببینید توان انجامش را دارید یا ندارید. یا من لیاقت اجابت شما را دارم یا ندارم. پس اولین چیزی که در دعا مطرح میشود این است که وقتی ما از خدای تعالی درخواست میکنیم آیا خدا صدای ما را میشنود؟ آیا به دعاهای ما توجه دارد؟ آیا صدای ما به گوش خدا میرسد؟ یعنی باید بدانیم که اولاً خدای تعالی شنوای دعاست.
در آیه ۳۹ ابراهیم در قسمتی از آیه اینگونه فرمودند «إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ» بهدرستی که پروردگار من شنونده دعاست پس خدا دعا را میشنود. بحث ما راجع به سمیع بودن خداست.
خدا سمیع است؛ شنونده است. در آیات متعددی به سمیع بودن خدای تعالی اشارهشده که مطلقاً خدا میشنود؛ و سمیع از صفات ذات خداست؛ مثل بصیر که ذات خدا بصیر است. همانطور که ذات خدا عالم است. همانطور که ذات خدا اراده دارد. همانطور که ذات خدا حی است، قادر است. اینها صفات ذات خداست. یکی از آن صفات ذات سمیع بودن خداست. خدا میشنود.
شنیدن خاص خدا نصیب عده خاصی از افراد میشود
اما گاهی از مواقع خدا بهطور خاص میشنود. یعنی شنیدن خاص نصیب عده خاصی از افراد میشد. این ویژگی برای همه نیست. مثلاً راجع به نظر رحمت آمیز خدای تعالی در قیامت. خدا بصیر است بهطور عام اما بصیرت خدا برای همه نیست در قیامت. خدا در قیامت رویش را از عدهای برمیگرداند. آیه ۷۷ آلعمران فرمود «أُولَئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ» این افراد در آخرت بهرهای ندارند و خدا با آنها سخن میگوید و روز قیامت به آنها نگاه نمیکند و نظرش را از آنها برمیگرداند.خدا بصیر است همه را میبیند اما یک عده را نه.
شنیدن هم همینطور است. خدا همه صداها را میشنود «ان ربی لسمیع الدعا» اما برای یک عده خاص میشنود.همین آیه که درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام است که بهدرستی که پروردگار من شنونده دعا است؛ این به معنای فقط شنیدن نیست. مثلاً من دارم صحبت میکنم و شما میشنوید اما این شنیدن چه ثمرهای دارد؟ ثمره زمانی است که شما درباره آن شنیده اقدام میکنید.
این آیه یعنی خدا دعای ابراهیم را که شنید به آن ترتیب اثر میدهد. خدا شنونده دعا است نه اینکه فقط میشنود؛ یعنی ترتیب اثر میدهد به این شنیدهاش.به خواسته داعی ترتیب اثر میدهد؛ یعنی حضرت ابراهیم در کهولت سن فرزند دار شد. اسماعیل را خواست خدا به او اسحاق را هم داد.
پس این یک توفیق الهی است که شامل افراد خاص میشود. شنیدن و دیدن عام است؛ اما یک عده خاصی را خدا نگاه نمیکند و یک عده خاصی را خدا میشنود یعنی ترتیب اثر میدهد. گذشته از اینکه نغمه و صدا و صوت را میشنود بلکه ترتیب اثر هم میدهد.
وقتی گفته میشود سمیع یعنی نغمه و صدا را میشنود؛ یعنی فهمیدن کلام و گفتگو. مثلاً بنده با شما دارم سخن میگویم صوت از دهان من خارج میشود و شما میشنوید و جواب من را میدهید. بعضی وقتها میگوییم فلانی گوش شنوا ندارد نه اینکه کر است. میشنود جواب هم میدهد اما ترتیب اثر نمیدهد.
خدا محاورات ما را میشنود
حالات شنیدن را برای شما ترسیم میکنم. تمامی این شنیدنها در خدای تعالی وجود دارد. گاهی شنیدن به معنای مطلبی است که در عرف مطرح میشود؛ یعنی کر نبودن. انسان وقتی سخن میگوید دو کار میکند: یکی تولید صدا میکند؛ یعنی اگر انسان لال نباشد و زبانش کار کند و قوه تولید صدا داشته باشد وقتی شروع میکند به سخن گفتن دو کار انجام میدهد: یک تولید صدا میکند که این تولید صدا کار ما نیست و کار خداست. تکوینا کسی که سخن میگوید تولید صدا میکند و این کار خداست؛ اما اینکه چه بگوید و چه کلماتی را بیان کند اعتباری است و قراردادی است. مثلاً من به آن مایع سیالی که در لیوان قرار میگیرد میگویم آب. یک عده میگویند ماء. یک عده میگویند سو. یک عده میگویند water .
اینکه این صدا کدامیک از این الفاظ را بگوید قراردادی و اعتباری است. یک صدا خارج شده، یک کلمه گفته میشود اما دو کار دارد انجام میگیرد. یکی اعتباری است و یکی تکوینی. ما میگوییم که خدا سمیع است یعنی میشنود؛ یعنی هم اصوات را میشنود که مفهوم است و غیر مفهوم، هم کلماتی که افراد با اراده خودشان و قانونگذاری و اعتبار خودشان برای صداها معانی را وضع کردهاند همه آنها را میشنود.اینطور نیست که خدا آب را بشنود؛ اما ماء را نشنود. آب را بشنود اما water را نشنود. نه اینطور نیست.
