معضلی به نام دانشگاه!

چرا باید جوان ما 4 سال وقت خود را صرف مهندسی برق کند و پس از آن فروشنده بوتیک شود؟ آیا بهتر نیست به تعداد نیاز بازار کار در هر رشته دانشجو پذیرفته شود و در کنار آن راهکارهایی برای افزایش مطالعه اندیشیده شود؟

خبرگزاری شبستان: کنکور سراسری سال 92-91 کشور از روز پنج شنبه آغاز شد و طی سه روز داوطلبان در گروههای آزمایشی مختلف به رقابت با هم می پردازند.
دکتر ابراهیم خدایی، مشاور عالی سازمان سنجش آموزش کشور، در ارتباط با ظرفیت دانشگاههای کشور گفت: با توجه به کاهش داوطلبان و افزایش ظرفیت ها و با احتساب اینکه تقریبا احتمال می رود 10 تا 15 درصد داوطلبان در سر جلسه غایب باشند، بیش از 70 درصد داوطلبان می توانند فقط در آزمون سراسری که سازمان سنجش برگزار می کند موفق باشند.
وی اضافه کرد: علاوه بر این اگر ظرفیت دانشگاه آزاد، پیام نور و علمی کاربردی را اضافه کنیم، ظرفیت آموزش عالی بیشتر از تعداد داوطلبانی می شود که در کنکور شرکت می کنند. و این امید بخشی را به داوطلبان می دهم تا در ورود به دانشگاه نگران نباشند.
این سخنان نشان می دهد که بحمدالله مسئولان ما معضل کنکور را حل کرده اند و حالا می توانند با فکری باز و بدون دغدغه به مشکلات دیگر جوانان رسیدگی کنند. چه چیزی مهمتر از این که مسئولین آموزش عالی ما و خدمتگزاران دانشگاه آزاد در عملیاتی پیچیده غول کنکور را به زنجیر کشیده اند و جوانان ما را از استرس ها، بیماری های روحی و روانی، سرکوفت های پدر و مادر و اطرافیان و هزاران درد و مرض دیگر رهانیده اند.
شایسته است است به پاس چنین حرکت بزرگی، کنکوری های عزیز پس از فارغ شدن از امتحانی که تنها برای تعیین دانشگاه انجام می دهند، طومار بزرگی را تهیه کرده و در آن خطاب به رئیس جمهور و امرای ارتش و سرداران سپاه درخواست کنند تا مدال شجاعت و ایثار را به برادران دانشجو اهدا نمایند. البته پیش از آن دو مدال بزرگ تر از لحاظ وزنی و ابعادی را به موسس و بنیانگذار و مغز متفکر دانشگاه آزاد و رئیس بزرگ پیشین آن که آرم زیبای این دانشگاه را بر فراز هر کوه و دشت و بیابانی برافراشت، اهدا کرده و از مقام شامخ این دو خدمتگزار و سرباز ملت تقدیر به عمل آورند.
پس از آن هم می توان از این عملیات عظیم فیلمی به کارگردانی اصغر فرهادی ساخته و آن را کاندید دریافت جایزه هایی از قبیل خرس نقره ای و پاندای کونگ فو کار و... بنماییم. اسکارو هم که اصغر آقا به نام خودش زده حتما می بریم. در بازار داغ ساخت بازیهای کامپیوتری داخلی هم می توان " مدال افتخار22 " را از روی آن بسازیم تا از فروشش بتوانیم اعتبارات لازم برای افزایش ظرفیت های جدید را بدست آوریم.
بعد از فراقت از اسکارو این برنامه ها هم فکر کنیم، ببخشید بخوابیم تا در خواب ببینیم جوانان چه مشکل دیگری دارند تا با مجاهدت و ایثار به جنگ آنها برویم. البته فکر نکنم مشکل خاص دیگری وجود داشته باشد. جوانان عزیزمان همه به دانشگاه می روند و 5-4 سالی سرشان گرم است. محیط دانشگاهها هم که کاملا اسلامی است و از سلامت فرهنگی کامل برخوردار است. در یک محیط مناسب درس می خوانند و با توجه به سطح علمی بسیار بالای دانشگاههایمان، همه با سطح علمی و فرهنگی بالا فارغ التحصیل شده و وارد اجتماع می شوند! بازار کار هم که از کمبود دکتر و مهندس و نیروی فرهیخته رنج می برد!
قصدم این بود که این مطلب را همینطور به صورت طنز به پایان ببرم ولی ضرورت بیان برخی حقایق اجازه نداد به این روند ادامه دهم و مجبور شدم از این حال و هوا خارج شوم.
واقعیت این است که جامعه ما از به هم ریخته شدن ساختارهای فرهنگی- اجتماعی خود رنج می برد. فاصله سن بلوغ جنسی با بلوغ اجتماعی و اقتصادی روز به روز بیشتر می شود و تحت تاثیر آن خطر بزرگی امنیت اخلاقی جامعه را تهدید می کند. تحت تاثیر فرهنگ وارداتی مصرف گرایی، تجمل پرستی و روزمرگی هر روز بیشتر رواج می یابد. نظام اشتغال به کار به هم ریخته است. از کارهای دولتی و کارمندی که بگذریم، در نظام سنتی کار، شاگردی کردن لازمه هر کاری بود. این نظام چند خاصیت داشت: اول این که فرد بدون سرمایه وارد بازار کار می شد. دوم این که شیوه کار و کاسبی را می آموخت و نیز در کنار آن بسیاری از قواعد اخلاقی بازار را فرا می گرفت. سوم این که در طول این مدت هم از حقوق آن ارتزاق می کرد و هم هم سرمایه ای جمع می کرد تا بعد از 20-15 سال مستقل شده و برای خودش کار کند. هم اکنون با به هم ریختن این سیستم بیکاری افزایش پیدا کرده که تاثیر مستقیم بر امنیت اخلاقی و اجتماعی کشور دارد. همچنین بازار از دگرگونی ارزشها توسط کاسبان نوپا رنج می برد.
در این میان برخی تصمیم گیریهای بدون کارشناسی قوز بالا قوز شده است. من از مسئولین وزارت علوم و دانشگاه آزاد سوال می کنم. آیا تا کنون بررسی نموده اند وقتی مثلا در رشته مهندسی برق سالانه n نفر دانشجو در کل کشور پذیرفته می شود. آیا یک پنجم این تعداد نیاز به مهندس برق داریم یا نه؟ چرا باید جوان ما 4 سال وقت طلایی خود را صرف مهندسی برق کند و پس از آن فروشنده بوتیک شود؟ آیا بهتر نیست به تعداد نیاز بازار کار در هر رشته دانشجو پذیرفته شود و در کنار آن برای بالا بردن سطح فرهنگی مردم راهکارهایی برای افزایش مطالعه اندیشیده شود؟ کاری که در همه کشورهای پیشرفته انجام می شود.
آیا مسئولین آموزش عالی ما به تاثیرات سوء افزایش ظرفیت ها بر نظام بازار کار ما اندیشیده اند؟ آیا می دانند یک لیسانسه هرگز حاضر به شاگردی نخواهد شد و این امر چه لطمه هایی به بازار می زند؟
مطلب دیگری که در این زمینه وجود دارد بحث محتواست. من به عنوان کسی که خود پیش از این تاثیر مستقیم افزایش ظرفیت ها را بر نزول سطح آموزشی دیده است عرض می کنم تا کی بحث محتوا در دانشگاهها می خواهد در سایه افزایش ظرفیت ها قرار بگیرد؟ تا کی دستورات مقام معظم رهبری مبنی بر اسلامی کردن محتوای علوم انسانی می خواهد بر زمین بماند؟ با توجه به این که احتمالا پس از این می خواهد افزایش ظرفیت ها در دوره ارشد و دکترا صورت پذیرد عرض می کنم که این سیاست مشکلی از نسل جوان حل نمی کند بلکه بر مشکلات آنها چند برابر می افزاید.
پایان پیام/
 

کد خبر 146949

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha