به گزارش خبرگزاری شبستان از آذربایجان شرقی، شهرام خزرایی، بازیگر نقش میانسالی استاد شهریار در نمایش «خان ننه» در تبریز، با اشاره به اجرای نمایش«خان ننه» از 17 اردیبهشت تا 4 خرداد و استقبال پرشور مردم، به خبرنگاران گفت: نمایش خان ننه، نوشته غلامرضا دانشور، به کارگردان رامین راستی و با حضور 50 تن از هنرمندان و بازیگران برجسته و توانای استان، کاری از گروه کسری است که از 17 اردیبهشت تا 4 خرداد در تالار اصلی خانه تئاتر تبریز به اجرا در آمد.
وی با بیان اینکه این نمایش، اثری برگرفته از اشعار ماندگار استاد محمدحسین شهریار که مادر بزرگ خود را مخاطب قرار داده، می باشد، افزود: در نمایش خان ننه همان طور از که از اسم این نمایش بر می آید، « خان ننه» نقش محوری را داشته و تاثیراتی را که این شخص بر روی محمد حسین دوران کودکی و استاد شهریار بزرگسالی داشته، به نمایش می گذارد.
خزرایی، نقش خود در نمایش خان ننه را تشریح کرد و در خصوص احساس خود نسبت به این نقش، گفت: این کار به لحاظ اهمیتی که استاد شهریار در میان تمامی اقشار جامعه دارد برایم کاری متفاوت، خاص و سخت بود.
وی به صحنه های مختلف نمایش «خان ننه» اشاره کرد و گفت: خان ننه صحنه های مختلفی از آداب و رسوم سنتی مردم استان را به نمایش می گذارد به عنوان مثال در صحنه ای که عروسی سنتی نشان داده می شود به روشنی می توان لذت را در نگاه تماشاگران مشاهده کرد و این لذت را به بازیگر حاضر در صحنه نیز انتقال می دهد.
بازیگر نقش میانسالی استاد شهریار، صحنه عروسی سنتی نمایش خان ننه را با اجراهای دانشگاهی مقایسه کرد و اظهارداشت: در اجراهای دانشگاهی مفاهیمی که برای مخاطبان ملموس نیست، تلقین می شود از این رو اغلب تعداد تماشاگران کم بوده و تنها موفق به جذب مخاطبان خاص می شوند.
خزرایی، نمایش «کوراوغلی» و «سارای» را از دیگر نمایش های موفق فولکلور عنوان کرد و خواستار شد: رویکرد کارگردانان تئاتر می تواند بیش از گذشته به سوی اجرای تئاترهایی با مضامین فولکلور باشد.
وی با اشاره به اینکه همواره هنرمندان و کارگردانان تبریزی با مشکل مخاطب شناسی در تئاتر مواجه بودند، افزود: همواره در تبریز رقابت سنگینی میان تئاتر فاخر و تئاتر لومپن وجود داشت اما در سال های اخیر مخاطبان نمایش های فولکلور نشان دادند که این ژانر نمایشی نه تنها قابلیت حضور در گوی رقابتی را داشته بلکه به عنوان پر مخاطب ترین نمایش نیز می تواند محسوب شود.
بازیگر نقش میانسالی استاد شهریار در نمایش خان ننه، تصریح کرد: در تمامی اجراهای عمومی که پیش از این داشتم هیچ گاه با چنین استقبالی از سوی مخاطبان مواجه نشده بودم به طوریکه این نمایش مورد توجه هنرمندان و عموم مردم قرار گرفته است.
این بازیگر هنرمند خاطرنشان کرد: مردم تئاتری را می خواهند که با زبان دلشان حرف زده و به دلبستگی هایشان بپردازد و زمانی که نمایشی به خواسته های مخاطبان پاسخ مثبت می دهد می توانند با آن به خوبی ارتباط برقرار کنند.
وی تاکید کرد: نمایش آداب و سنت ها، فرهنگ و تاریخ گذشته مردم آذربایجان خواست مخاطبان بوده تا نسل گذشته با یادآوری آن احساس لذت را تجربه کرده و در عین حال نسل جوان نیز از طریق نمایش با گذشته و ریشه های خود آشنا شوند.
خزرایی با یادآوری موفقیت دیگر نمایش های فولکلور اجرایی شده در ایام نوروز، افزود: با توجه به تجربه عملی ام در تئاترهای خیابانی «کوساگلین» و «تکم خوانی» که در ایام نوروز برگزار کردیم مخاطبان از ساعت ها پیش از آغاز نمایش با شور و هیجان به محل اجرا آمده و پوشش محلی بازیگران مهم ترین عامل شورمندی و جذب تماشاچیان بود.
بازیگر تبریزی عرصه تئاتر اعلام کرد: در مهر ماه سال جاری تئاتری با مضامین فرهنگ و آداب سنتی برای کودکان اجرا خواهیم کرد که در صورت حمایت سازمان های فرهنگی همچون سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی تئاتر فولکلور می تواند جایگاه اصلی خود را پیدا کند.
*پیشینه:
«خان ننه» یکی از زیباترین و دلنشین ترین شعرهای استاد شهریار است که در فراق و هجران مرگ مادربزرگ خود سروده است. این شعر جزو اشعاری است که زمزمه کودکان کودکستان های آذربایجان می باشد و ازبر خواندن آن نوعی امتیاز برای کودکان به شمار می آید که در مراسم به صورت دکلمه اجرا می کنند. در زیر به بخشی از این شعر به زبان آذری و ترجمه فارسی آن نیز اشاره شده است.
خان ننه....................... مادر بزرگ
خان ننه ، هایاندا قالدین ................................................... خان ننه، کجا ماندی؟
بئله باشیوا دولانام .......................................................... الهی دورت بگردم
نئجه من سنی ایتیردیم! ................................................. آخه چرا من تو رو گم کردم !
دا سنین تایین تاپیلماز ..................................................... دیگه مثل تو پیدا نمیشه
سن اؤلن گون ، عمه گلدی ............................................... اون روزی که تو مردی ، عمه آمد
منی گتتدی آیری کنده .................................................... منو به یه ده دیگه ای برد
من اوشاق ، نه آنلایایدیم ؟ .............................................. منه بچه ، چه می فهمیدم ؟
باشیمی قاتیب اوشاقلار .................................................. بچه ها سرم را گرم کردند
نئچه گون من اوردا قالدیم ................................................ چند روزی آنجا ماندم
قاییدیب گلنده ، باخدیم ................................................... وقتی برگشتم ، دیدم
یئریوی ییغیشدیریبلار ............................................... ....... رختخوابت رو جمع کردن
نه اؤزون ، و نه یئرین قالیر ........................................ ....... نه خودت هستی و نه رختخوابت !
« هانی خان ننه م ؟ » سوروشدوم .................................... پرسیدم : خان ننه ام کو ؟
دئدیلر کی : خان ننه نی .................................................. گفتند: خان ننه رو
آپاریبلا کربلایه ............................................................... به کربلا بردن
کی شفاسین اوردان آلسین ............................................. تا شفاشو از اونجا بگیره
سفری اوزون سفردیر ..................................................... سفرش سفر درازی هست !
بیرایکی ایل چکر گلینجه ................................................. یکی دو سالی طول می کشه تا برگرده
پایان پیام/
نظر شما