یعنی محاوره یعنی خدا همه محاورات را میشنود شاهد مثال در قرآن کریم آیه ۱۱ سوره مجادله «قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِی تُجَادِلُکَ فِی زَوْجِهَا وَتَشْتَکِی إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ یَسْمَعُ تَحَاوُرَکُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ» خدای تعالی سخنان زنی را که درباره شوهر خودش با تو ای پیغمبر گفتوگو و چونوچرا میکرد و به خدا ناله و شکایت میکرد شنید. خدا آن مجادله را شنید. یک بحث شنیدن محاورات عادی است که خدا همه محاورات را میشنود.
خدا امور اعتباری را میشنود و ترتیب اثر میدهد
گاهی شنیدن به همان معنای ترتیب اثر دادن است که عرض کردم. حالا این ترتیب اثر دادن یکوقت در امور اعتباری است یکوقت تکوینی. در امور اعتباری هم باز شنیدن برای خدا ثابت است؛ یعنی خداوند درخواستهای معقول و هماهنگ با حکمت خودش را میشنود و از بندگانش میپذیرد.
حضرت زکریا علیهالسلام از خدای تعالی چه خواست؟ فرزند پاک خواست. قسمتی از آیه ۳۸ سوره آلعمران «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» پروردگارا از طرف خودت به من فرزند پاک و پاکیزه عطا کن یقیناً تو شنوای دعا هستی. یعنی تو ترتیب اثر بده تا من اولاد دار بشوم.
گاهی شنیدن همراه با تهدید است
نوع سوم، گاهی شنیدن همراه با تهدید و وعید است از طرف خدا. مثلاً به یک بچه میگوییم این کار را نکن اگر پدرت بشنود تنبیهت میکند. یا مثلاً در رابطه عبد و مولا به عبد میگویند که فرمان مولایت را گوش بده که اگر گوش ندهی تنبیه میشوی. شنیدن همراه با عتاب است. این نوع شنیدن به خدا نسبت دادهشده.
در آیه ۱۸۱ آلعمران فرمود: «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ سَنَکْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ» همانا خدا شنید حرف کسانی را که گفتند خدا نیازمند است و ما بینیاز هستیم. دیدهاید بعضی وقتها بعضیها میگویند خدا چه نیازی به نماز ما دارد؛ شبیه این. چون این یک شنیدن خاص بود همراه با تهدید و وعید شد که در ادامه میفرماید: بهزودی آن چیزی را که گفتند -یعنی خدا شنید و دارد تهدید میکند- فرمود بهزودی آن چیزی را که گفتند مینویسیم و میگوییم که بچشند عذاب سوزان را. این هم یک نوع شنیدن بود که شنیدن همراه با وعید بود.
خدا سخن تکوینی را هم میشنود
اینها شنیدنهای اعتباری بود. خدا سخن تکوینی را هم میشنود. به موجودات عالم وقتی نگاه کنید همه تسبیح دارند. در آیه ۴۴ اسرا میفرماید «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُ» خدای تعالی همه این تسبیحها را میشنود. ما نمیشنویم مگر اینکه با عالم ملکوت در ارتباط باشیم.
وقتی شما در رکوع هستید و از رکوع بلند میشوید میگویید «سمع الله لمن حمده» خدا این حمد ما را شنید و ترتیب اثر داد به آن حمد.
خدای تعالی هم میشنود هم نزدیک است
خدای تعالی نه تنها سمیع است و میشنود بلکه قریب هم هست. نزدیک است. در آیه ۱۸۶ بقره فرمود «فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ». در آیه ۶۱ هود فرمود «إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ» هم نزدیک است هم جواب میدهد. در آیه ۵۰ سوره مبارکه سبا فرمود «إِنَّهُ سَمیعٌ قَریبٌ» هم میشنود هم نزدیک است.
در عرف دیدهاید که میگوییم طرف انقدر دور است که صدای ما به گوشش نمیرسد . یعنی اگر نزدیک بود و صدای مرا میشنوی ترتیب اثر میداد خدا اینجا هم یکمرتبه ما را جلو برد که فرمود بخوانید مرا چون من نزدیک هستم خدای تعالی به دعاکننده خودش و کسی که دست نیاز به سمتش دراز کرده نزدیک است. این نزدیک بودن کنایه از دو چیز است اجابت و سرعت اجابت. لذا در آیه ۱۸۶ فرمود «فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» بلافاصله هم جواب میدهم. لذا «إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ» جمع بین همه اینهاست که هم میشنود و هم نزدیک است و ترتیب اثر میدهد.
بحث فنی و دقیقی هم اینجا هست بین سمیع و سامع که فرق جوهری دارند که سمیع صفت ذات است و سامع صفت فعل است که با یک مقدمه باید برای شما عرض کنم.
کاراییهای متعدد سمع
سمع نیرویی است که خدای تعالی برای ما قرار داده که صداها را با آن درک میکنیم. گوش و نیروی شنوایی گاهی وقتها کر میشود و از کار میافتد «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ »[۴] و این وسیله گاهی میشنود «إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ»[۵] یعنی این گوش را محروم میکند از شنیدن. گاهی علاوه بر شنیدن میفهمد. «حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ»[۶] و میفهمد کلام خدا را و میگوید شنیدیم و عصیان کردیم. اطاعت و عمل به فهمیدهها «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا یَسْمَعُونَ»[۷] فهمیدیم ولی بر پایه آن عمل نمیکنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] . ۲۵۷ بقره
[۲] . الکافی، جلد ۴، صفحه ۸۸
[۳] . مکارم الأخلاق : ۲/۹/۱۹۸۵
[۴] . ۷ بقره
[۵] . ۲۱۲ شعرا
[۶] . ۶ توبه
[۷] . ۲۱ انفال
نظر شما