استعمار، فرقه سازی و بمب خوشه ای فرهنگی/بابیت و بهائیت

تظاهر مصلحت آمیز سران بهائیت به مسلمانی/ ادعای الوهیت، همزمان با التماس و عجز و لابه /پیشوای مذهب بهائی و شوالیه ملکه انگلیس/ تئوریزه کردن ظلم پذیری: نزاع حتی با شیطان نیزممنوع است!

سه فرقه احمدیه در پاکستان،بابیت و بهائیت در ایران و وهابیت در عربستان از مهمترین نقشه های استعمار برای به انحراف کشاندن مسلمانان و اعتقاداتشان بوده است.سرویس سیاسی خبرگزاری شبستان سلسله بررسی های خود در مورد اثرات و ابعاد این فرق ضاله را به مرور تقدیم خوانندگان خواهد نمود.به عنوان اولین بخش به بازخوانی جریان منحط بابیت و بهائیت پرداختیم.
جریانات موسوم به بابی گری ، بهائیگری ، ازلی گری و... بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب ایران معاصر است . از دو جهت مطالعه این فراز تاریخی عبرت انگیز و درس آموز ضروری می نماید : نخست فهم ابزار ها و روشهای استعمار انگلیس و امریکا است چرا که تاریخ فرقه های بابیت و بهائیت از ابتدا تاکنون با عناصر زر وزور انگلو- صهیون عجین بوده است . ودوم رصد کردن سیر تاریخی است که به یک " انحراف بزرگ " انجامید . براستی اگر سرانجام امروزی این خط انحرافی برای مردم ، نخبگان ، علما و سیاسیون آنروز ایران معلوم بود ، چه میکردند و چه می اندیشیدند ؟ تحقیقات تاریخی ثابت کرده است " بهائیت " قبل از رسیدن به مرحله امروزی و اعلام مواضع صریحا " کفر آمیز " و " الحادی " ، دوره هایی از " نفاق " و " دورویی " را در تاریخ سپری کرده است . در مراسم ختم عباس افندی در فلسطین آنروز ، مسلمانان اهل تسنن نیز شرکت داشتند . چرا که رفتار منافقانه عباس افندی ، چهره ای از بهائیت را ارائه کرده بود که نه یک فرقه غیر اسلامی بلکه یک گروه اسلامی ، تلقی می شد .


تظاهر مصلحت آمیز سران بهائیت به مسلمانی
منابع بهایی از تظاهر مستمر بهاء و عباس افندی ( پسر بهاء و رهبربعدی فرقه بهائیت ) و خانواده آنها در دوران حضور در بغداد و اسلامبول خبر میدهند.حسن موقر بالیوزی،از رفتن مستمر بهاء به مسجد مسلمانان سخن گفته و تصریح میکند که: " دراسلمبول نیز چنانکه عادت مبارک (بهاء!) در ایام توقف در بغداد بود ، مرتبا به مسجدتشریف می بردند " و از اظهارات دکتر یونس افروخته ( از دیگر سران فرقه ) بر می آید که باز ماندگان بهاء نزد دیگرن ازوی به عنوان یکی از اقطاب صوفیه مسلمان یاد می کردند . عباس افندی نیز ، پس از پدر ، شیوه پنهان کاری را رعایت میکرد ودر هنگام توقف در عکا و حیفا و مصر، کاملا رعایت مصلحت را مد نظر داشت . در واقع فرفه ای که ادعا داشت تنها مبشر ظهور علی محمد باب ( قائم موعود اسلام ) است (!) کارش به آنجا رسیده بود که رهبرانش در محل زندگی خود ناگزیر بودند برای ایمن ماندن از تحریک و آسیب مردم محل ، ادعاهای خویش را پنهان دارند ! بگونه ای که مردم مسلمان ، آنان را نیز همچون خود، پایبند به اسلام می پنداشتند . جالب است بدانیم ، حتی وقتی عباس افندی در حیفای فلسطین مرد ، بازماندگان وی اعلان تشییع جنازه وی را با سر تیتر اسلامی و قرانی مشهور " انا للله و انا الیه راجعون " و با امضای " جمعیت اسلامیه " ! چاپ و منتشر کردند .


ادعای الوهیت، همزمان با التماس و عجز و لابه
عزیزالله سلیمانی ( نویسنده و مبلغ سرشناس بهائی ) در کتاب مشهورش ، " مصابیح هدایت " داستان جالبی را نقل میکند که نشان میدهد بهائیان قائل به الوهیت بهاء هستند : "خانم حضرت ورقه علیا ( خواهر عباس افندی ) اذن جلوس داد، به عزیزالله فرمودند در ایران چه میکردید ؟ روح الله به جواب مبادرت نموده عرض کرد تبلیغ میکردیم . فرمودند وقتی که تبلیغ می کردید چه می گفتید ؟ عرض کرد می گفتیم خدا ظاهر شده . خانم لب را به دندان گزیده گفتند : شما به مردم میگفتید خدا ظاهر شده ؟ عرض کرد ، به همه کس نمی گفتیم : به اشخاصی میگفتیم که استعداد شنیدن این کلمه را داشته باشند . خانم فرمودند این قبیل اشخاص را چطور می شناختید ؟ عرض کرد به چشم اشخاص که نگاه می کردیم ملتفت می شدیم که میشود چنین حرفی زد یا نه . خانم خندیدند ... " قبله بهائیان در هنگام نماز ، قبر بهاء در عکا است در هنگام تلاوت آیات و مناجات نیز ، هر چند رو به قبله بودن برای بهائیان الزامی نیست ، اما در " قلب باید توجه به جمال قدم و اسم اعظم " یعنی بهاء داشته باشند ، " زیرا مناجات و راز و نیاز ما با اوست و شنونده ای جز او نیست و اجابت کننده ای غیر او نه " !
نقل کلام ناپلون سوم (امپراتور فرانسه ) در مورد ادعای الوهیت بهاء نیز خالی از لطف نیست ، شوقی ( نوه عباس افندی ) در لوح قد ظهر یوم المیعاد میگوید : وقتی لوح بهاء به دست ناپلون رسید گفت : " اگر این شخص خدا است ، من دو خدا هستم " ! این الفاظ و القاب شرک آمیز زمانی که با عریضه های خاضعانه و ملتمسانه همین جناب بهاء به مثلا کنت دو گوبینیو ( برای نجات از زندان عثمانی ) مقایسه شود ، خوراک خوبی برای یک طنز پرداز زبر دست فراهم میسازد . بالاخره وقتی در " زمین " تحولیت نگیرند . مجبوری در عالم شعار و الفاظ ، برای خود شوکتی دست و پا کنی !
پیشوای مذهب بهائی و شوالیه ملکه انگلیس
پس از تحکیم پایه های قیومیت انگلیس بر قدس ، دولتمردان انگلیسی حاضر در فلسطین ، در نامه ای به لندن ، پیشنهاد کردند بابت " خدمات صادقانه و مستمر " عباس افندی به " آرمان بریتانیا " و استفاده افسران بریتانیایی مستقر در حیفا از " نفوذ و نظرات ارزشمند " پیشوای بهائیت ، نشان و لقب عالی امپراطور به وی اعطا گردد . این پیشنهاد تصویب شد و ژنرال آللبنی( حاکم نظامی حیفا و فرمانده کل قوای بریتانیا ) در اوریل 1920 رسما مراسمی بر پا کرد و به نمایندگی از دربار لندن به پیشوای بهائیان ، لقب " سر"(sir) و نشان " شوالیه امپراتوری " (knighthood) داد .

بهائیت و صهیونیزم: پیوندی دیرین
به گواه تاریخ ، روابط سران بهائیت با صهیونیزم ، پیشینه ای بس دراز تر از عمر " رژیم اسرائیل " دارد عباس افندی دستکم از آغاز قرن 20 ، در اثر ملاقات با برخی از سران صهیونیزم ( همچون بن زوری ) از طرحهای نهان و آشکار صهیونیزم جهانی نسبت به فلسطین بی خبر نبود . وی در سال 1907 برای حبیب موید ( از خاندان یهودی بهائی شده ) تشکیل اسرائیل را این گونه پیشگویی می کند : "اینجا فلسطین است ، اراضی مقدسه است . عن قریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهد نمود ، سلطنت داودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت . این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردید ندارد ... تمام پراکندگان یهود جمع می شوند و این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد ... " بن زوری ( از فعالان صهیونیزم و ریس جمهور بعدی اسرائیل ) خود به ملاقاتش با عباس افندی در عکا تصریح دارد و تاریخ این دیدار را نیز در سالهای 1909 – 1910 یعنی حدود 40 سال قبل از تاسیس رژیم اسراییل می داند ، که نشانگر عمق استراتژیک روابط میان سران بهائیت و صهیونیستها هست . شواهد تاریخی هم چنین از ارتباط عباس افندی بااعضای خاندان روچیلد ، گردانندگان و سرمایه گذاران اصلی در طرح استقرار یهودیان در فلسطین ، حکایت دارد . گذشته از این تاریخچه غیر قابل کتمان ، ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در روز یکشنبه 17 دی 1385 در سخنرانی خود که تعدادی از سران فرقه ضاله بهائیت نیز حضور داشتند ، ضمن رد اخبار منتشره پیرامون حمله ارتش رژیم صهیونیستی به تاسیسات ایران ، به سران بیت العدل بهائیان اطمینان داد که به احترام مقدسات ! آنان در ایران از حمله به این کشور منصرف شده است . ( این سخنان که در توجیه عقب نشینی اسرائیل از تهدید جمهوری اسلامی به حمله نظامی و در شرایط پس از شکست در جنگ 33 روزه لبنان بیان شد ، در حقیقت بهائیان را منت کش و روغن ریخته را نذر امامزاده کرد !! )
 

 

تئوریزه کردن ظلم پذیری : نزاع حتی با شیطان نیزممنوع است !
عباس افندی ، در ایام اقامت خویش در لندن ،در ایام عید میلاد مسیح (ع) در پیامی خطاب به خوانندگان روزنامه کریستچین کامنولث لندن اظهار میدارد : " ملاحظه می کنید که حضرت آدم وسایرین در جنت بودند . به مجرد آنکه در جنت عدن در میان حضرت آدم وشیطان نزاعی حاصل گشت ، جمیع از جنت خارج شدند تا آنکه نوع انسان عبرت گیرد و اگاه شود که نزاع و جدال ، سبب حرمان است ، حتی با شیطان . لذا در این عصر نورانی به موجب تعالیم الهی حتی با شیطان نزاع و جدال جائر، نه ...! "
معلوم نیست این رهبر بهائی ، قادر به درک نکات روشن و همه کس فهم نیست یا خود را عامدانه به آن راه میزند ؟ او در قالب این مثال میخواهد بگوید : اگر استعمار گران در این دوران " نورانی " ! به کشورتان تجاوز کردند ، مبادا خونسردیتان را از دست داده و با انان به " نزاع " برخیزید . یعنی مبادا به دفاع از جان ومال وناموس کشور خویش قیام کنید . چنان که به نقل از منابع بهائی، وقتی خبرنگار مسیحی فلسطینی نزد عباس افندی می رود و از توطئه صهیونیست برای سیطره بر کشور فلسطین اظهار نگرانی می کند . آن وقت جناب عباس افندی – در نقش وکیل مدافع صهیونیستها – به او می توپد که : " بس است دست از این تعصبات دینی و مذهبی بردار . "


دولتمردان بهایی و نفوذ گسترده در رژیم پهلوی
سپهبد عبدالکریم ایادی ، از عناصر مهم و کلیدی تشکیلات بهائیت در دوران پهلوی بود . وی از نفوذ خود در دربار پهلوی ، برای اهداف فرقه بهائیت استفاده می کرد . ایادی طبیب مخصوص شاه بود . او آدم ذی نفوذی بود که در کار واردات دارو و زمین بازی های متداول دست داشت . در گزارش های سفارت امریکا در ایران در شرح ایادی امده است : " اودر شرکتهای متعدد از قبیل شرکت نفت پارس سهم دارد .معمولا بین 15 تا 40درصد سهام این شرکتها از آن اوست ... تیمسار ایادی در عین حال از حق انحصاری بهره برداری از میگوی خلیج فارس برخوردار است . " ارتشبد فردوست رکن مهم اطلاعاتی و امنیتی رژیم پهلوی ، می گوید " مشاغل او را کنترل کردم و به 80 رسیدم . به محمد رضا گزارش دادم . محمد رضا در حضور من از او ایراد گرفت که 80 شغل را برای چه می خواهی ؟ ایادی به شوخی جواب داد و گفت : می خواهم مشاغلم را به 100 برسانم " ؟ فردوست می گوید " می توان کتابی نوشت که ، آیا ایادی بهائی بر ایران سلطنت می کرد یا محمد رضا پهلوی ؟! تمام ایرانیان رده بالا ، چه در ایران باشند و چه در خارج ، خواهند پذیرفت که سلطان واقعی ایران ایادی بود ... در زمان حاکمیت ایادی بهائیان در مشاغل مهم قرار گرفتند "
 

تفاخر بهائیان به نفوذ خویش در ارکان رژیم پهلوی
به گزارش ساواک از محفل بهائیان شیراز مورخ 19 مرداد 1350 دقت کنید :" آقای فرهنگی اظهار داشت : بهائیان در کشور های اسلامی پیروز هستند و میتوانند امتیاز هر چیزی را که می خواهند بگیرند . تمام سرمایه های بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران ، مربوط به بهائیان و کلیمیان است . تمام آسمان خراش های تهران ، شیراز ، اصفهان ، مال بهائیان است . چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهائیان وکلیمیان می چرخد . شخص هویدا بهائی زاده است . او یکی از بهترین خادمان امر الله است و امسال مبلغ 15 هزار تومان به محفل ما کمک کرده است . آقایان بهائیان ، نگذارید کمر مسلمانان راست شود ... " در گزارشی دیگر که قید " خیلی محرمانه " دارد آورده شده است : " در زمان قدیم احباء نمی توانستند بگویند ما بهائی هستیم و نمی توانستند تبلیغ کنند . اگر هم مبارزه ای می نمودند فورا آنها را می کشتند ، لیکن اکنون آن تعصبات کنار گذاشته شده است . اکنون از امریکا و لندن صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس و بی حجابی را رونق دهیم ... در این کشور و کشورهای مسلمان دیگر هر چه می توانید با پیروی از مد و تبلیغات ، ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند امام حسین (ع) فاتح دنیا بوده و علی (ع) غالب دنیا .... این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین میروند و دنیای حضرت بهاالله رونق می گیرد "
آیت الله بروجردی و فرقه بهائیت
دکتر جزایری ، وزیر فرهنگ کابینه رزم آرا ، می گوید:" در سال 1329 که وزیر فرهنگ بودم به دیدار آیت الله بروجردی در قم رفتیم .ایشان گفتند که پیامی برای دولت و شاه دارم و آن این است که چندی است شوقی افندی از "عکا " دستور داده که بهائیان متظاهر شوند و تا به حال اگر محفلی و مجلسی داشتند تظاهر نمی نمودند ، اما اخیرا پلاک نصب می کنند ( اینجا محفل است ) و این موجب شکوه مسلمانان است و حتی یکی از افسران ژاندارمری در حدود کاشان رسما تبلیغ مینماید و هر چه هم به دولت گفته شد که این افسر را از حدود حوزه علمیه قم تغییر دهند تاثیری نکرد " دکتر جزایری می افزاید " حضرت آیت الله بروجردی میگفتند کار بهائیان به جایی رسیده است که یکی از کارکنان فرهنگ که بهایی است ، نامه ای به من نوشته ومرا تبلیغ نموده و دعوت کرده است که بهائی شوم ، تا خودم و شیعیان رستگار گردند (!) . من گستاخی او را به وزارت فرهنگ گوشزد نمودم و او را موقتا برکنار نمودند ، اما مجددا با اعمال نفوذ به خدمت فرهنگ برگشت . علمای مشهد هم نوشته اند که تعداد زیادی از کادر آموزش فرهنگ مشهد ، بهائی هستند . تمام این موضوعات را به دولت و شاه بگویید ."
آیت الله بروجردی ، همچنین پس از رمضان 1373 ق ( 1333 ش) در نامه ای به آقای فلسفی ، او را مامور ساخت که با محمد رضا پهلوی دیدار کند و راجع به خطر نفوذ بهاییت بهائیت در کشور به وی هشدار دهد . ایشان در این نامه به اقای فلسفی نوشته اند : " ... چندی قبل از آبادان مکتوبی از بعضی وکلای فقیر رسیده بود و اظهار داشته بودند که تقریبا اداره امور نفت آبادان با فرقه بهائیه شده ... نمی دانم اوضاع ایران به کجا منجر خواهد شد ؟ مثل این که اولیای امور در ایران در خواب عمیقی فرو رفته اند ... شاید بشود در موقعی بعضی اولیای امور را بیدار کنید و متنبه کنید که قضایای این فرقه کوچک نیست . عاقبت امور ایران را از این فرقه حقیر ، خیلی وخیم میبینم . به اندازه {ای } اینها در ا‌دارات دولتی راه دارند و مسلط بر امور هستند که دادگستری جرئت این که یک نفر از اینها که ثابت شده است قاتل بودن او در ابرقو پنج مسلمان بی گناه را ، مجازات نماید ... به هر تقدیر اگر صلاح دانستید از دربار وقت بخواهید و مطالب را به عرض اعلی حضرت همایونی برسانید . گرچه گمان ندارم اندک فایده ای مترتب شود . به کلی حقیر از اصلاحات این مملکت مایوس هستم . "
مرحوم محمد حسن رجبی ( دوانی ) به امر آیت الله بروجردی در سال 1338ش مامور ترجمه جلد 13 بحار الانوار گردید . استاد دوانی در اواخر سال 1339 ش این کتاب را تحت عنوان " مهدی موعود " منتشر کرد ، آقا محمد حسن ( فرزند آیت الله بروجردی ) نقل میکند : " وقتی کتاب مهدی موعود را به ایشان دادم به قدری خوشحال شد که حد نداشت .پیوسته آن را می خواندند و بعد از مطالعه هم در طاقچه پشت سرشان میگذاشتند ... ایشان می گفتند : بسیار خوب ترجمه و چاپ شده است ."
مبارزه امام خمینی با فرقه انحرافی بهائیت
مبارزات علنی امام خمینی ( ره ) علیه سیاستهای ضد دینی و ضد فرهنگی رژیم پهلوی در سال 1341 ش در جریان تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی به صورت علنی آغاز شد . در این لایحه با حذف قید مسلمان بودن و سوگند به قرآن ، غیر مسلمان در راس آنها ، بهائیان بدون هیچ گونه منع قانونی می توانستند به مناصب وپستهای مهم دست یابند . امام با هوشیاری هدف از این لایحه راحاکمیت بهائیان برسرنوشت ایران ارزیابی کرده و علیه آن موضع گیری کردند : "... اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم ، قران کریم و اسلام در خطر است . استقلال مملکت و اقتصاد آن در قبضه صهیونیستهاست که در ایران به { صورت } حزب بهائی ظاهر شدند ... "
ایشان در سال 42 طی پیامی خطاب به علمای یزد ، صریحا از تسهیلاتی که دولت علم برای انجام کنفرانس ضد اسلامی بهاییان در لندن منظور کرده بود انتقاد وافزودند : " بسیاری از پستهای حساس به دست این فرقه ( بهائیت ) است که حقیقتا عمال اسرائیل هستند "
سرانجام رژیم که تاب مقابله با امام را نداشت در آبان 1343 ایشان را بازداشت و به ترکیه تبعید کرد . با تبعید امام ، روند هجوم بهائیان به دستگاه حکومت که به دوران مشروطه باز می گردد ، شتاب بیشتری گرفت و هویدای بهائی زاده ، برای 14 سال نخست وزیر شد . در این دوره ، روز به روز بر قدرت این فرقه در ایران افزوده شد بطوری که در کابینه هویدا 9 وزیر بهایی راه یافت . اما بالاخره در بهمن 1357 پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ، بهائیت را با " بدترین بحران " در طول تاریخ خویش مواجه کرد .
حمایت صریح رونالد ریگان ، رییس جمهور وقت امریکا ، در سال 1362 از بهائیان دستگیر شده توسط نظام جمهوری اسلامی و محکوم شمردن دادگاههای انقلاب اسلامی به علت صدور حکم مبنی بر حبس و اعدام تعدادی از سران فرقه ضاله بهائیت به جرم جاسوسی واکنش کوبنده حضرت امام خمینی را در پی داشت و ایشان از این اقدام ریگان به مثابه دلیلی آشکار بروابستگی سیاسی بهائیان به امپریالیسم امریکا یاد کرده و این اقدام را شبیه به حمایت امپریالیسم روسیه شوروی از سران باز داشت شده حزب توده دانستند : "اگر دلیل ما نداشتیم به اینکه {اینها} جاسوس آمریکا هستندجز طرفداری ریگان از آنها، ودلیلی نداشتیم که حزب توده جاسوس هستند جز طرفداری شوروی از آنها، {برای اثبات مدعای ما }کافی بود... بهاءی ها ،یک مذهب نیستند، یک حزب هستند، یک حزبی که درسابق، انگلستان پشتیبانی آنهارا میکرد، وحالا هم آمریکا دارد پشتیبانی میکند. اینها هم جاسوس اند مثل آنها..."
راز عدم نفوذ بهائیت در میان اعراب
اغلاط شگفت انگیز ادبی و عربیهای مضحک موجود در کتابهای بیان، اقدس وایقان هر عرب زبانی را در نخستین برخورد به وحشت می‌اندازد.راز ناچیز بودن نفوذ این فرقه در میان اعراب ونیز خودداری وبعضا نهی صریح محافل بهائیت ازچاپ ونشر این کتابها در بین مردم،ریشه در این حقیقت تکان دهنده دارد.(در شمارگان (47-48) فصل نامه تخصصی تاریخ معاصر ایران به موارد متعددی از این اغلاط اشاره شده است.)

 

استعمار ، فرقه سازی و بمب خوشه ای فرهنگی
از ویژگیهای بارز جریان بابیت ( و بهائیت منشعب از آن ) تقسیم مداوم آن به فرقه ها ، دسته بندی ها و انشعابات جدید است . بگذریم از این که خود " بابیت " در اصل ، یکی از انشعاباتی بود که در گروه شیخیه و در میان پیروان شیخ احمد کسایی و سید کاظم رشتی ، رخ داد . برخی از پژوهشگران معتقدند گرچه جریان بابیت و بهائیت به دلایل انحراف اعتقادی و وابستگی به استعمار روس ، انگلیس و امریکا با عدم اقبال مردم ایران روبرو شد اما همین صدمات به مثابه یک " بمب فرهنگی خوشه ای " در بین مسلمانان عمل کرده است . پس از مرگ میرزا علی محمد شیرازی ، ( باب ) اختلافات و تفرقه های پی در پی به وجود آمد و فرقه های متعددی ساخته شد . روند این فرقه سازی گرچه نتوانست به انهدام فرهنگ مسلط شیعی در کشور بیانجامد ، ولی به هر صورت ، تعدادی از افراد را از بدنه اقتدار دینی حاکم بر کشور جدا کرد و با این کار عملا به منافع استعمار غرب سود رساند .

منبع:
فصل نامه تخصصی تاریخ معاصر ایران در شمارگان (48 -47 ) ، 49 و 50
 

کد خبر 14446

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha