صمصام الدین قوامی، مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی در رابطه با مولفه ها و بنیانهای مدیریت اسلامی به خبرنگار شبستان گفت: ساختار موضوعات و مسایل مدیریت رایج، با قدری ترمیم می تواند فهرستی برای آغاز و ختم مباحث مدیریت اسلامی باشد. در حقیقت ما می بایست برای هر موضوعی از موضوعات مدیریتی، علاوه بر پاسخ هایی که در مدیریت آکادمیک وجود دارد، یک پاسخ اسلامی نیز داشته باشیم.
واکاوی و دقت در رفتار و اعمال کارکنان
وی با اشاره به دو مولفه عنوان شده در این زمینه در قسمت یپیشین این بحث تصریح کرد: ما پیش از این نظر اسلام در دو محور وظایف یک مدیر مسلمان و منابع انسانی را که از جمله موضوعات مهم و تاثیرگذار در مدیریت هستند، مطرح کردیم. محور سوم بحث، مدیریت رفتار سازمانی است که در این محور باید رفتارهای سازمان و کارمندان را مدیریت کرد. این مولفه به عنوان سومین محور اصلی در مدیریت اسلامی نیازمند کار روانشناسانه و روانشناسی اجتماعی است تا بتواند رفتارهای نابهنجار را تبدیل به رفتارهای بهنجار کند.
قوامی در تبیین بیشتر این مولفه گفت: در این مرحله از مدیریت هدف آن است که بتوان رفتارهای ناشی از تمرد تخلف را که نشات گرفته از روحیات ویژه هر فرد است تغییر داده و به سمت رفتار مطلوب هدایت کرد. این رفتارها چندگونه است گاه رفتار میان دو کارمند، گاه رفتار میان یک مسئول با فرد زیردست او یا فردی با مسئول بالادست خود. گاه میان دو گروه و گاه میان یک فرد و یک سازمان.
وی افزود: رفتارهای هر فرد، ناشی از نگرش ها، فرهنگ ها و ادراکات آن فرد است که شخصیت او با آنها شکل گرفته و با این شخصیت از پیش شکل گرفته، وارد یک سازمان می شود. هنگامی که فردی وارد سازمانی می شود با افراد دیگر آن سازمان ارتباط دارد و گاه ممکن است مقررات و قوانینی در آن سازمان حکمفرما باشد که با او سازگار نیست. مدیر مسلمان باید این رفتارها را تشخیص داده و علت آن را شناسایی و اصلاح کند. مجموعه این فرآیند تشخیص، شناسایی و اصلاح «مدیریت رفتار سازمانی» نامیده می شود.
در این محیط کارکنان بدون حقوق هم کار می کنند
مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی خاطرنشان کرد: اگر مدیری از عهده این مسئولیت بر بیاید محصول آن، حرکتی درونی و درون خیز است که فرد را علاقمند به کار، فضا، محیط و شرایط کار می کند به شکلی که حتی اگر به او دستور یا حقوق هم داده نشود او کار خود را انجام می دهد. و این نتیجه تنها از طریق مدیریت رفتار سازمانی به دست می آید. لذا در مدیریت اسلامی شایسته و بایسته آنست که مقام بالادستی با زیردستان رفتاری کرامت آمیز داشته باشد. اسلام نسبت به مسئله کرامت انسانی افراد دقت فراوان دارد و توهین به شخصیت افراد را به هیچ وجه جایز نمی داند.
وی در رابطه با نوع رفتار و تعامل افراد یک سازمان در مدل مدیریت اسلامی گفت: در این دیدگاه هر فرد کارمندی را باید ولی خدا محسوب کرد و توجه داشت که طبق روایات توهین به افراد حتی زیردستان در حکم محاربه با خداست. در مدیریت اسلامی کارکنان و کارمندان زیر دست، احترام مسئول بالادستی خود را حفظ می کنند. اطاعت از او را اطاعت شرعی می دانند، دو کارمندو همکار نسبت به یکدیگر حسد نمی ورزند، عداوت ندارند، از ناکامی یکدیگر شاد نمی شوند بلکه موفقیت های دیگران آنها را نیز خشنود می کند.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به آیات مبارک سوره حجرات تصریح کرد: این سوره سرشار از دستوراتی است که در راستای اصلاح رفتارها نازل شده است. به یگدیگر سوء ظن نداشتن، دیگران را تمسخر نکردن، تهمت نزدن و ...رفتار فرعون منش و دیکتارتورانه نداشتن و ...
قوامی تاکید کرد: مدیران تصور نکنند که دیگران بنده و برده آنها هستند. مدیریت اسلامی همان دستورات اخلاق اسلامی در سازمان است که نباید فراموش شود. در این صورت ما شاهد خواهیم بود که کامندان ولو با حقوق کم اما با انگیزه و احساس مسئولیت کار می کنند. هنگام حضور در محل کار احساس خوبی دارند.
وی یادآور شد: در مدیریت اسلامی می بینیم که این محور بسیار مورد توجه و تحت پوشش است. اسلام در این بعد بسیار غنی وارد عمل می شود و برای آن دستوراتی دارد. اخلاق عظیم اسلامی پشتوانه چنین مدیریتی است. البته نباید تصور کرد که این محور تنها در اخلاق خلاصه می شود اما به هر حال اخلاق مدیران و همچنین اخلاق کارکنان در این محور جلوه می کند و آن مدینه فاضله ای که پیامبر اسلام از آن یاد می کرد می تواند در یک سازمان تحقق پیدا کند تا از این طریق حیات طیبه ای شکل بگیرد که در آن به دستورات اسلام عمل می شود و رفتارها به صورت متعادل و بهنجار است.
ادامه دارد.../
نظر شما