نوشتاری ازآیت الله صافی گلپایگانی در تبیین احادیث «امان»

از جمله برکات وجود حضرت ولی‌عصر علیه السلام، در امان‌بودن زمین و اهل آن از فنا و نابودی است. در اخبار و روایات بسیاری، این مسأله مهم مطرح شده است، البته این موضوع به تبیین و تفسیر نیاز دارد که به همین جهت...

خبرگزاری شبستان//قم


اشاره:
از جمله برکات وجود حضرت ولی‌عصر علیه السلام، در امان‌بودن زمین و اهل آن از فنا و نابودی است. در اخبار و روایات بسیاری، این مسأله مهم مطرح شده است، البته این موضوع به تبیین و تفسیر نیاز دارد که به همین جهت پای درس آیت الله صافی گلپایگانی مدظله العالی می‌نشینیم و از قلم رسای ایشان استفاده می‌نماییم:

 

موضوع این‌که وجود امام، امان از فنا و پایان دنیا است و زمین به وجود امام به إذن الله و تقدیره برقرار و پایدار است، بر حسب اخبار متواتره از طرق عامه و خاصه من جمله اخبار امان، ثابت و مسلم است و اخباری از این امور، مانند اخبار از ملاحم و اوضاع مستقبل دنیا و تکویر شمس و انکدار نجوم و انشقاق سماء و امتداد و انبساط زمین و سیر جبال و ... فقط از طریق وحی و اخبار پیغمبر صادق مصدق قابل قبول و باورآور است و از اموری که مستقیماً با برهان عقلی قابل اثبات باشد، نیست.


و اگر صاحبان بعض مسالک و اهل علوم عقلیه یا مدعیان کشف و شهود بر حسب نگرش‌های خود، خصوص دخل وجود امام را در بقاء عالم ثابت بدانند و بر آن استدلال عقلی هم بنمایند، چون خارج از فهم عامه و بلکه اکثر خواص است، نیاز به اثبات مقدمات دیگر دارد، و از نظر آنهایی که در این مسالک سیر نمی‌نمایند و اثبات این امور را با عقل مقبول نمی‌شمارند، راه صواب همان اتکاء به وحی و اخبار مخبر عن الله است که وساطت و سفارش او بین الخلق و الخالق به دلیل و معجزه ثابت شده باشد.


بنابراین همین‌که در عالم ثبوت و واقع این موضوع امکان داشته باشد با اخبار نبی ثابت النبوة و وصی ثابت الوصایة ثابت می‌شود و نفس انسان مستقیم الذهن آن را می‌پذیرد و باور می‌کند. آیا عقل توانسته و می‌تواند از واقعه‌ای، مثل قتل عمار به دست فئه باغیه ده‌ها سال قبل خبر بدهد؟ آیا با دلیل عقلی می‌توان مثل وحی خبر از جنگ جمل داد؟ یا از معارضه زبیر با امیرالمؤمنین یا از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام و صدها وقایع غیبیه دیگر خبر داد؟ هیچ عقلی نمی‌تواند از این امور غیبیه خبر بدهد، ولی با خبر نبی ثابت النبوة و وصی ثابت الوصایة، پذیرفته می‌شود و ردّ آن به عنوان این‌که دلیل عقلی ندارد جایز نیست.


بنابر این بر حسب این روایات معتبره و متواتره که از آن جمله در نهج البلاغه نیز از حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است که فرمود:
«اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ للهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً» (2)
و محدثان بزرگ اهل سنت نیز آن را روایت کرده‌اند، این فایده وجود امام غایب -که وجودش امان اهل ارض است و بقاء آن وابسته به بقاء اوست- قابل انکار و تردید نیست.


امّا نقض و ردّ این دلیل نقلی به وقوع جنگ‌ها و ویرانی‌ها و زلزله‌ها و آتش‌فشان‌ها و سیل‌ها و طاعون‌ها و وباها و امور دیگر در طول دوازده قرن بلکه چهارده قرن و بلکه در تمام ادوار و اعصار، جوابش این است که از این اخبار و احادیث، نفی کلی این حوادث که طبیعت عالم و زمین مقتضی آن است و علاوه سنت ‌الله بر آن جاری شده است استفاده نمی‌شود. اینها اموری است که حتی بر حسب نظام مقرر در این عالم طبیعت، حدوث آنها طبیعی است و غرض از این‌که امام امان است این نیست که با وجود امام کسی بیمار نمی‌شود یا جنگی واقع نمی‌شود یا زلزله و حوادث دیگری اتفاق نمی‌افتد. همه‌ی این امور در اعصار حضور انبیاء و ائمه علیهم‌السلام اتفاق افتاده و بعد از این هم اتفاق خواهد افتاد.
بلکه غرض این است که امام، وجودش در بقاء ارض مؤثر است و آن‌گاه که زمین خالی از حجت باشد، زمین و نظامات آن بر هم می‌خورد.
مع ذلک چون اسرار قضا و قدر بر ما معلوم نیست، تأثیر وجود امام در منع از بروز همین حوادث طبیعی در مواردی مسلم است، چنان‌که اعمال مردم و خوب و بد در بروز و عدم بروز این حوادث مؤثر است. و مثل دعا که دافع بلیات عمومی و خصوصی است حتی استغفار سبب نزول باران و برکات می‌شود و وجود سالمندان و کودکان و چرندگان نیز مانع از دفع بلا است.


چنان‌که در خبر است:
«إِنَّ للهِ عَزَّوَجَلَّ فِی کُلِّ یوْمٍ وَ لَیلَةٍ مُنَادِیاً ینَادِی مَهْلاً مَهْلاً عِبَادَ الله عَنْ مَعَاصِی اللهِ فَلَوْ لَا بَهَائِمُ رُتَّعٌ وَ صِبْیةٌ رُضَّعٌ وَ شُیوخٌ رُکَّعٌ لَصُبَّ عَلَیکُمُ الْعَذَابُ صَبّاً تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً»(3)
مسأله فایده وجود امام را با این دید ایمانی باید بررسی کرد و در بیان این فایده هم با کسانی که به عالم غیب و قضاء و قدر الهی معتقدند حرف می‌زنیم.
وجود پیغمبر به صریح قرآن، امان از عذاب است. وجود قائم مقام او نیز امان است و استغفار نیز امان است:
«وَ مَا کَانَ اللهُ لِیعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مَا کَانَ اللهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یسْتَغْفِرُونَ»(4)
و خلاصه این فایده‌ای که برای وجود امام؛ چه غائب و چه حاضر باشد بیان کردیم با توجه به این معانی -که بیشتر از این در اطراف آن مجال اطاله کلام ندارم- روشن و منطقی است و کلام حکیمانه محقق طوسی بسیار محکم است (وجوده لطف و تصرّفه لطف آخر و عدمه منّا)(5).


پی‌نوشت‌ها:
1. برگرفته از معارف دین جلد سوم اثر معظم له.
2. نهج البلاغة، حکمت 139.
3. بحار الانوار؛ جلد70، باب137.
4. انفال، آیه 33.
5. کشف المراد؛ صفحه 285، المقصد الخامس فی الإمامة
 

پایان پیام/

کد خبر 148864

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha