دل‌ها که آرزوی امام رضا کنند/گویا زیارت علی مرتضی کنند/ با نام رضا به سینه ها گل بزنید /با اشك به بارگاه او پل بزنید

شهریار شاعر نامی ایرانی در وصف امام رئوف سروده است: دل‌ها که آرزوی امام رضا کنند/گویا زیارت علی مرتضی کنند/چون زنگ ماروان دل عشاق می طپد/ چون زائران روانه به دارالرضا کنند/در حسرت طواف تو ای آشیان قدس دلهای پر شکسته، چه پرها که وا کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، سابقه شعر آیینی در ادبیات فارسی سابقه ای دیرینه‌ است، زیرا شاعران پارسی گوی این سرزمین همواره  عشق و ارادت خود را به خاندان پیامبر(ص) را در دل پرورانده اند  و این ارادت را  در کلام خود منعکس کرده‌اند؛  امام رضا (ع) در میان ائمه اطهاردر میان شاعران ایرانی جایگاهی ویژه ای دارند  چرا که بارگاه مبارک شان  در ایران قرار دارد و همین باعث شده که آنها عشق و ارادت خود را در کلام بیان کنند؛  در روز میلاد  امام رئوف اشعاری که شعرای ایرانی برای ایشان سروده اند را در زیر می خوانید.

 

دل‌ها که آرزوی امام رضا کنند

گویا زیارت علی مرتضی کنند

چون زنگ ماروان دل عشاق میطپد

چون زائران روانه به دارالرضا کنند

در حسرت طواف تو ای آشیان قدس

دلهای پر شکسته، چه پرها که وا کنند

مردم به پیک آه پیایی پیادگان

آتش سودر مرکب باد صبا کنند

آنجا طلای گنبد و گلدسته کیمیاست

وزکیمیای آن مس قلبت طلا کنند

یک کاروان شوق به سودای مشهدند

کآن صحن را به شور و نوا نینوا کنند

چاوش اگر به اهل قبور این صلا دهند

خیزند مردگان و قیامت به پا کنند

ما را جواب کرده طبیبان و می‌رویم

آنجا که دردها به دعایی دوا کنند

فرض است این زیارت و باید ادا به وقت

اهل خدا فریضه نشاید قضا کنند؟

تا بازگشت قافله چشمان در انتظار

کز کیمیای گرد رهش توتیا کنند

نامرد جبفه خوار مرادی نمی‌دهد

آنجا برو که حاجت مردان روا کنند

با واصلان ذوق و صفا گو خدای‌را

با خستگان عشق و وفا هم دعا کنند

بیگانه را کجا خبر از لذت حضور

اینها حکایتی است که با آشنا کنند

سودای اهل بیت دهد سود عاقبت

سوداگران، معامله‌ گو با خدا کنند

زان لعل و خط بیار، نباتی و مصحفی

تا اهل دل مصالحه با ماسوا کنند

با دوست عرضه کن تو تقاضای شهریار

بگذار ذشمنان همه روی و ریا کنند

 

************

سیدی هر چه بودم و هستم

به ضریح تو دست دل بستم

تو رئوفی و من زمین‌خورده

تو بلندی و من همه پستم

بس که بگرفته‌اید تحویلم

فکر کردم که از شما هستم

عهد بستم دگر گنه نکنم

باز هم عهد خویش بشکستم

عوض آنکه دست رد بزنی

باز بگرفتی از کرم دستم

روز اول اجازه‌ام دادید

بر شما خانواده پیوستم

آتش ار سوزدم نمی‌فهمم

بس که از کوثر تو سرمستم

نگـذاری برنـد در نـارم

به همه گفته‌ام رضا دارم

 

********

با نام رضا به سینه ها گل بزنید

با اشك به بارگاه او پل بزنید

فرمود كه هر زمان گرفتار شدید

بر دامن ما دست توسل بزنید

وارث ایوب و نوح و یونس است

با كبوترها تنها مونس است

دل به دیدار محمد می رسد

هر كه عاشق شد به مشهد می رسد

اولیا در بحر خون ناجی شدند

زائران مرقدش حاجی شدند

در خاطرم از تو اشتیاقی مانده

طرح حرم و صحن و رواقی مانده

ای ضامن دلهای غریبان اینجا

یك آهوی بی قرار باقی مانده

 مرغ دلم می خونه نغمه عاشقونه

دلش می خواد همیشه تو حرمت بمونه

چه عطر دلفریبی چه بوی خوب سیبی

به قلب خسته من امام رضا طبیبی

از هر قبیله ای به تو امید بسته اند

نبود كسی كه چشم تو بر او نظر نكرد

شاهنشه غریب، امیر رئوف طوس

دل نیست، آنچه داغ تواش پر شرر نكرد

بر حال من به جان جوادت نگاه كن

فكری به حال این دل بی سرپناه كن

بر زائران پاك تو من غبطه می خورم

آقا ترحمی به من پر گناه كن

چـشـمـه هـاى خـروشان تو را مى شناسند

مـوج هـاى پـريشـان تـو را مى شنـاسند

پـرسش تـشنـگـى را تـو آبـى ، جوابـى

ريـگ هـاى بيابـان تـو را مى شنـاسـند

نام تو رخصت رويـش اسـت و طــراوت

زين سـبـب بـرگ و باران تو را مى شناسند

از نشـابـور بـر مـوجـى از ( لا ) گذشتى

اى كه امواج تـوفـان تـو را مى شنــاسـند

اينك اى خوب! فصـل غـريـبـى سـر آمـد

چـون تمـام غـريـبـان تـو را مى شنـاسند

كاش من هم عـبور تــو را ديــده بــودم

كـوچـه هـاى خـراسـان تو را مى شنـاسند

از انتهای ناله هام ، از پشت چشمای ترم

بغض گلوم داد می زنه : « من خونه زاد حرمم »

گنبد پر نور رضا ایستگاه اول ، آخره

تموم دنیا یه طرف ، پر زدن اینجا محشره

اینجا به جز كبوترا ملائكه پر می زنن

اینجا همه سائلن و حلقه رو بر در می زنن

صابخونه ی كریم ما ، آخر عشقه به خدا

مشهد مدینه اس،كربلاس،مشهد دمشقه به خدا

اینجا واسه زیارتهام اذن و اجازت می گیرم

با آب سقاخونه هاش غسل شهادت میگیرم

شكوه ایوون طلا وجودم رو تكون می ده

از كرمش امام رضا به ماها آب و دون می ده

وقتی پرای خسته ام رو به گنبد تو می كشم

انگار میرم به كربلا ، طعم غریبی می چشم

می خوام بگم ترانه هام وقف صفای حرمت

بیا بشین تو قلب من ، خونه فدای قدمت

تموم عشق من اینه كه ریزه خوار تو باشم

بین تموم عاشقات ، عاشق زار تو باشم

نبض رضا رضا رضا ، طپش طپش های دلم

دلم نمیاد كه بخوام از حرمت جایی برم

 

*******************

 

ذیقعده شد و یازدهم بوالحسن آمد

بلبل به طرب شاد به دشت و دمن آمد

گلزار ولا غرقه در شور و صفا شد

هشتم گل گلزار به صحن چمن آمد

تابیده شده نور الهی به مدینه

یمن قدمش جان به تن مرد و زن آمد

باخنده کند شکرخدا حضرت کاظم

مولود نکویش حسن اندر حسن آمد

سوم علی از سلسله پاک امامت

بر قلب همه حیدریون راهزن آمد

راضی به رضای حق و زین روی رضا شد

اسباب رهایی غزال ختن آمد

از کودکی اش عالم وراوی حدیث است

از بهر علیمان جهان رایزن آمد

با مرقد او رشک بهشت است خراسان

سرمایه فخر است که بر این وطن آمد

قربان حریمش که در آن از همه عالم

زایر زبرای هبه ی جان و تن آمد

خوش باد کنار حرمش جشن ولادت

روز ی که رضا (ع) عالم صاحب سخن آمد

 

************

 

برای آمدنت نجمه بیقرارت بود

هزار سرِّ مگو دید و رازدارت بود

مدینه شاهد شب زنده داری موسی

تمام بارقه ها نیز در مدارت بود

اراده ازلی با علی رقم خورده

رضای حق به رضای تو اعتبارت بود

چقدر پاقدم تو فرشته خلق شده

نگاه فاطمه از عرش در زیارت بود

شنید حضرت یکتا شهادتینت را

یقین که حضرت جبریل هم کنارت بود

توپاره تن پیغمبر خدا هستی

شبیه فاطمه شأن بزرگوارت بود

تو آمدی که ولایت شود به تو کامل

خوش آمدی که امامت در انتظارت بود

اگر نبود ندای حدیث سلسله ات

چگونه سلسله شیعه رستگارت بود؟

 

*************

یازده بگذشته از ذیقعده جانان آمده

بر تن موسای کاظم گوییا جان آمده

شهر پیغمبر مدینه نور افشانی شده

در شب تاریک شیعه مهر رخشان آمده

آمده زیبا پسر از نسل پاک مرتضی

جانشین حضرت کاظم به میدان آمده

درزمین وآسمان جشن وطرب بر پا شده

نجمه را در گهر باری به دامان آمده

شیعیان را آمده مولای هشتم در وجود

عالم آل پیمبر روح ایمان آمده

نام او باشد علی وکنیه اش باشد رضا

در خزان شیعه امید بهاران آمده

از مدینه آفتاب شرق ایران سرزده

افتخاری در جهان ازبهر ایران آمده

بر کریمان آمده مولا وارباب کرم

ای گدایان مژده سلطان خراسان آمده

آمده سکنی گزیند در دژ توحید او

اصل آغازین دین را شرط ومیزان آمده

آهوان را نیست باکی دیگر از صیادها

ضامن پرمهر آهوی بیابان آمده

جمله بیماران دخیل آن پر قنداقه اش

چون مسیح فاطمه از بهر درمان آمده

زایرینش را دهد پاسخ به وقت مقتضی

ضامن هر شیعه در درگاه یزدان آمده

خشکسالی خراسان هم به پایان می رسد

آنکه آید با دعایش سخت باران آمده

البشاره برکسی که حج بر او مقدور نیست

آنکه آسان می کند حج فقیران آمده

مشهد او روز میلادش تماشایی بود

اهل عالم بهرتبریکش فراوان آمده

کفتران قوقوی شادی در حرم سر می دهند

نوکر نقاره زن شادان وخندان آمده

ای خوشا مشهد شود کنعان وما بینیم که

یوسف گم گشته ی زهرا به کنعان آمده

کد خبر 1270956

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha