به گزارش خبرنگار گروه غدیر و مهدویت خبرگزاری شبستان، حجتالاسلام «جواد نصراللهپور»، عضو هیئت مدیره مجمع راهبردی اندیشه مهدویت و کارشناس مهدوی در سلسله مباحثی به شرح دعای شریف «اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِيقَ الطّاعَةِ ..»، دعای مشهور به دعای امام زمان(عج) پرداخته است که در ادامه جلسه هفتم آن مرور می شود:
مرحوم کفعمی در کتاب «مصباح» این دعا را از امام زمان(عج) بیان کرده است، که ۲۷ خواسته حضرت(عج) از منتظران را تبیین می کند و در واقع ویژگی های منتظران آن حضرت(ع) نیز محسوب می شود.
در فراز هفتم حضرت حجت(عج) بیان می کنند: «وَامْلَأْ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَالْمَعْرِفَةِ؛ و دلهایمان را از دانش و بینش پر کن» در این فراز درباره معنا و جایگاه قلب و منظور حضرت مهدی(عج) از دانش و علم و معرفت سخن می گوییم.
قلب در لغت به معنای دگرگون و از حالی به حال دیگر شدن است؛ علمای اخلاق در اصطلاح می گویند قلب نقطه مرکزی وجود انسان است که دگرگونی های روحی انسان در آن شکل می گیرد و نقش اساسی در سرنوشت انسان دارد طوری که گاهی انسان در چند دقیقه دچار تحولات اساسی می شود همچون زهیر بن قین یا حربن یزید ریاحی که در کربلا، حسینی شدند و به آن جایگاه والا دست یافتند یا انسان هایی که با فیوضات شب قدر متحول می شوند.
قلب مدنظر آیات و روایات، حقیقتی است که مرکز دریافت ادراکات بشری و فوق بشری به شمار می رود و پاداش اعمال خوب و کیفر گناهان به آن نسبت داده می شود و حیات باطنی و روحانی انسان به این قلب است.
قلب با این معنا در اعتقادات و اخلاقیات ما فرمانروای بدن انسان است که همه اعضا و جوارح بدن از جمله قلب جسمی و صنوبری، سربازان این قلب هستند؛ در روایات اهل بیت(ع) تعبیرات پرمعنا و عجیبی درباره قلب به کار رفته برای مثال آن را عرش الهی یا حرم الهی خوانده اند. امام صادق(ع) در روایتی که در جلد ۶۷، صفحه ۲۵ بحارالانوار آمده است، می فرمایند: قلب حرم خدا است پس در آن غیر از خدا را ساکن نکن.
این یعنی قلب مخصوص خدا است و برای غیر خدا باید ممنوع الورود باشد غیر خدا شیطان است و نباید در خانه خدا جای داشته باشد؛ به گفته پرونی اعتصامی «کعبه دل مسکن شیطان نکن!».
دل چطور خانه خدا شود؟
خانه خدا شدن قلب به این است که از علم و معرفت پر شود، حضرت مهدی(ع) این را از خدا طلب می کنند منظور امام زمان(عج) از این دعا مطلق علم نیست چون برخی از این علوم فاقد اثر و فایده هستند؛ ملاک مفید یا مضر بودن علم این است که چقدر ما را به خدا نزدیک یا از او دور می کند. علم نافع ما را به خدا نزدیک تر می کند. لذا اگر تاریخ، ریاضی، فیزیک و ... نیز در مسیر خدمت به خلق خدا چنین کارکردی داشته باشند به ویژه آنکه خدا در حدیث قدسی می فرماید: مردم عیال من هستند و هر کس به آنها خدمت کند به من مقربتر است.
لذا نمی توان گفت به طور مطلق علمی اسلامی است یا نه؟ باید ببینیم کدام علم ما را به خدا نزدیکتر می کند هر علمی در هر زمانه ای چنین ظرفیتی داشته باشد، باید کسب شود چنان که پیامبر(ص) فرمودند: علم را بجویید حتی اگر در چین باشد یا علم را بجویید حتی اگر نزد منافقان باشد!
این همان چیزی است که امام زمان(عج) از خدای متعال درخواست کرده اند و زبان روایات اهل بیت(ع) هم این ملاک را تایید می کند؛ سفیان بن عیینه می گوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: همه علم مردم را در چهار چیز یافتم اول اینکه بوسیله علم خدا را بشناسی، دوم آنکه علم کمک کند نعمت های خدا را بشناسی، سوم آنکه علم کمک کند وظیفه خود را مقابل خدا بشناسی و چهارم آنکه علم کمک کند بدانی چه چیزی می تواند تو را از دایره دین خارج کنی (کافی، ج۱، ص۵۰) لذا هر یک از رشته های علمی این اهداف چهارگانه را تأمین کند، علم نافع است و تاکید امام عصر(عج) نیز بر چنین علمی است.
در مصباح الشریعه، ص۱۳ از پیامبر رحمت(ص) است که می فرمایند: به خدا پناه می بریم از سودی که علمی نمی بخشد!
معنای معرفت که امام مهدی(عج) بر آن تاکید دارند، چیست؟ در لغت به معنای شناخت و در اصطلاح آموزه های دینی به شناخت خدا تعبیر می شود. امام صادق(ع) به معاویه بن وهب فرمودند: زشت است برای انسان که 70 80 سال از عمرش بگذرد، در زمین خدا زندگی کند، و از نعمت های الهی بهره مند شوند و آنطور که شایسته است خدا را نشناسد. بعد ایشان فرمودند: برترین واجبات برای انسان شناخت و معرفت خدای متعال و اقرار به بندگی او است. اندازه و حد این معرفت آن است که بدانی خدایی جز خدای متعال نیست(بحارالانوار، ج۴، ص۵۴).
مسیرهای کسب معرفت
در آموزه های قرآنی و حدیثی به ما راه هایی برای شناخت خدا یاد داده اند؛ نخست خودشناسی، بهترین راه معرفت الله، خودشناسی است چون انسان همه شگفتی های خلقت را در خود دارد آیت عظمای خدا در بین همه موجودات انسان است، خدا در آفرینش هیچ موجودی به خود آفرین نگفت مگر در خلقت انسان که فرمود: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»(مومنون، ۱۴) همانطور که انسان احسن مخلوقات است خودشناسی هم احسن راه ها در شناخت خدا است؛ در مصباح الشریعه ص13 از رسول خدا(ص) نقل شده: هر کس خود را شناخت خدای خود را هم می شناسد؛ امیرالمومنین(ع) می فرمایند: هر کس از شناخت خود ناتوان باشد، از شناخت خدا عاجزتر است (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۲۹۲).
راه دوم رسیدن به معرفت الله، هستی شناسی است، آفریده های خدای متعال پرچم های هدایت به سمت شناخت او هستند، خدا در آیه ۵۳ سوره مبارکه فصلت می فرماید: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ به زودى نشانه هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است» ... یعنی نظاره در مُلک و ملکوت و آثار رحمت الله اعم از نعمت ها ما را به شناخت خدا می رساند.
راه سوم برای خداشناسی تفکر در بر هم خوردن اراده ها است؛ بسیاری از اوقات اتفاقاتی را دوست نداشته ایم اما رقم خورده و بالعکس خیلی اوقات مایل به وقوع کاری بودیم اما نشده است؛ چقدر رخ داده در اوج ناامیدی گره از کار ما باز شده و چه بسیار در اوج امیدواری، گره در کار ما افتاده است که حتی فکرش را نمی کردیم!؛ لذا به این نتیجه می رسیم پشت برنامه ریزی ها و تصمیمات و تدابیر ما کسی هست که تدبیر او بر همه تدابیر عالم غلبه دارد و او خدایی است که شایسته است در همه حال به یاد او باشیم. امام باقر(ع) می فرمایند: کسی به حضرت امیرالمومنین(ع) عرضه داشت: خدا را چگونه شناختی؟ حضرت امیر(ع) در پاسخ فرمودند: خدا را شناختم بوسیله بر هم خوردن اراده ها و جلوگیری از تصمیم ها و عزم ها، چون هر گاه تصمیم بر انجام کاری گرفتم مانعی بین من و آن تصمیم ایجاد شد و هر گاه ارادهای کردم قضا و قدر با آن مخالفت کرد لذا دانستم مدبر اصلی کسی غیر از من است(روضه الواعظین، ج۱، ص۳۰).
چهارمین راه در رسیدن به معرفت الله معرفت به امام زمان(عج) است؛ شخصی به امام حسین(ع) عرضه داشت چگونه به معرفت الله دست بیابم؟، حضرت(ع) فرمودند: راه رسیدن به معرفت الله این است که مردم هر زمانی امام زمان خود را بشناسند.
نظر شما