تلاش برای رفع حوائج دیگران در سیره امام کاظم(ع)مورد تأکید است

امام جمعه راین با استناد به حدیثی از امام کاظم(ع)در خصوص رفع حوائج دیگران، تصریح کرد: براساس آموزه های دینی، در این زمینه اولویت در رسیدگی به حوائج اطرافیان و نزدیکان است.

به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، امام جمعه راین، در مراسم گرامی داشت سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع)که با حضور پرشور مردم در مسجد جامع برگزار شد، بیان داشت: شرایط همه ائمه اطهار(ع)جزء 5 سال و اندی حکومت امام علی(ع) که آن هم در مظلومیت کامل بود، دوران امامت دیگر ائمه در شرایط سخت اختناق سپری شد؛ لذا اوضاع و احوالی که بر ائمه در دروان ایشان رفته است لحظه به لحظه اش برای ما قابل تأمل است.

حجت السالام حمید اسماعیل پور افزود: امام کاظم(ع)چنان زندگی نورانی و باطن منوری داشتند که در تاریخ آمده است در مدتی که حضرت در زندان های خلیفه ملعون عباسی محبوس بودند، حتی زندانبانان خود را تحت تأثیر قرار داده و انان به خیر و خوبی و عبادت مداوم حضرت اذعان داشتند.


امام جمعه راین با اشاره به شکل گیری برخی فرقه ها در زمان امام کاظم(ع) و اشاره به اینکه آموزه مهدویت از دوران امام صادق(ع)رواج خوبی در جامعه آن روز داشت، افزود: در آن زمان مردم می دانستند که یکی از فرزندان ائمه، جهان را پر از عدل و داد می کند و لذا عده ای اسماعیل(فرزند امام صادق)برادر امام کاظم را بر این مسئله تطیبق دادند در حالیکه وی قبل از پدر از دنیا رفته بود و از این رو از پذیرش امام کاظم به عنوان امام جامعه سرباز زدند.

 

وی با بیان حدیثی از امام هفتم در خصوص اهمیت برآورده کردن حاجات دیگران، گفت: آن حضرت می فرماید "خداوند بندگانی دارد که سعی در حوائج مردم می کنند، اینان در روز قیامت در امنیت به سر می برند.

 

حجت الاسلام اسماعیل پور با بیان اینکه بر اساس آموزه های دینی، در این زمینه اولویت در رسیدگی به حوائج اطرافیان و نزدیکان است، بیان داشت: هزینه کردن پول، آبرو و حتی گاهی استفاده از نفوذ کلام برای رفع حاجت دیگران از مصادیق تلاش برای گره گشایی از کار مردم است.

 

وی با ذکر اینکه حتی گاهی لازم است گره گشایی از کار مردم و رفع حوائج آنان به فدا کردن جان خویش باشد، تصریح کرد: سیره ائمه اطهار(ع) اینگونه بوده است و فلسفه شهادت ایشان نیز همین است.


امام جمعه راین با بیان اینکه طهارت باطن و فضای تربیتی ائمه به گونه ای بود که ایشان برای رفع حاجت هدایتی شیعه و قرار دادن آنان در مسیر هدایت، مصیبت ها را تحمل کرده و در نهایت شهادت را برگزیدند، گفت: تداوم خط شیعه با گذشت بیش از هزار سال را نتیجه این امر است.
 

وی در خصوص زندانی کردن و علت شهادت حضرت هم با استناد به متون روایی، گفت: علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود «امین» را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند.

 

امام جمعه راین ادامه داد: جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می‌داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند؛ گفته اند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود؛ و اگر ناچار می‌خواهد برود از او سعایت نکند.

 

وی افزود: علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می‌دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت: یا رسول الله از تو پوزش می‌خواهم که می‌خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می‌خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره نزد والی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

 

امام جمعه راین خاطرنشان کرد: عیسی پس از مدتی نامه ای به هارون نوشت وگفت: که موسی بن جعفر در زندان جز عبادت و نماز کاری ندارد یا کسی بفرست که او را تحویل بگیرد یا من او را آزاد خواهم کرد. هارون امام را به بغداد آورد و به فضل بن ربیع سپرد و پس از مدتی از او خواست که امام را آزاری برساند اما فضل نپذیرفت و هارون او را به فضل بن یحیی بن خالد برمکی سپرد.

 

وی یادآور شد: چون امام در خانه فضل نیز به نماز و روزه و قرائت قرآن اشتغال داشت فضل بر او تنگ نگرفت و هارون از شنیدن این خبر در خشم شد و آخر الامر یحیی امام را به سندی بن شاهک سپرد و سندی آن حضرت را در زندان مسموم کرد و چون آن حضرت از سم وفات یافت سندی جسد آن حضرت را به فقها و اعیان بغداد نشان داد که ببیند در بدن او اثر زخم یا خفگی نیست. بعد او را در باب التبن در موضعی به نام مقابر قریش دفن کردند. تاریخ وفات آن حضرت را جمعه هفتم صفر یا پنجم یا بیست و پنجم رجب سال 183 ق در 55 سالگی گفته‌اند.


گفتنی است، این مراسم با مداحی و سینه زنی در سوگواری آن حضرت همراه بود و در پایان عزاداران، میهمان سفره باب الحوائج موسی بن جعفر(ع) بودند.

 


پایان پیام/

کد خبر 142435

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha