راز عظمت شهید یوسف الهی از زبان برادر/توصیه ای از حسین پسر غلامحسین برای جامعه امروز

حسین پسر غلامحسین حکایت شهیدی است که حاج قاسم را عاشق و شیفته خود کرده بود به گونه ای که وصیت کرد پیکر مطهرش کنار محمدحسین تدفین شود.

خبرگزاری شبستان-کرمان

 

هزاران تجربه فردی و جمعی حاکی از آن است که شهدا قدرت تأثیرگذاری در زندگی افراد دارند و کسانی که به آنان متوسل شوند را هدایت و کمک می کنند و شاید این همان تجلی عینی «ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» باشد که هر که زنده باشد اثرگذار است.

 

از این رو برنامه های گره خورده به نام و یاد شهدا به ویژه دیدار با خانواده ایشان لطف دیگری دارد و هر بار که اتفاق می افتد انسان احساس می کند چیز جدیدی به دست آورده است.

 

در یکی از روزهای بهار 1402 میهمان خانه برادر شهید محمدحسین یوسف الهی می شویم؛ همان شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد کنار او دفن شود، همان که چنان بود که حاج قاسم را مجنون خودش کرد و حاج قاسم در مقدمه کتاب شهید یوسف الهی گفته بود «اگر کسی این کتاب(نخل سوخته) را بخواند و عشق او از عشق من به یوسف الهی بیشتر شود، من دق می‌کنم. من را کنار این شهید دفن کنید»

 

هادی یوسف الهی، برادر شهید می گوید: کانالی در پیام رسان ایتا برای شهید داریم و جالب است که همین امروز صبح حاج قاسم را در خواب دیدم که به من گفت: هادی! از حسین بیشتر فیلم بگذار!

 

وی افزود: یک سال قبل از شهادت حاج قاسم به ایشان گفتیم کتاب نخل سوخته شتاب زده انجام شد و باید کار جدیدی برای محمدحسین شروع کنیم تا چراغ راهی باشد برای هر کس که می خواهد محمدحسین را بشناسد.

 

یوسف الهی ادامه داد: با اینکه اهل عکس و مصاحبه و نشان دادن خود نبود به سختی این خاطرات جمع شد و 14 نفر خاطرات خود را گفتند که حدود 27 صفحه از کتاب جدید را حاج قاسم صحبت کرده است.

 

وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به جراحت های وارده به شهید یوسف الهی در دوران جنگ اظهار کرد: از بس پاهایش مجروح بود دو بار روی دوش شهید پرنده غیبی برای عملیات شناسایی رفته بود و با عصا خودش را به جبهه می رساند.

 

برادر شهید یوسف الهی با بیان خاطره ای گفت: یکبار که در برگشت از جبهه به دلیل جراحت در بیمارستان بستری بود، مادرم فلاسک بابونه ای را داد که برای او ببرم؛ وقتی وارد اتاق شدم گفت: از لحظه ای که از در خانه حرکت کردی تو را دیدم.

 

وی با بیان اینکه محمدحسین عجله داشت خودش را به جبهه برساند و حدود دو هفته قبل از شهادت گفت این آخرین عملیات است؛ خاطره دیگری را هم نقل کرد که یکبار او را حمام برده بودم که پاهایش به شدت مجروح بود دلم نیامد قسمتی از این پا را کیسه بکشم که به من گفت: من این پا را فقط در این عملیات نیاز دارم محکم کیسه بکش!

 

یوسف الهی واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله را خانه دوم حاج قاسم دانست که خیلی صبح ها آنجا زیارت عاشورا برقرار بود؛ تصریح کرد: به نظر من نسلی باید می آمد و خاطراتی برای آیندگان به جای می گذاشتند که چراغ راهی باشد و این نسل خیلی زرنگ بودند.

 

وی ادامه داد: حاج قاسم 34 سال دنبال شهادت دوید و در هر جلسه ای از محمدحسین صحبت کرد؛ آنچه محمدحسین را به اینجا{عظمت}رساند مطالعات قرآن و نهج البلاغه بود.

 

برادر شهید یوسف الهی در همین باره اظهار کرد: چند سال پیش که هنوز وضعیت حجاب و... اینگونه نبود شبی محمدحسین را در خواب دیدم و پرسیدم ما در این اوضاع و احوال چه کنیم؟ گفت: هادی! متوسل به قرآن شوید.

 

وی درباره وضعیت کنونی خانه پدری توضیح داد: مادر سال 73 و پدر سال 88 از دنیا رفتند که پس از آن 10 نفر برادر و خواهرها دور هم جمع شدیم و تصمیم گرفیتم خانه پدری در کوچه جیحون(انتهای کوچه شماره 3 بولوار جهاد)را تبدیل به مدرسه بکنیم زیرا پدر 35 سال دبیر بودند.

 

برادر شهید یوسف الهی ادامه داد: ساخت مدرسه با مشکلاتی مواجه شد که با وساطت حاج قاسم کارها تسهیل و مدرسه در متراژ هزار و 450 متر مربع و در چهار طبقه ساخته شد که امروز 217 داشن آموز دبستانی پایه چهارم تا ششم دارد و برای اسم مدرسه هم تصمیم گرفته شد به نام حضرت بقیت الله باشد.

 

مهری پورمنعمی، نویسنده دفاع مقدس و کتاب «حسین پسر غلامحسین» هم درباره این اثر به خبرنگار خبرگزاری شبستان گفت: این کتاب نواقص نخل سوخته را برطرف کرده و کتابی کامل تر راجع به شهید محمدحسین یوسف الهی است که تمام آن زیر نظر خانواده شهید نگاشته شده است.

 

وی اظهار کرد: من بارها عنایات شهید یوسف الهی را در زندگی خود دیدم.

 

 

 

 

کد خبر 1267493

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha