به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: روز عرفه (روز نیایش) مصادف با نهم ذیالحجه است. این روز در روایات مختلف اسلامی بسیار مورد توجه واقع شده و اعمال متنوعی برایش در نظر گرفته شده است؛ اما فارغ از این مساله یکی از مهمترین مولفهها در مورد عرفه، بُعد عبادی و شناختی است که انسان ذیل این نیایش از خود و پروردگارش به دست میآورد.
حجتالاسلام و المسلمین«سیداحمد غفاری قرهباغ» معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، به مناسبت فرارسیدن روز عرفه، در یادداشتی اختصاصی از منظری متفاوت به مقوله دعا و نیایش پرداخته است که در ادامه می خوانید:
۱. هدف اصلی نیایش
بر اساس مبانی حکمت متعالیه، انسان نه تنها محتاج خداست، بلکه عین احتیاج است و بلکه هویتی غیر از احتیاج ندارد؛ این سخن، بر وفق مضامین قرآنی و روایی است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
چنین موجودی با چنین حقیقتی، اگر بخواهد صداقت را در زندگی رعایت کند، باید اظهارکننده همین حقیقت باشد؛ هدف اصلی نیایش اظهار همین حقیقت هست. انسان با نیایش، صادقانه و به دور از هرگونه نفاق، وابستگیاش را اعلام میکند و فقر خودش را علنی میکند. پس خداوند، گریاندن بنده را خوش ندارد، بلکه هدفش از دعوت انسان به دعا و پرستش، صادقنمودن انسان و پرهیزدادنش از نفاق است. نیایش، غبار غفلت و زنگار خودپسندی و غرور را از صفحهی دل و جان میزداید، حجابهای متعدد «من و ما» را کنار میزند، دیده حقبین دل را به سیمای محبوب میدوزد، و روح نشاط و امید را در کالبد پویندگان کوی دوست میدمد.
پس هرکس که اهل عقلانیت و حقیقت است، نیایشگرتر است، و به همین دلیل است که حکیمان و فیلسوفان، نیایشکنندهتر از سایرین هستند.
۲. استجابت نیایشگر توسط هستی و خدا: اثر تکوینی نیایش
ابراز صادقانه هر حقیقتی، تاثیر تکوینی خودش را به همراه دارد؛ به همین دلیل است که معصوم علیهالسلام فرمود: «النجاة فی الصدق». انسان تا زمانی که صداقت میورزد، با حقیقت همراهی میکند و همین همراهی با حقیقت، سبب همراهی تمام ارکان هستی با او میشود. اظهار صادقانه فقر و وابستگی به خداوند، سبب همراهی همه هستی و از جمله خداوند با انسان میشود. به همین دلیل است که خدای متعال در قرآن کریم، نتیجه دعا را «استجابت» معرفی میکند و به بندگانش اینگونه نوید میدهد که قطعاً در پس دعا، استجابت خدا خواهد بود. استجابت، صرفا یک واکنش ساده نیست، بلکه پاسخی سرشار از التفات و توجه ویژه است که فقط نصیب انسان نیایشگر میشود. همچنین، استجابت خدا، نشانهای از همراهی کل هستی با انسان نیایشگر است. «چون که صد آمد، نود هم پیش ما است.»
۳. فلسفه نیایش؛ خواستههای انسان و خواسته خدا
همانگونه که گفته شد، هدف اصلی نیایش، اظهار صادقانه فقر از سوی انسان است، و نتیجهی اظهار فقر، برقراری ارتباط دوسویه میان انسان و خداست. انسان دعا میکند و خدا استجابت. ولی مقرر نیست که خدای متعال آنگونه پاسخ بدهد که بنده ضعیف به صلاح میداند؛ بنده ضعیف، بنده ضعیف هست و خواستههایش هم ضعیف است، و چه بسا آنچه میخواهد، به مصلحت او نیست؛ خدای حکیم در پاسخ به دعای انسان، باید حکمت را رعایت کند، نه خواسته انسان را. هرچند همین رعایت کردن مصلحت انسان، پاسخی پر از لطافت است به نیایش صادقانه انسان.
۴. فلسفه نیایش/ فایده نیایش
فلسفه نیایش و پرستش، غیر از فایده آن است؛ هدف اصلی نیایش، در اظهار فقر و وابستگی به خدا است؛ اما نیایش فوائدی دارد که نباید با هدف دعا خلط شود؛ به عنوان مثال، شخص نیایشکننده به آرامش میرسد؛ به قول سعدی: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی».
همچنین، شیوع دعا و نیایش در جامعه، سبب تعالی آن جامعه است؛ به تعبير الکسیس کارل: «فقدان نيايش در ميان ملتى برابر با سقوط آن ملت است! اجتماعى كه احتياج به نيايش را در خود كشته است معمولاً از فساد و زوال مصون نخواهد بود.»
اما هدف اصلی دعا، رسیدن به آرامش نیست؛ بنابراین هرچند این سخن درست است که انسانهای نیایشگر، انسانهای دارای آرامش هستند، اما این سخن نادرست است که بگوییم هدف از نیایش، رسیدن به آرامش است.
۵. دعا و نیایش؛ مخدر یا پیشران؟
برخلاف گمان نادرست برخی، نیایش ابزاری برای کنار گذاشتن دنیا نیست؛ همچنین، نیایش ابزاری برای نادیده گرفتن ابزارهای دنیوی نیست؛ همچنین، نیایش مسیری برای عزلت و کنارهگیری از جامعه و بیاعتنایی به مشکلات آن نیست؛ برخلاف این گمانهای نادرست، نیایش مسیری برای متصلشدن به قدرت و اراده بینهایت است؛ انسان نیایشگر به هنگام نیایش، «یک بهعلاوه بینهایت» میشود و معلوم است که چنین توانی، شکستناپذیر است؛ دقیقا به همین دلیل است که ایمان، قدرتی دارد که میتواند در مقابل همه قدرتهای محدود و غیر الهی استقامت نموده و آنها را شکست دهد.
نظر شما